
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر
شهید محمدحسین محلوج

شهید محمدحسین محلوج
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : محلوج
نام پدر : غلامعلی
نام مادر : صدیقه
تاریخ تولد : 1337/01/05
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1360/10/19
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای دورود
کد ایثارگری: 6012610
زندگینامه
در روز پنجم فروردین 1337 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش غلامعلی، فروشنده بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم تجربی گرفت.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی 1360 ، با سمت تك تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاکو مطهر او در گلزار شهدای دورود واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 561.
زندگینامه شهید محمدحسین محلوج
به روایت خانواده ی شهید
محمد در شب سوم شعبان شب تولد سرور و سالارشهیدان حسین ابن علی علیه السلام ، در محله دانگه ( جعفری فعلی ) بروجرد سال 1337 دیده به جهان گشود. او در خانواده پرجمعیت و تهیدست بزرگ شد ، پدرش به شغل بنائی اشتغال داشت . ده روز از عمرش نگذشته بود که خانواده اش از بروجرد به دورود انتقال مکان دادند، در سن هفت سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را در مدرسه فروغی و مهرگان گذراند و بعد به دبیرستان دهخدا راه یافت ، در خرداد سال 1357 از آن دبیرستان دیپلم طبیعی را اخذ کرد.
از همان کودکی در خانواده ی مذهبی با مسائل انسان ساز مکتب اسلام آشنا شد ، قرآن را در مسجد جامع شهر دورود زیر نظر استادی از حوزه ی علمیه قم فرا گرفت . محمد در اکثر اوقات در نماز جماعت شرکت می کرد او مکبر مسجد بود.
علاقه و عشق او به مکتب از همان کودکی در خانواده ای پایبند به دستورات اسلامی با خونش عجین شد.
با آغاز انقلاب خونبار اسلامی در سال 1357 محمد نیز چون سایر امت حزب الله تلاش همه جانبه ای جهت شرکت در تظاهرات ، پخش اعلامیه بر علیه شاه، را آغاز نمود و بعد از سست شدن پایه های رژیم سفاک پهلوی و کنترل شهرها توسط مردم او نیز از داوطلبین حراست از شهر شد که اوایل با دست خالی و بعد با چوب دستی و چاقو شب ها تا صبح در خیابان های شهر امنیت مردم را تضمین می کردند.
بعد از پیروزی انقلاب خود را به حوزه نظام وظیفه جهت خدمت مقدس سربازی معرفی نمود لکن چون جز متولدین سال 1337 بود از خدمت زیر پرچم معاف شد.
مدت ها او با کمک بچه های مسلمان و خدمتگزار، روزها را در کمیته انقلاب اسلامی به مردم کمک می کرد و شب ها به پاسداری مشغول بود.
پس از تشکیل جهاد سازندگی او در گروه فرهنگی این ارگان داوطلبانه بدون هیچگونه چشم داشتی، شروع بکار نمود . عشق و علاقه وافر او به امام و انقلاب آنچنان وجودش را شعله ور ساخته بود که سراسر وجودش یکپارچه در حال خدمت صادقانه به انقلاب اسلامی بود.
خدمت در کمیته و جهاد سازندگی و پاسداری در خیابان ها ..... نتوانستن روح بلند و بزرگ او را اغنا نماید و او دنبال گم شده خود می گشت تا کانالی پیدا کند که خود را سریع تر به معشوقش برساند ، بدین سبب بود که در روز هفتم خرداد 1359 به عضویت سپاه پاسداران دورود درآمد.
صداقت و پشتکارش بعد از مدت کوتاهی برای همگان روشن شد و همکارانش را سخت تحت تاثیر قرار داد .
در همه مدت عمرش به فکر مستضعفان و تهیدستان بود مخصوصا در ایام سال نو ،سهمیه برنج و روغن خود را می گرفت و علی وار شبانه بین تهیدستان تقسیم می کرد.خویشتن داری از تظاهر و خدمت بی ریا از خصوصیات ذاتی او بود.فرمانده شان می گفت : اکثرا در نصف شب او را می دیدم که در نماز خانه سپاه نماز شب می خواند و با معبودش راز و نیاز عاشقانه می کند. اسامی چهل مومنی که در نماز شب برایشان دعا می کرد پس از شهادتش خون آلوده از جیبش بدست آمد که گواه صادق بر مطلب فوق است. صورت نورانی و حالات روحی او چنان برای دیگران عیان بود که اکثر همکارانش در سپاه معتقد بودند که او شهید خواهد شد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران او عاشقانه دنبال فرصت می گشت تا بتواند به جبهه برود لکن تا مدت ها نتوانست به این خواسته اش جامه عمل بپوشاند ،در این فرصت به تهذیب نفس پرداخت و چنان بر نفس خود مسلط گشته بود که از علائق مادی کلا بریده شده بود و به مسائل معنوی توجه می نمود .
او اکثر دوشنبه ها و پنجشنبه ها را بی سحری روزه بود
برای رفتن به جبهه با فرمانده اش مجادله داشت که او را از رفتن به جبهه به سبب اینکه به کارش نیاز داشتند منع می نمودند.
بالاخره ماندن در این شهر نتوانست جوابگوی روح سرشار او گردد و سرانجام عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
مادرش می گوید آن روز وقتی به خانه آمد زیر لب بر خلاف همیشه زمزمه ای می کرد و با خوشحالی گفت (خدا مراد مرا هم داد)
پرسیدم چه شده؟
با شادی زاید الوصفی پاسخ داد که فرمانده مان با رفتنم به جبهه موافقت کرد.
پس از آن سبک بال و خوشحال مثل مرغ از قفس آزاد شده به همراه عده ای از برادران سپاه بعد از نماز جمعه از جلوی مسجد قائم بدرقه شدند و دورود را به قصد جبهه های جنگ تر کردند.
او در اولین نامه نوشته بود ( پدر برای من دعا کنید شهید شوم )
بعد از سپری شدن دو ماه یک بار برای سرکشی به دورود آمد که از شور و شعفی که در حالاتش پیدا بود، می شد فهمید که او آماده ی پرواز به سوی معبودش شده است و این بدن مادی برای روح بزرگش گنجایش ندارد .
همرزمش می گوید در جبهه شاید کمتر از دو ساعت می خوابید روزها جهت ایجاد سنگر کانال حفر می کرد و شب ها پاسداری می داد.
در عین حالی که سرپرست گروه بسیج اعزامی از دورود مستقر در مقر بابک در خونین شهر بود لکن خودش نیز چون سایرین پاسداری می داد.
همرزم دیگرش می گفت هرگز ندیدم نماز شب اش قضا شود او از نیمه های شب در سنگر با خدا راز و نیاز می کرد و اغلب با همان وضو نماز شب نماز صبح را می خواند.
او اضافه می کند آخرین شبی که محمد برای پاسداری از مقر خارج می شد نگاهی عمیق و گیرا به یکایک بچه ها انداخت و همچنان لبخندی روی لب داشت. همه از نگاه محمد تعجب کرده بودیم ،من فریاد زدم محمد را نگذارید به پاسداری برود او امشب شهید می شود و او آرام پاسخ داد : اگر خدا مرا پذیرفته باشد شما می خواهید مانع شوید؟
او آن شب بعد از ادای نماز شب و راز و نیاز با معشوقش به سنگر رفت و با شلیک خمپاره ای از سوی یکی از عمال آمریکای جنایتکار در شب 1360/10/19 به لقا الله پیوست و روح بزرگش از این عشق سیراب شد.
شهید محمدحسین محلوج در حمله بزرگ بستان نیز شرکت داشت و از اینکه در آن حمله شهید نشده بود گله می کرد.
این شهید که در شب تولد سرور شهیدان بدنیا آمده بود در هفته وحدت (میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم )
به جوار حق شتافت و از ثمره خون شهیدانی چون محمد، اسلام و مسلمین گل وحدت آبیاری شد.
راهش پر رهرو و یاد عزیزش گرامی
نویسنده متن : خواهر شهید
تهیه کننده : توسط خانواده محترم شهید
التماس دعا
شهید عباس نصرالهی

شهید عباس نصرالهی
نام : عباس
نام خانوادگی : نصرالهی
نام پدر : علی مراد
محل تولد : بروجرد روستای قلعه ثمورخان
تاریخ تولد : 1344/01/07
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/10/21
محل شهادت : شلمچه
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6537983
زندگینامه
در روز هفتم فروردین ماه سال 1344 ، در روستای قلعه ثمورخان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علیمراد، كشاورز بود و مادرش تاجی نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1361 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز بیست و یكم دی ماه سال 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به گردن، شهید شد. تربت پاک او در زادگاهش واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 656.
شهید محمدیوسف نقوی

شهید محمدیوسف نقوی
نام : محمدیوسف
نام خانوادگی : نقوی
نام پدر : محمدصادق
شغل : پاسدار
تاریخ تولد : 1338/00/00
مجل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1363/12/29
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
زندگینامه
در سال 1338 در روستای دره گرم بروجرد چشم به جان گشود.عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و بارها در جبهه های نور علیه ظلمت حضور یافت .
عاقبت در روز بیست و نهم اسفند ماه سال 1363 به فیض عظمای شهادت نایل شد . پیکر پاک و مطهر او در گلزار بهشت شهدای بروجرد، قطعه ی شهدا ردیف : 11 شماره: 4 زیارتگاه خیل عظیم عاشقان ایثار و شهادت شد .

شهید حسن رضا میرزایی گودرزی

شهید حسن رضا میرزایی گودرزی
نام : حسن رضا
نام خانوادگی : میرزایی گودرزی
نام پدر : یدالله
نام مادر : لطافت
تاریخ تولد : 1343/04/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1343/04/01
محل شهادت : روانسر کرمانشاه
آرامگاه : گلزار گلستان شهدای شهرستان پاكدشت
کد ایثارگری :
زندگینامه
در روز اول تیر ماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش يدالله، آشپز اداره بهداشت بود و مادرش لطافت نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته فرهنگ و ادب درس خواند.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز بيست و پنجم مهر ماه سال 1360 ، در روانسر کرمانشاه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به قلب و پا، شهيد شد. پیكر او را در گلستان شهدای شهرستان پاكدشت به خاك سپردند
منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 680.
خاطرات شهید «حسن رضا میرزایی گودرزی»
روایتی مادرانه از خاطرات شهید «حسن رضا میرزایی گودرزی» را در سالروز شهادتش می خوانید؛
مادر ، غرق در خاطرات روزهای گذشته ، نگاهش را به عکس فرزند شهیدش (حسن رضا میرزایی) دوخت و ساکت و آرام مدت ها به آن خیره ماند .
از بیرون ، از سمت و سوی مسجد محل ، صدای تلاوت آیات قرآن به گوش می رسید و یادآوری می کرد که اذان مغرب نزدیک است . سر و صدای بازی بچه ها از کوچه با صدای بق بقوی کبوترها در هم آمیخته بود . اما حواس مادر همچنان سرگرم تماشای عکس های پسرش بود .
به یاد روزهای کودکی حسن رضا افتاد . به یاد آن زمانی که او خیلی خیلی کوچک بود و به مدرسه ابتدایی می رفت . زمانی را به یاد آورد که پای او شکسته بود و چند ماهی را مجبور بود در خانه بماند . مادر می ترسید بچه از درس وابماند و آن سال را مردود شود ؛ اما حسن رضا با معدل بالا قبول شد و مادر بعد از آن به خود می بالید که چنین بچه باهوشی دارد .
لبخند کمرنگی بی اختیار بر لبان مادر نشست . آلبوم را ورق زد . یکی از عکس های زمان دبیرستان حسن رضا را تماشا کرد . سال سوم او با سال های اوج مبارزات مردمی همزمان شده بود . حسن رضا در همان سال ها به صف مبارزان انقلابی پیوست . بعد هم که انقلاب پیروز شد به عضویت بسیج درآمد و در جاهای مختلفی فعالیت می کرد . حسن رضا هر وقت که از میدان تیر به خانه بر می گشت ، به مادرش خبر می داد که در تیراندازی مقام اول شده است .

عکس دیگری در آلبوم خودنمایی می کرد ؛ عکس جوانی در لباس سبز پاسداری . سال 60 بود که داوطلبانه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد . بعد از آن به غرب کشور اعزام شد . روز رفتنش با بزرگ و کوچک خداحافظی و دیده بوسی کرد و از همه حلالیت طلبید .
مادر آن روز در چشم های پسر خوانده بود که وداع ، وداع آخرین است . درست دو ماه بعد خبر آوردند که حسن رضا در جبهه روانسرا پیش روی می کرده است که از ناحیه ی قلب و پا تیر می خورد و به شهادت می رسد .
تصاویر آن روز در نظر مادر جان گرفت : روزی که تابوت دلاور جوانش ، مانند قایقی بر امواج دستان تشییع کنندگان به سوی آرامگاه ابدی اش حرکت می کرد . آن روز در گلستان شهیدان پاکدشت غلغله ای بر پا بود . جمعیت از مرد و زن و پیر و جوان آمده بود تا آخرین وداع را با شهیدان گلگون کفن جبهه های جنگ داشته باشند . تکبیر روحانی نمازگزار بر پیکر پاک شهید به گوش رسید :
« الله اکبر ... الله اکبر ... »
بار دیگر صدای اذان از بلندگوی مسجد در گوش مادر طنین انداخت . آلبوم عکس های پسر را بست . دست بر زانو گذاشت و از جا بلند شد تا با راز و نیازی دیگر با پروردگار جهانیان دل خود را تسکین دهد و به آرامش برسد .
منبع:
ــ پرونده فرهنگی شهدا، اداره هنری، اسناد و انتشارات، شهرستان های استان تهران
ــ سایت نوید شاهد ( لینک مطلب )
شهید علی مردان خدادادی

نام : علی مردان
نام خانوادگی : خدادادی
نام پدر : رحم خدا
محل تولد : بروجرد
تاریخ تولد : 1335/02/02
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/11/18
محل شهادت : پنجوین
آرامگاه : گلستان امامزاده هادی روستای جوادآباد تابعه شهرستان ورامين
کد ایثارگری : 6208691
زندگینامه
در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1335 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رحم خدا، كارگر بود و مادرش صغرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. او نیز كارگری می كرد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز هجدهم بهمن ماه سال 1362 ، با سمت تك تيرانداز در پنجوين عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در گلستان امامزاده هادی روستای جوادآباد تابعه شهرستان ورامين واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 248.
شهید پرویز امجدی

شهید پرویز امجدی
نام : پرویز
نام خانوادگی : امجدی
نام پدر : رحمان
نام مادر : نصرت
تاریخ تولد : 1340/09/11
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1359/07/07
محل شهادت : جوانرود
آرامگاه : گلزار شهدای شمس آباد شهرستان ملاير
کد ایثارگری : 5901047
زندگینامه
در روز يازدهم آذر ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رحمان و مادرش نصرت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت.
در روز هفتم مهر ماه سال 1359 ،در جوانرود توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شمس آباد شهرستان ملاير قرار دارد
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 60.
شهید غلامرضا روشن

شهید غلامرضا روشن
نام : غلامرضا
نام خانوادگی : روشن
نام پدر : اسدالله
نام مادر : کبرا
شغل : پاسدار
تاریخ تولد : 1337/01/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1367/04/16
محل شهادت : بمباران هوایی زنحان (جاده ی بیجار ـ زنجان)
نام گلزار : گلزار شهدای امامزاده محمد شهرستان كرج
کد ایثارگری : 6709313
زندگینامه
یكم فروردين 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش اسدالله و مادرش كبرا نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارمند بيمارستان بود. ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. شانزدهم تير ماه سال 1367 ، در بمباران هوایی زنجان اصابت تركش به سر، شهيد شد. پیكرش را در امامزاده محمد شهرستان كرج به خاك سپردند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان البرز، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 223.


شهید مرتضی بیاتی

شهید مرتضی بیاتی
نام : مرتضی
نام خانوادگی : بیاتی
نام پدر : حسین
نام مادر : خدیجه
تاریخ تولد : 1343/01/12
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/09/03
محل شهادت : پنجوین
نام گلزار : گلزار شهدای بهشت زهرای شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6204369
زندگینامه
دوازدهم فروردين 1343 ، در روستای كبوتران از توابع دهستان والانجرد شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسين، فروشنده لوازم پلاستكي بود و مادرش خديجه (فوت 1353 ) نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. نوارفروش بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سوم آذر 1362 ، در پنجوين عراق به شهادت رسيد. پیكرش در منطقه برجا ماند و بيست و دوم ارديبهشت 1370 ، پس از تفحص در گلزار شهدای بهشت زهرای شهرستان تهران به خاك سپرده شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 64.

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، ص 1.
شهید خدارحم عباسی گودرزی

شهید خدارحم عباسی گودرزی
نام : خدارحم
نام خانوادگی : عباسی گودرزی
نام پدر : حسن
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : 1333/14/20
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تحصیلات : دیپلم
تاریخ شهادت : 1365/10/11
محل شهادت : فاو
تام گلزار ؛ گلزار شهدای روستای خورميز از توابع شهرستان مهريز در استان یزد
کد ایثارگری : 6524286
زندگینامه
در روز بيستم تيرماه سال 1333 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسن (فوت 1349 ) و مادرش شوكت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. يازدهم دی 1365 ، با سمت فرمانده دسته در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، دست و پا، شهيد شد. پیكر وی را در گلزار شهدای روستای خورميز از توابع شهرستان مهريز به خاك سپردند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 298.
شهید عبدالمحمد گودرزی

نام : عبدالمحمد
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : علی محمد
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۰۶/۲۰
محل تولد : روستاي دودانگه تابعه شهرستان بروجرد
تاریخ تولد : 1360/06/16
محل تولد : بروجرد
آرامگاه :
کد ایثارگری : 6221590
زندگینامه
در روز پانزدهم فروردين ماه سال 1331 ، در روستاي دودانگه تابعه شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علي محمد، كارگری می کرد و مادرش شوكت نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. مدتي خياط بود. سال 1350 ازدواج كرد و صاحب سه پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز شانزدهم شهريور ماه سال 1360 ، با سمت مسئول گروه عملياتي در بازي دراز توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد.
تربت پاک وي در گلزار بهشت زهراي شهرستان تهران قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 584.
شهید حجت دالوند

شهید حجت دالوند
نام : حجت
نام خانوادگی : دالوند
نام پدر: کرم
نام مادر : لیلی
تاریخ تولد : 1352/06/20
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1352/06/27
محل شهادت : سلمچه
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
گد ایثارگری : 6514180
زندگینامه
بيستم شهريور 1342 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش كرم، كشاورز بود و مادرش ليلي نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بيست و هفتم دي 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.

شهید محسن محمدی

نام پدر : حسین
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : ۱۳۴۶/۰۷/۰۱
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۸/۲۲
محل شهادت : ماووت عراق
نام گلزار : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : ۶۶۱۷۵۵۹
زندگینامه
يکم مهر 1346 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست و دوم آبان 1366 ، در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي روستای گوشه زادگاهش واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 565.
شهید علی منصوری

شهید علی منصوری
نام : علی
نام خانوادگی : منصوری
نام پدر : رضا
نام مادر : زینب
تاریخ تولد : 1338/01/02
محل تولد : یکی از روستاهای اطراف بروجرد
سن: 22 سـال
شغل: پاسدار
مسئولیت نظـامی : حفاظت فرودگاه مهرآباد
وضعیت تأهل : متأهل دارای ۲ فرزند
تاریخ شهادت : 1360/07/05
محل شهادت : تهران خیابان ولیعصر
نـحوه شـهادت: توسط ضد انقلاب
نام گلزار : تهران بهشت زهرا (س) قطعه : 24 ردیف : 96 شماره : 43
کد ایثارگری : 6012857
زندگینامه
در دوم فروردین 1338 در یکی از روستاهای اطراف بروجرد در خانوادهای مذهبی بهدنیا آمد پدرش رضا، کارگر بود و مادرش،زینب نام داشت. به احترام مولایمتقیان و امیرمؤمنان نام او را علی نهادند. تحصیلات ابتدایی را تا ششم ابتدایی در زادگاهش گذراند و هم زمان به فراگیری قرآن نیز پرداخت و با استعدادی ذاتی به سرعت قرائت قرآن را آموخت. هنوز سال آخر تحصیلات ابتدایی را نگذارنده بود که به علت کبود امکانات و همچنین احتیاجات خانواده درس را رها کرده و مشغول کمک به پدرش در امر کشاورزی گردید.
در سال 1349 به همراه خانوادهاش تحت تأثیر سیاستهای ویرانگر پهلوی که هدفی مگر ورشکستگی و نابودی کشاورزی ایران نداشت، مجبور به ترک زادگاهش و عزیمت به تهران گردید و در این شهر به کارهای ساختمانی پرداخت و در تأمین مخارج زندگی خانواده یاور شد.
از سال 1356 به طور مستمر و فعالانه در مبارزاتاسلامی مردم ایران شرکت داشت و به همین منظور کار را نیز رها کرد. در پرتو تعملیات عالیه اسلام و کسب فیض از مجلس وعظ و سخنرانی روحانیون معظم، انسانی دیگر شده بود و دقت میکرد تا همه کارهایش مطابق با شرع باشد.
در دی ماه سال 1357 به اتفاق گروهی از همفکرانش در گروهی به نام «کمیته مذهبی جوان» (بلد مقدسه) که در حضرت عبدالعظیم متشکل شد و در امر انتظامات بسیاری از راهپیماییها شرکت جست و به خصوص به هنگام بازگشت پیروزمندانه حضرت امام جزء انتظامات مراسم بهشت زهرا بود.
در ایام الله 21 و 22 بهمن در تسخیر مراکز سرکوب و استبداد رژیم پهلوی فعالانه شرکت داشته و بسیاری از اوقات را نیز در مدرسه امام و در محضر ایشان می گذارند. پس از پیروزیانقلاب نخست همراه با گروه بلد مقدسه مأموریت حفاظت از کاخهای سلطنتی را برعهده گرفت و سپس در معیت شهید چمران به نیروهای ویژه نخست وزیری پیوست.

در سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاباسلامی به عضویت آن در آمد و هنگامی که گروهکهای محارب و کافر در کردستان آشوب بهپا کرده بودند بهفرمان امام عازم پاوه شد و در کنار شهید چمران مدتی در محاصره ضدانقلابیون قرار گرفت و با شجاعت از کیان اسلام پاسداری کرد.
به حکم وظیفهاش در سپاه پاسداران انقلاباسلامی مسئولیتهای گوناگونی از جمله خدمت در راهآهن، مراکز اسنادملی و فرودگاه مهرآباد را پذیرفت و در هر یک از این مسئولیتها منشأ خدمات شایستهای گردید. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و برای بار اول مدت چهار ماه و نیم در منطقه سرپلذهاب انجام وظیفه نمود و با متجاوزین بعثی نبرد کرد.
در همین مأموریت در اثر انفجار خمپاره از ناحیه دست و صورت مجروح شد و علیرغم میل خودش به اصرار فرماندهان برای مداوا به تهران بازگشت و در طول دوران نقاهت کماکان به انجاموظیفه در محلهای مختلف مشغول بود و در اوقات فراغت برای کسبفیض از محضر اساتید حوزهعلمیه به قم میرفت و همچون طلبهای بیآلایش درس میخواند.
پس از چندی مجدداً عازم جبهههای نبرد گردید و در جبهه بازی دراز شجاعانه به مبارزهاش در حراست از کیان اسلام ادامه داد. در همین دوران در یکی از نامههایش نوشت: «خدایا به من توانایی بده تا در برابر کسانی که با دین تو اسلام مقابله میکنند به ستیز برآیم، خدایا به من ایمانی عطا کن که در راه رسول تو محمد(ص) نلغزم.»
به هنگام شهادت جانگذار شهید مظلوم دکتر بهشتی در جبهه بود و از آنجا برای خانوادهاش نوشت: «سلام بر امام خمینی، چه پنداشتهاند کفار و منافقین، آیا آنان فکر میکنند که با ترور اشخاص این انقلاب خاموش خواهد شد؟»
پس از بازگشت از جبهه به فعالیت مستمر در سپاه پاسداران انقلاباسلامی ادامه داد و همچنین از کلاسهای درس حوزه نیز غافل نمیماند و علم و ایثار را یکجا میآموخت.


.jpg)
.jpg)
شهادتنامه
صبح روز پنجم مهر ماه سال 1360، شهید منصوری ضمن خداحافظی از مادرش به وی گفت: «مادر من را حلال کن، التماس دعا.» این خداحافظی همیشگی او بود و مقدر بود که این آخرین خداحافظیاش باشد. آن روز منافقین کوردل بهعبث میپنداشتند که با به آشوبکشاندن خیابانها و کشتار امت حزبالله نظام جامعه را برهم خواهند زد.
شهید منصوری به حکم وظیفه به مقابله با این دسیسه شوم شتافت و در خیابان ولیعصر توسط منافقین مزدور به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پزشکیقانونی علت شهادت او را به شرح زیر گزارش کرده است:
« ...محل اصابت گلوله طرف چپ قفسهصدری و پارهگی طرف چپ قفسهصدری دارد... با توجه به مراتب فوق، علت مرگ خونریزی داخل قفسه صدری چپ در اثر اصابت گلوله تعیین میشود... »
این پرنده بلند پرواز و فاتح قلههای بازی دراز، این بار در پروازی بلندتر، قلهای رفیعتر را در شهادتی خونبار فتح کرد و بر بال ملائکه به بلندای ابدیت پیوست. یادش گرامی باد.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
«و لا تحسبن الذین قتوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون»
نپندارید آنانی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند؛ بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی میخورند. (آل عمران/۱۶۸)
خداوندا ! تو میدانی که ما در این قیام رضای تو را میخواهیم که از ظلم ولو بر یک نفر هم بیزار هستیم و تو میدانی که برای اجرای عدالت تو قیام کردیم و تو میدانی که از این تعدیات و ظلمها بیزار و منزجر هستیم. (امام خمینی)
من امروز چند کلمه با پدر و مادر با برادران و خواهرانم صحبت میکنم که بعد از من هر وقت میخواهند با هدف من، راه من و پیام من را بشنوند... اما چون برای این کار از اول صحبتم را تنظیم نکردم اگر مسئله ای را جلو و یا عقب به عرض میرسانم، مرا ببخشید.
اسلام با «لا» ی محمد(ص) و «نه» علی و حسین(ع) شروع شده است و این «لا» همچنان در مقابل طاغوتهای زمان دیواری بوده است و به پیروان این مکتب میآموزد که هر چه بیشتر در مقابل ابلیسها مستحکم بمانند.
باز هم این «لا» گفتن مسئولیت را برای پیروانش مشخص کرده و در اسلام انسان همیشه در راه خدمت به خداست که این همان مسئولیت است که شخص باید قبول کند که قبول این مسئولیت بهترین و راحتترین ثمرهاش شهادت است و شهادت هم در اسلام حقیقی نه مصلحتی به آسانی به دست نمیآید، مگر با جهاد و آگاهی و عقیده که این جهاد و عقیده هم باید در رابطه با الله باشد.
که حسین(ع) بزرگترین آغازگر جهاد و سرور شهیدان آنقدر در این راه پیشمیرود که از روزها جنگ مسلحانه و از دست دادن بهترین و رشیدترین یارانش با بزرگترین طاغوت زمان یعنی یزید پسر معاویه که در آن روزها از بیشترین قدرت نظامی و مادی برخوردار بود و حتی اگر از هر گوشه ای از جهان نیرو میخواست، صدها هزار در اختیارش میگذاشتند که با این ابر مرد تاریخ بجنگد؛ اما حسین(ع) وقتی با 72 نفر در برابر اینها برای پیادهکردن دین محمدی آنچنان شجاعانه در رساندن آوازه این «لا» به گوش جهانیان روبرو شد و با شکست ظاهری خویش آن شکستی را به آن ناپاکان داد که بعد از قرنها که از این واقعه میگذرد هنوز هم هر انسان آگاه و مکتبی در هر لحظه که حتی یک قطره آب مینوشد، اول سلام و درود گرم خود را به او و یارانش میفرستند و بدترین لعنت و نفرین خدا را بر یزید پسر معاویه.
در رابطه با همین مسئله معلم شهید دکتر شریعتی میگوید: آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند.
بله شهادت این آرزوی جاودانهما و همه پیروان حسین(ع) دو چهره دارد، خون حسینی و پیام زینبی و تاریخ داستان تربیتیافتگان مکتب انقلابی قرآن را که از آغوش گرم نوعروسان به سوی میدان جنگ شتافتند و شربت شهادت نوشیدند ضبط کرده است.
و من در کمال آزادی و با تمام آگاهی طبق دستور و پیروی از حسین زمان، امامامت رهبر انقلاببزرگاسلامی و ولایتفقیه و بنیانگذار جمهوریاسلامیایران یعنی خمینیکبیر این شهادت را میپذیرم تا شاید با خون اندکم پیامی برای دیگر خواهران و برادران داشته باشم.
بله دوستان من، ما اسلام را با تمام وجود پذیرفتهایم، همچنان که گفته شد این «لا» وظیفهای را برای ما بهوجود میآورد و به ما محول میکند. چون وقت اندک است نمیخواهم از تمام پیامبران و امامان یادی بکنم، فقط میگویم چهارده معصوم ما همه به جهاد اعتقاد دارند و ما هم به اصول دین و فروع دین اعتقاد داریم.
من می گویم اصولدین سه تا و اصولمذهب دو تا اینها را هر کس باید خود با آگاهی و عقیدهای که نسبت به اسلام دارد باید بشناسد و اما فروعدین که باید از مجتهدین و فقها پیروی کرد، یک اصل آن جهاد است که دراین زمان تمام آیتاللهها و مجتهدین این جهاد را احتیاج میبینند.
مگر این جهاد چیست که این همه مهم است؟ برادران من ما با جهاد میتوانیم با تمام قدرتهای جهانی که با واردکردن ایسمهایی چون امپریالیسم، صهیونیسم، ناسیونالیسم و کمونیسم و ایسمهای دیگری که میخواهند مذهب را از ما بگیرند با واردکردن دزدانی به نام مستشار که ما را از نظر صنعتی و کشاورزی بهنابودی برسانند، از داخل و خارج از طریق نظامی، سیاسی و ایدئولوژیکی.
گاهی میخواهند کودتای نظامی و گاهی میخواهند از طریق فلان خلق و خلق فلان و گاهی مسئله ملیت و ملیگرایی را بهمیان میکشند، گاهی بین اقشار مردم تفرقه میاندازند. پول به تمام رادیوها و تلویزیونها و روزنامهها و دیگر رسانهها که هر کدام بهنحوی زیر نظر خودشان است میدهند که علیهما تبلیغات سوء بکنند.
ما با توجه به همان «لا» و اعتقاد به جهاد میتوانیم در برابر آنها چون کوه استوار بمانیم. وقتی ما دیگر «لا اله الا الله» و «اللهاکبر» نگفتیم، همان است که قرآن را از ما میگیرند. نهج البلاغه را از ما میگیرند، ولایت فقیه را از ما میگیرند. همانی خواهیم شد که شاه را سایه خدا در روی زمین می دانستیم.
وقتی «لا» را از ما گرفتند همانهایی خواهیم شد که سید جمال الدین اسدآبادی آن متفکر بزرگ اسلام را در چله زمستان میان آن برف و سرما از یک حجره کوچک با حال مریض و کمترین لباس با آن خفتوخواری از کشور بیرون کردند و کسی هم خم به ابرویش نیاورد.
وقتی «لا» را از ما گرفتند دیگر در برابر قراردادهای استعماری چون کاپیتولاسیون و دیگر قراردادها هیچ عکسالعملی نمیتوانیم نشان بدهیم. اگر افرادی هم چیزی بگویند و بخواهند مردم را آگاه بکنند، شبانه به خانه آنها میریزند و همه را به زندان و تبعید و شکنجهگاه میفرستند.
پدر جان هر روز عاشورا و همه جا کربلاست. تنها خواهشی که من از شما دارم این است که هرگز این خیال را در دل راه ندهی که شاید دیگر پیر شدهام، از شما هم کاری ساخته میشود، بودند کسانی که در راه آرمانشان حتی پیرتر از شما هم مثلاً حبیببنمظاهر که یکتنه در ظهرعاشورا جلوی تیرهای آن دژخیمان که مثل باران بهار به طرف مردان حق می بارید، گرفت تا حسین(ع) و یاران باوفایش نماز بگزارند.
پدر جان شما هم تفنگ مرا به دوش بگیر و از اسلام و «لا» ی محمدی(ص) آنچنان دفاع کن که دیگر هیچ تجاوزگری نتواند به حریم اسلام عزیز کوچکترین تجاوزی بکند و بعد از خود این اسلحه را به مادرم و خواهرانم و برادرانم بسپار که هر کدام تا آخرین لحظه برای مکتب خود یعنی اسلام محمدی(ص) بجنگند و تشیع سرخ را هر چه بیشتر بر پا دارند. مبادا آن تفنگ را بر زمین گذاشته که آن را دشمن بر میدارد و آنچنان بر مغز شما میکوبد که دیگر قدرت تفکر نداشته باشید.
آری من و شما همیشه آرزو میکردیم که ای کاش در جنگهای صدر اسلام میبودیم با قریشها و با معاویه و ابوسفیان و خوارج میجنگیدیم و از یاران محمد(ص) و علی(ع) و حسین(ع) به حساب بیاییم و شهید و شاهد شویم. اکنون جنگهای صدر اسلام پیش آمده است.
اگر در آن زمان جنگ بدر، احد، نهروان، کربلا و دیگر جنگها بود، امروز جنگ گنبد و کردستان و خوزستان و فارس و جنگ ایران و عراق است. جنگ ایران با آمریکا، ایران با روسیه شوروی، ایران با اسرائیل و با مصر، ایران با اردن و دیگر تجاوزگران.
اگر آنها قرآن را بر نوکنیزه میکردند، اینها منکر وجود خدا هم هستند. از هر طرف بر این انقلاب نوپا ضربه میزنند. بعد از محمد(ص) و دیگر معصومین هر کسی که برای اسلام راستین خواست کاری انجام دهد آن را به هر شکلی که شد سرنگون کردند. اگر خون مدرسها و نواب صفویها و مطهریها میجوشد، تو مادر زینب گونه در کمال افتخاری که نصیبت شده، هیچگاه ناراحتی و گریهوزاری به خود راه نده و چون کوهی استوار بر این رنجهایی که از طرف کفار برایت در نظر گرفته شده است، استقامت کن.
حالا زمانینیست که دیگر رفت در صف نفت و بنزین یا نان و گوشت و... ایستاد. چون با جمعآوری چند لیتر نفت یا ینزین یا خشک کردن چند نان نمیشود با امپریالیسمها جنگید. ما در تحریم اقتصادی هستیم باید یادی از یاران پیامبر حضرت محمد(ص) کرد در جریان قیام محمد نیز محاصره اقتصادی، سیاسی از دوره های تعیینکننده انقلاباسلامی است.
سران قریش از نفوذ و پیشرفت آیین یکتاپرستی سخت خشمگین بودند، تصمیم میگیرند تا با محاصره اقتصادی انقلاب را با مشکلات بزرگی درگیر کنند... مستکبران و ضد انقلابیون جمع شده و عهدنامهای امضا کردند و آن را در داخل کعبه آویزان کردند و قسم یاد کردند که تا دم مرگ به آن وفادار بمانند.
مواد قطعنامه از این قرار است که همه گونه خریدوفروش باید با یاران محمد(ص) تحریم شود. ارتباط و معاشرت با آنان اکیداً ممنوع باشد، کسی حق ندارد با مسلمانان ازدواج نماید در تمام پیشامدها باید از مخالفان محمد(ص) طرفداری شود، همان چیزهایی که همینحالا شماها شاهد و ناظر بر آن هستید و این محاصره در حدود سه سال در میان کوههای مکه در درهای به نام شعبابیطالب طول کشید.
فشار و سختگیری به بینهایت رسید، سعدوقاص گفته است: «من از میان دره بیرون آمدم در حالیکه نزدیک بود تمام قوا را از دست بدهم، ناگهان پوست خشکیده شتری را دیدم آن را برداشتم و شستم و سوزاندم، کوبیدم و بعد با کمی آب مختصری خمیری کردم و از این طریق سه روز به سر بردم.»
به هر حال مسلمانان انقلابی با چنین شرایطی مقاومت کردند، سرانجام همین گروه محاصره شده هسته انقلاب بزرگی را تشکیل دادند که در اندک مدتی دو امپراطوری بزرگ روم و ایران را به اسلام فراخواندند و تسلیم نمودند. هرگز گمان مبرید بدون جهاد و تلاش و تحمل سختیها رها خواهید شد و این سخت بر پیشینیان گذشته است با رنج و سختی در آمدهاند تا ناپاکان شناخته شوند. (قرآن کریم)
در نیمی از جهان فعلی انواع تبعیضها و برتری و نژادپرستیها و اوضاع ظالمانهای بر آن حاکم است. انواع شکنجهها را بر بهترین فرزندان هابیل تحمیل میکنند. خون محمدباقر صدر بهزمین ریخته میشود و دیگر همسنگرانش ترور یا ناپدید میشوند. اینها از اسلام میترسند که دست به این چنین جنایتها میزنند و ما باید از اسلام دفاع کنیم که دفاع هم عقلاً و هم شرعاً واجب است.
یک امت که میخواهد سرنوشت خود را بهدست بگیرد و دیگر به این جهانخواران باج ندهد به مرزهای یک ملت که میخواهد فریاد مستضعفان جهان را به گوشهای آنهایی که کرند و ناله زاغه نشینان را نمیشنوند، برساند حمله میکنند و به داخل خاک آن کشور میآیند و آنها را بمباران میکنند به مریض و مریض خانه رحم نمیکنند، منابع طبیعیشان و نفتیشان را از بین میبرند.
وقتی که رهبر این مستضعفین و بردگان میگوید: «برادران و خواهران عزیزم که چشم امید من به شماست با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر علیه خود را از آنان سلب نمایید.» به آن رهبر و آن امت بیشرمانه هزاران هزار اتهام میزنند.
برادران و خواهران عزیزم برای رضای خدا قیام کنید، نمیشود عثمانی زندگی کرد و از ابوذر سخت گفت، برای رضایخدا از مکتب خود با چنگودندان نگهداری کنید. یادی از علی(ع) امام اول که با گفتار و پندار خود امیرمؤمنان شد، من نمیتوانم نام خود را علی نهم، ولی از کردار او دور باشم.
که آن اشکی که از چشمان علی(ع) میآید با آن شمشیری که در جنگها میزند هر دو برای رضای خداست، آنجا که حضرت علی(ع) شمشیر به دست میگیرد برای دین است که صخره و مانعهای بر سر راه این انقلاب و دین خداست که باید برداشته شود، آنجا که شب در رختخواب پیامبر(ص) میخوابد و پیامبر را شبانه از شهر بیرون میکند، برای رضای خدا بود که آن «لا» را از مردم نگیرند.
در آن روز محمد «لا» بود و امروز هم ما آن «لا» را داریم که یکی از بازماندگان همان پیامبر است. او امامخمینی است، خمینی هم پیرو راه حضرتمحمد(ص) و علی(ع) است و نگهبان همان قرآن است، امامخمینی استاد آن مکتب است. فریادگر همان یتیمان و زاغهنشینان است. اگر محمد(ص) در 1400 سال پیش «نه» گفت در برابر جهالتها و شرکها، در برابر خدایگانهای دستساز «نه» گفت، امروز هم امامخمینی گرفتاریهایش همانان است و کلی بیشتر که بعد از 1400 سال که گذشته دوباره میخواهد همان شیعه علوی و شهادت و تشیع سرخ را در جهان رواج دهد.
بله، شهادت، شهادت، آرزوی هر مسلمانی که اسلام واقعی را درک کرده باشد، است. برادران و خواهران و دوستان من از شما میخواهم که از رفته و کشتهشدن فیسبیلالله ناراحت نباشید، چون انقلاب ما که حرکت بزرگ مستضعفین جهان علیه مستکبرین و جهانخواران شرقوغرب میباشد به زودی بهثمره نهایی میرسد و تمام مستضعفین از قید بندگی و بیچارگی آزاد میشوند.
ما در زمانی به سر میبریم که سرنوشت خود را باید بهدست بگیریم شاید بعضیها فکر کنند که انقلاب ما پیروز شده است، بله، پیروز شده اما تا به حال پیروزی مقدماتی بوده است؛ پیروزی ما زمانی است که دیگر در جهان ظلم نباشد و ما که میخواهیم این انقلاب را به تمام جهان صادر کنیم و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی(عج) آماده کنیم تا با ظهور حضرت مهدی توحید، سراسر آسیا، اروپا، آمریکا و آفریقا را فرا گیرد و همه جا در زیر بیرق «اللهاکبر» و «لا اله الا الله» یک شعار بدهند، آن هم «اللهاکبر».
آن وقت است که دستگاههای جاسوسی، ماهوارهها و ستونپنجم بهکار میافتد مدرنترین سلاحهای نظامی، ماهرترین کارشناسان نظامی و دیگر رشتهها بهکار گرفته میشوند، به طور پنهانی و آشکار با ما میجنگند در حالی که شهرهای مرزی ما را شاید بیشتر از نیمی آنها را گرفتهاند، آتش بس اعلام میکنند، میانجی میفرستند، شورای امنیت تشکیل میدهند. (آنهم چه شورای امنیتی که به جز یک نفر نماینده خود ما دیگر افراد همه از آنها است)
تازه مهمتر این است، همیشه با غرب آن را وتو میکنند یا شرق، اینها میخواهند یک فلسطین دیگر، یک قدس دیگر، یک جنوب لبنان دیگر به وجود بیاورند، ما را در یک کوچه بنبست قرار میدهند بعد میگویند آتش بس، مذاکره، نه اینها کور خواندند، ما همه اینها را بهحساب آن میگذاریم که میخواهیم حکومتاسلامی را در سرتاسر جهان حکم فرما کنیم، پس این غرامتها را هم با کمال میل میپردازیم.
من باز هم انقلاب را در مرحله خوندادن میبینم، آن قدر خود میدهیم که سرتاسر جهان را خون بگیرد. اما محال است که یک قدم بهعقب برگردیم. ما میجنگیم تا آنها خسته شوند، چون امام ما گفته: «آن که برای خدا قیام کرده در هر دو حال پیروز است.»
اگر همه کارترها و برژنفها را به جهنم فرستادیم و خودمان زنده ماندیم که پیروز در دنیا هستیم و حکم خدا را مو به مو در تمام جهان اجرا میکنیم. اگر هم کشته شدیم که پیروزیم، پیروزی را در آخرت بهدستآوردهایم.
خلاصه در هر دو جهت ما پیروزیم. پس ما منزوی نیستیم، شرق و غرب منزوی هستند. امروز که تاریخ 3 مهر 1359 است، هیچ چارهای به جز جنگیدن نداریم، شاید هم این بنده حقیر خدا این طور فکر میکنم باید جنگید و ملتها را آگاه کرد که برای چه میجنگیم، ما پیروز هستیم و با یاری الله ملت ها را هم پیروز خواهیم کرد.
به امید ظهور امام عصر مهدی(عج) و طول عمر و سلامتی حضرت امام خمینی و پیروزی رزمندگان اسلام و شفای معلولین و مجروحین انقلاباسلامی و نابودی جهانخواران آمریکا و شوروی و ایادی آنها مخصوصاً صدام و اسرائیل و فرانسه و... وحدت مسلمین جهان و صادر کردن انقلاب و زیارت کربلای حسینی و نجف و قدس و...
3 مهر 1359
بنده حقیر علی منصوری
والسلامعلیکم و رحمه الله و برکاته
با دعای تمام امت حزبالله، خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار (آمین)

منبع:
ـ پیروان حق و باطل، انتشارات دادسرای انقلاب اسلامی تهران، چاپ اول، پاییز 1365، جلد 7.
ـ سایت هابیلیان
شهید علی ترکاشوند

شهید علی ترکاشوند
نام : علی
نام خانوادگی : ترکاشوند
نام پدر : مراد
نام مادر : قدم خیر
تاریخ تولد :1334/04/01
محل تولد : بروجرد روستای قلعه کرم
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت :1362/11/21
محل شهادت : خرم آباد
نام گلزار : گلزار شهدای روستای جعفرآباد بروجرد
کد ایثارگری : 6205443
زندگینامه
در روز اول تیر ماه سال 1334 ، در روستای جعفرآباد از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش مراد، كشاورز بود و مادرش قدمخیر نام داشت. تا پایان دوره كاردانی در رشته مدیریت دولتی درس خواند. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و یك دختر شد.
پاسدار بود. در روز بیست و یكم بهمن ماه سال 1362 ، با سمت مسئول مهندسی در خرم آباد بر اثر انفجار مین و اصابت تركش هنگام آموزش به شهادت رسید. نربت پاک وی در گلزار شهدای روستای جعفرآباد بروجرد واقع است.
برادرش امیدعلی ترکاشوند نیز به شهادت رسیده است
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 141.
راوی ؛ فرزند شهید،
پرونده فرهنگی ، سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان.
اذان که پخش می شد، بانگ علی فضای روستا را در می نوردید و حی الصلوه او مردم روستا را به خواندن نماز دعوت می کرد. مردم نیز با شنیدن دعوت معنوی علی ، دست از کار می شستند و به سمت مسجد روستا راهی می شدند.
علی در سالهای اول انقلاب، رئیس شورای روستا شد و در حل مشکلات روستا بسیار فعال بود به همین خاطر مردم او را دوست داشتند و وی را امین خود می دانستند.
فرازی از وصیت نامه شهید ، پرونده فرهنگی شهید.
برادر و خواهرم! تو نیز مثل شهیدان ، همچون علی اكبر به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) كه از حلقوم پاك فرزندش خمینی (ره) بیرون می آید، جواب مثبت بدهید و از راه او كه راه پیغمبر(ص) و علی (ع) و حسین (ع) است پیروی کنید. حرمت خون شهدا را نگهدارید و ادامه دهنده راه آنان باشید.
شهید حسن لشنی

شهید حسن لشنی
نام : حسن
نام خانوادگی : لشنی
نام پدر : علی جان
نام مادر : سکینه
تاریخ تولد : ۱۳۴۵/۰۲/۰۱
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۵/۲۱
محل شهادت : بوکان
نامگلزار : گلزار شهدای گوشه شهدستان بروجرد
کد ایثارگری : ۶۷۱۷۰۷۴
زندگینامه
یكم اردیبهشت 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علیجان، كشاورز بود و مادرش سكینه نام داشت و خانه دار بود. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یكم مرداد 1367 ، در منطقه بوكان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر مطهر وی در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد آرام گرفت ، روحش شاد و یادش گرامی باد
شهید عبدالرضا(مجید) بروجی
شهید عبدالرضا(مجبد) بروجی
نام : عبدالرضا(مجید)
نام خانوادگی : بروجی
نام پدر : علی
تاریح تولد : 1355/12/18
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریح شهادت : 1397/11/25
محل شهادت : جمله تروریستی زاهدان
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری :
پاسدار شهید عبدالرضا (مجید) بروجی متولد هجدهم اسفند ماه سال 1355 در بروجرد و شاغل در سپاه اصفهان بود که در حادثه تروریستی شامگاه چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ماه سال 1397 در جاده خاش به زاهدان به همراه 26 تن از دیگر مدافعان امنیت به فیض شهادت نائل آمد.
راضیه روزبهانی همسر شهید عنوان کرد: این شهید والامقام از اخلاق حسنهای در خانواده برخوردار و بسیار با والدین بخصوص مادرش مهربان و مانوس بود و مادر شهید پس از شنیدن خبر شهادت عبدالرضا، طاقت نیاورد و دو روز بعد به فرزند شهیدش پیوست.
همسر شهید بروجی اظهار داشت: پس از شهادت همسرم مدتی در بروجرد ساکن شدیم، اما بر اساس آنکه این شهید عزیز به ساحت مقدس حضرت معصومه (سلام الله علیها) ارادت خاصی داشت و به فرزندانش هم سفارش کرده بود، برای سکونت به قم نقل مکان کردیم.



شهید عباس حجتی زاده

شهید عباس حجتی زاده
نام : عباس
نام خانوادگی : حجتی زاده
نام پدر : شیرمحمد
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1348/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر
رسته : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1366/09/02
محل شهادت : ماووت عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : ۶۶۰۵۷۵۳
زندگینامه
شهید عباس حجتی زاده روز اول فروردین سال 1348 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش شیرمحمد(فوت 1352 ) و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. دوم آذر 1366 ، با سمت تعمیركار خودرو در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهید شد. مزار او در بهشت شهدای زادگاهش واقع است.
شهید علی رضا نیک اعتقاد

شهید علی رضا نیک اعتقاد
نــام : علی رضا
نـام خـانوادگـی : نیک اعتقاد
نـام پـدر : علی اکبر
نـام مادر : عفت
تـاریخ تـولـد : ۱۳۳۶/۰۳/۲۶
مـحل تـولـد : بروجرد
سـن : ۲۵ سـال
تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۱/۰۲/۱۲
مـحل شـهادت : دارخوین
نـحوه شـهادت : اصابت آرپی جی به سر
نام گلزار : گلزار بهشت زهرا (س) نهران قـطعـه : ۲۶ ردیـف : ۳۵ شـماره : ۵۲
زندگینامه
بیست و پنجم خرداد ۱۳۳۶، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر، فروشنده بود و مادرش،عفت نام داشت. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. پاسدار بود. سال۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

شهید محمد غلامزاده

شهید محمد غلامزاده
نام : محمد
نام خانوادگی : غلامزاده
نام پدر : ولی اله
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1342/01/01
محل تولد : بروجرد
سن : 19سال
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1361/11/19
محل شهادت : فکه
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران
کد ایثارگری : 6121860
زندگینامه
در روز اول فروردین ماه سال 1342، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش ولی الله و مادرش،فاطمه نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند.
از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. در روز نوزدهم بهمن ماه 1361، در فکه بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی شهید شد. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران قـطعـه : 28 ردیـف : 18 شـماره : 7 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1475.


شهید منوچهر علیئی

شهید منوچهر علیئی
نام :منوچهر
نام خانوادگی : علیی
نام پدر : محمود
تاریخ تولد : 1344/06/01
محل تولد : اراک ( اصالتاً بروجردی)
سن : 21 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1365/10/25
محل شهادت : شلمچه
شغل : پاسدار
وضـعیت تاهل : مجرد
تـاریخ شـهادت : 1365/10/25
مـحل شـهادت : شلمچهپاسگاه زید
عـملیـات : کربلای5
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدای تـهران : قـطعـه : 29 ردیـف : 42 شـماره : 17
شهید منوچهر علیی در اول شهریور ماه سال 1344 در اراک به دنیا آمد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع اول متوسطه ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 25 دی ماه سال 1365 در سن 21 سـالگی و در عملیات سال کربلای5 حوادث ناشی از درگیری در شلمچه دعوت حق را لبیک گفت و به فیض عظمای شهادت نایل آمد.
مزار این شهید در بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران قطعه 29 ردیف 42 شماره 17 قرار دارد.
گمنام زمین ،آشنای آسمان
(شهید منوچهر علیئی)
از نیروهای رزمنده گردان فتح بهبهان بود که در آذرماه 1365 از طرف کارگزینی لشکر 7ولی عصر عجل اللخ تعالی فرجه به گردان فتح معرفی شد،وی اصالتاً بروجردی اما خانواده وی در تهران ساکن بودند. به دلیل اینکه برادر حسن نوابی فرمانده دلیر گروهان امام حسن علیه السلام نیز بروجردی بود و از اولین روزهای تشکیل تیپ 15 امام حسن مجتبی علیه السلام نزد نیروهای بهبهانی و سایر برادران از سرتاسر ایران که به تیپ 72 ملت شهرت یافته بود آمده بود و صمیمیت و اخلاص برادران تیپ سبب شده بود که تا لحظه شهادت نیز تیپ 15 امام حسن مجتبی علیه السلام و رزمندگان آن را رها نکند و حتی با تشکیل تیپ 57 حضرت اباالفضل علیه السلام که سازمان رزم استان لرستان محسوب می شد ، آن ها علی رغم تنگنای سازمانی جهت انتقال به تیپ فوق در کنار رزمندگان تیپ 15 امام حسن علیه السلام مانده و با ماندن آن ها سایر دوستان و رزمندگان لرستانی نیز به آن ها می پیوستند.



منوچهر نیز به همین واسطه آشنایی با حسن نواب به گردان فتح آمد و از طرف گردان نیز مامور به گروهان امام حسن ع به فرماندهی حسن نوابی گشت و تا مدتی ابتدا در فرماندهی گروهان پیش حسن ماند و الفت و انس عجیبی با وی و سایر برادران رزمنده در زمان کوتاهی ایجاد شده بود ؛ پس از آن به دسته شهید رجایی به فرماندهی نادر فرح بخش و فضل الله عصایی مامور شد.منوچهر فردی ساکت،منظم و مرتب بود و در اغلب اوقات لباس فرم سپاه را به تن داشت و با توجه به رفتار و کردار خویش در بین نیروهای رزمنده گردان فتح جایگاه رفیعی پیدا کرده بود و انتصاب وی به حسن نوابی این علاقه را دو چندان کرده بود.
در اوایل دی ماه نیروهای گردان فتح جهت شرکت در عملیات گسترده و بزرگ کربلای 4 به آبادان اعزام شدند که این عملیات به دلایل مختلف از جمله نقش ستون پنجم و منافقین لو رفته و با عدم الفتح روبرو گشت و با توجه به در خطر بودن منطقه فاو و احتمال پاتک دشمن در این منطقه نیرهای گردان به سرعت راهی فاو گردیدند و یکی از سخت ترین و مشکل ترین خطوط پدافندی در مناطق عملیاتی را به عهده گرفتند؛منطقه ای که حساسیت موقعیت از حیث مکانی و زمانی اهمیت آن را دو چندان کرده بود و منوچهر نیز پا به پای سایر نیروهای رزمنده به طور شبانه روزی در انجام وظایف خویش کمال اهتمام و سخت کوشی را داشت و در این روزهای سخت و طاقت فرسا در سال سرنوشت یعنی 1365 علاوه بر بودن در کنار نیروهای خونگرم بهبهانی، همدم اصلی وی در این لحظات آسمانی شهید حسن نوابی بود که علی رغم همه مشکلات وی از آغاز همراهی با نیروهای تیپ 15 امام حسن ع تا لحظه شهادت در کنار نیروهای بهبهان ماند و مشکلات و سختی های فراوان نیز نتوانست او را از این جمع صمیمی و مخلص جدا سازد.(فرشید شمشیری)
با تصمیم فرماندهان و پس از 14 روز از انجام عملیات کربلای ۴ رزمندگان اسلام مجدداً آماده نبردی عاشورایی شدند و این بار شلمچه به عنوان منطقه عملیاتی انتخاب شد ،نیروهای گردان فتح به فرماندهی حاج یدالله مواساتی با تعویض خط پدافندی فاو ابتدا به گروهان پل در 15 کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر برگشته و پس ار تجهیز و سازماندهی به سمت شلمچه به راه افتادند و در حالیکه هفت روز از آغاز عملیات کربلای 5 می گذشت وارد شلمچه شدند؛در حالیکه از شنیدن واقعه بمباران شیمیایی گردان فجر و شهادت تعداد زیادی از همرزمان خویش و شرکت نداشتن در مرحله اول عملیات کربلای 5 بشدت متاثر بودند و لذا برای رفتن به منطقه عملیاتی لحظه شماری می کردند. فرماندهان گردان فتح به همراه فرمانده لشکر 7ولی عصر عج جهت شناسایی و توجیه خط عملیاتی به شهرک دوعیجی رفته و در بازگشت نیروها را در ساعت 4 عصر از پنج ضلعی شلمچه که محل قرارگاه تاکتیکی لشکر 7 ولی عصر (عج) بود به شهرک دوعیجی انتقال داده و نیروها پس از خواندن نماز مغرب و عشا آماده حرکت شدند؛منطقه فوق تازه به تصرف نیروهای رزمنده در آمده و هنوز پاکسازی نشده بود و تعداد زیادی از نیروهای دشمن در منطقه تصرف شده سرگردان بودند؛ ماموریت گردان پاکسازی منطقه و سپس عبور از پل نهر جاسم در کنار اروند صغیر و رسیدن به دژ عراقی ها بود و در این راه باید از مواضع متصرف شده توسط نیروهای لشکر 31 عاشورا گذشته و به اهداف خویش دسترسی پیدا کنند. در 27/10/65 در یک شب مهتابی نیروهای گردان در محور نهر جاسم وارد عمل شدند ،در همین زمان نیز در جناح راست گردانی از نیروهای لشکر 31 عاشورا از خط عبور نموده و پس از عبور از نخلستانهای منطقه و پل نهر جاسم تلاش کردند تا خود را به دژ مقابل برسانند چون قرار بود در جناح راست لشکر 19 فجر به خط دشمن تک نماید ؛ اما با تاخیر در عملیات آنها تلاش گردان لشکر 31 عاشورا جهت تصرف دژ به شکست انجامید. دسته شهید چمران به عنوان اولین دسته از گروهان امام حسن ع با عبور از روی پل به قصد تصرف دژ با شلیک و آتش شدید دشمن موفقیت آمیز نبود و اغلب نیروهای رزمنده شهید و یا زخمی شدند و در گام دوم نیز معاون گردان برادر محمد شعبانی و حسن نوابی به همراه تعدادی از نیروهای دسته شهید رجایی که برادر منوچهر علیی نیز جزء آنان بود با خیز برداشتن به سمت دشمن و عبور از پل فلزی به طرف دشمن تا دندان مسلح و دارا بودن استحکامات پولادین رفتند که با بارانی از گلوله های مختلف سبک و سنگین و تیر تراش آنها روبرو شدند و تعداد زیادی از برادران رزمنده از جمله محمد شعبانی معاون گردان فتح،حسن نوابی فرمانده گروهان امام حسن مجتبی ع و منوچهر علیی در چند متری دژ به شهادت رسیدند و اجساد شهدای گردان به دلیل واقع شدن بین نیروهای خودی و دشمن و تبادل آتش شدید در منطقه عملیاتی ماند ؛ با صلاح دید و مشورت با شهید شمایلی که متوجه عدم الحاق در سمت راست جلوی دژ شده بود حرکت نیروهای گردان به مواضع جلوتر برای جلوگیری از قرار گرفتن در محاصره و تلفات زیاد متوقف و در پشت نهر جاسم استقرار یافتند. در نهایت پل واقع بر روی نهرجاسم در مجاورت اروند صغیر توسط نیروهای تخریب با مواد منفجره جهت جلوگیری از پیشروی و تک دشمن جهت تصرف مجدد شهرک دوعیجی منهدم شد و پس از آن نیروهای گردان منطقه را پدافند کردند.
به گزارش مشرق، وقتی نام شهدا می آید همه یاد رشادت های آنها می کنند و هشت سال دفاع مقدس که بسیاری از جوانان کشور در جبهه های حق علیه باطل برای دفاع از کشور جان خود را فدا کردند، زمانی که کشور نیاز به کمک داشت جوانان این مرز و بوم به یاری شتافتند، شهدای هشت سال دفاع مقدس بدون هیچ چشم داشتی برای حفظ خاک میهن اسلامی پا به عرصه رشادت گذاشتند، «شهیدمنوچهرعلیئی» یکی از هزاران جوانی بود که برای محافظت از مردم کشورش علی رغم سن بسیار کمی که داشت به خط مقدم جبهه رفت و به آرزویش یعنی شهادت رسید.
منوچهر درسال 1344 در اراک به دنیا آمد و فرزند دوم خانوادهای استکه اصالتاً بروجردی هستند.
از بچگی پسر بسیار زرنگی بود هرچند شیطنت های کودکانه نیز داشت. همیشه هم کمک حال بسیاری از فامیل و اهالی محل می شد.
یکی از خاطرات کودکی اش این است که او همیشه در حال تفنگ بازی با چوب بود و اینکه در حال دفاع از قسمتی از خانه بود که وقتی از او می پرسیدم پسرم چه کار می کنی؟ در پاسخ به من می گفت: "در حال دفاع از خانه هستم"، منوچهراز همان بچگی عشق به خانه و میهن داشت و همیشه می گفت نباید کسی به خانه ما آسیب بزند.
وقتی جنگ شروع شد منوچهر 15 سال سن بیشتر نداشت و اول دبیرستان را می گذراند، یک روز دوستش کتاب های منوچهر را از مدرسه آورد و وقتی پرسیدیم منوچهر کجاست؟ به ما گفت: «رفته است جبهه و چون می دانست ما اجازه نمی دهیم بدون اجازه گرفتن به جبهه رفته بود».
بزرگ مردان کوچک
در آن موقع که منوچهر اول نظری بود در بروجرد زندگی می کردیم، او در بسیج شهر عضو شده بود و فعالیت های زیادی نیز داشت، یکی از این فعالیت ها این بود که برای امنیت شهر شب ها گشت نگهبانیمی دادند و من برایشان ساعت یک بامداد لقمه های نون پنیر می گرفتم، بار اول که برایش لقمه بردم صحنه جالبی دیدم که بسیاری از این جوانان اسلحه هایی داشتند بزرگتر از خودشان و گاهی برایشان بلند کردن این اسلحه ها سنگین بود.
یک روز منوچهر تعریف می کرد که یکی از دوستانش که از خودش کوچک تر بود و تقریبا 13 سال بیشتر نداشت برای اینکه خانواده مانع از رفتنش به جبهه شوند در همان سال ازدواج می کند اما فرزندشان باز علیرغم کوشش خانواده عازم میدان جنگ می شود. باید گفت شوقی که در این جوانان وجود داشت هر مانعی را از پیش رو بر می داشت، آنها قراری با امام خود گذاشته بودند و باید بر قول قرار خود می ماندند.
روسفیدی پیش حضرت زهرا(س)
مادر این شهید عزیز می گوید : منوچهر بار اول که عازم جبهه شد ما از دوستانش از حال و احوال او با خبر می شدیم تا اینکه پس از گذشت شش ماه به مرخصی آمد، من به او گفتم که دیگر اجازه نمی دهم که به جبهه برود، سریعا به پایگاه بسیج رفتم و اسمش را از لیست رزمنده ها خارج کردم پسرم خیلی ناراحت شد،
به او گفتم پدرت برای کار به تهران رفته و کسی در کنار من و بچه ها نیست،
اما منوچهر می گفت می خواهد پیش حضرت زهرا(سلام الله علیها) رو سفید باشد و برای رفتن به جبهه بی قراری می کرد مدتی از بحث ما نگذشته بود که با خوش رفتاری و اخلاق خوبش توانست رضایت من را برای اعزام به خط مقدم جلب کرد،
نکته ای که در مورد منوچهر وجود داشت این بود که بسیار خونگرم بود و اکثر فامیل و دوستانش به او علاقه زیادی داشتند، به جای اینکه هنگام مرخصی به تهران و اقوام درجه یک سر بزند اول به فامیل هایی که در دیگر شهرها داشتیم سر می زد که همین باعث ایجاد علاقه همه به منوچهر می شد،
همچنین از دیگر اخلاق او این بود که بسیار گشاده رو بود، تهران که می آمد پس از سر زدن به خانه، سراغ دوستانش می رفت.
نمی توانم راحت باشم وقتی برادرانم در جبهه روی سنگ و کلوخ می خوابند
هر بار که به مرخصی می آمد ما پیش پای او گوسفند قربانی می کردیم، و او هر بار ناراحت می شد و به ما می گفت: "که من آرزوی شهادت دارم چرا این کار را می کنید؟" هر بار که از جبهه برمی گشت ازما درخواست داشت که دیگر جلوی پای او گوسفند نکشیم. یک بار که به منزل آمد برایش تشک و پتو آوردم تا راحت بخوابد اما او روی موکت دراز کشید وقتی علت را پرسیدم گفت: "برادرانم همه در جبهه هستند و روی سنگ و کلوخ می خوابند درست نیست من راحت بخوابم". گاهی نصف شب ها وقتی از خواب بیدار می شدم، می دیدم که منوچهر با یک شمع روشن در حال نماز و دعا خواندن است وقتی می گفتم چرا برق را روشن نمی کنید؟ می گفت پدر و شما خسته هستید و نمی خواهم شمارا بیدار کنم همین باعث می شد که بیشتر دوستش داشته باشم، و برایش دعا کنم او نیز در پاسخ دعاهای من می گفت: "دعا کن جزو شهدا باشم".
خواسته مادر شهید از مسئولین
وقتی خبر شهادت منوچهر را شنیدم اولین چیزی که باعث می شد من را آرام کند این بود که او به خاک کشورش علاقه شدیدی داشت همچنین همیشه در فکر این بود که جان خود را برای میهن و اسلام و انقلاب فدا کند، او به خواسته اش رسیده بود و قطعا رضایت کامل داشت پس من نیز به عنوان مادر باید کنار فرزندم باشم،در حال حاضر هم هیچ خواسته ای از کسی ندارم فقط باید یادمان باشد که شهدا هشت سال دفاع مقدس چه هدفی داشتند، زیرا آنها بودند که برای حفظ انقلاب و دفاع از کشور از جان خود گذشتند پس مسئولین کشور نیز باید دنباله رو راه آنها باشند و نباید هیچ وقت شهدا را فراموش کنند.
شهید منوچهر علیئی 27 دی ماه سال 1365 در شلمچه طی عملیات کربلای 5 در حالی که 22 سال داشت به شهادت رسید، خبر به شهادت رسیدن وی تا یک ماه بعد به خانواده اش اعلام نشد تا اینکه روز 20 بهمن ماه خانواده علیئی متوجه شدند فرزند دلیرشان به آرزوی خود یعنی شهادت رسیده است.
شجاع و رئوف
راوی : عبدالصاحب مرائی
در بهار سال 1365 دشمن با در پیش گرفتن استراتژی دفاع متحرک به تعدادی از خطوط عملیاتی حمله کرده و چند منطقه از جمله شهر مهران را به اشغال خود در آورد ، ضرورت بازپس گیری این مناطق از دست دشمن تمام هوش و حواس فرماندهان را به خود جلب کرده بود .
در همین زمان نیز برای تقویت و پشتیبانی از تیپ۱۵ امام حسن مجتبی ع و تبدیل آن به یک لشکر قدرتمند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد را که تاکنون یگان مستقلی نداشته و تحت امر لشکر 25 کربلا بودند به آن ملحق نمودند. با پیوستن نیروهای تازه نفس جدید تیپ وارد عملیات کربلای 1 در روند آزادسازی شهر مهران در تیر ماه 1365 شد.
از پادگان شهید ناصر کاظمی در قروه کردستان به منطقه عملیاتی شهر مهران حرکت و در صالح آباد مهران مستقر و چند روزی خود را برای سازماندهی و آمادگی نیروها در حال آماده سازی بودند ، در حالی که گرمای زیاد آن منطقه استقرار را برای ماندن مشکل کرده و نیروها را کلافه کرده بود.
با اعلام صدور دستور عملیاتی و ورود نیروها به عملیات کربلای یک گردان های تیپ شامل نیروهای قدیمی و جدید در یک تجربه عملیاتی جدید وارد شهر مهران شدند. شب با عبور از منطقه پوشیده شده از خارهای سخت با ارتفاع بلند را طی کرده تا به خاکریزی که تازه توسط واحد مهندسی ایجاد شده و در دشت مهران در جناح راست ارتفاعات قلاویزان حالت دشتبان پیدا کردیم.
درگیرهای پراکنده از دو طرف شروع شد و از طرفی بمباران های پیاپی دشمن بابت سقوط و از دست دادن مهران برای دشمن سخت بود ، در آن گرمای شدید و تابش مستقیم آفتاب ، تشنگی و نبود آب امان نیروها را بریده بود و تسلط دشمن بر منطقه و داشتن دید و تیر روی دشت مهران و جاده مواصلاتی امکان رسیدن نیازهای تدارکاتی و لجستیکی را مشکل کرده بود.
حسن نوابی از پاسداران شجاع و دلیر شهرستان بروجرد و از فرماندهان باسابقه نیروها در تیپ 15 امام حسن مجتبی ع بود و از آنجایی که توان دیدن تشنگی نیروها را نداشت با یک بشکه ۲۰ لیتری که یکی از رزمندگان به عنوان پوشش از او محافظت می کرد جلو چشم نیروها و دید دشمن با شجاعت وصف نشدنی که هیچ کس نمی توانست مانعش شود بسوی نهر آبی که بین ما و دشمن بود حرکت و زیر آتش خود را به آب رساند در حالی که همه آرزوی این کار را داشتند اما حسن تنهایی و به خاطر این که به رزمنده دیگری آسیب نرسد بشکه را از آب پر کرده و به بچه های رزمنده رساند.
حسن درب بشکه را آب پر می کرد به طوری که فقط لبان نیروها تر شود و به کل رزمندگان آب برسد و این کار را به نحو احسن و با اشک شوق و تشویق نیروها انجام داد ، در حالی که با توجه به آتش شدید دشمن تعداد زیادی از نیروها زخمی و چند نفر از بچه های گردان از جمله احمد دستاویز ، جعفری و ... شهید شدند.
با پایان ماموریت گردان ما بحث جایگزینی پیش آمد و گردان تازه نفس جایگزین گردان ما در خط مقدم شد و حرکت را به سمت عقبه با رعایت فاصله به صورت ستونی پیاده طی می کردیم در حالی که بمباران های مداوم دشمن قطع نمی شد تا این که توسط چند هواپیمای میگ دشمن ستون نیروها در حین حرکت بمباران شدیم و چند نفر مجروح و نورالله کاظمیان با وضعیت وخیمی شهید شدند.
شهید نورالله کاظمیان در جمع همرزمان
حسن که مثل همیشه آخر ستون نیروهای گردان برای کنترل قرار می گرفت تا کسی عقب نماند و به افراد با جثه ضعیف و بنیه کم توان جسمی کمک کند ، یک مرتبه چشمانش به تن پاره پاره شهید نورالله کاظمیان افتاد و توان خود را از دست داد و روی خاکها به زمین نشست و با اشاره دست و چشمان گریان نیروها را از این صحنه دور کرده تا به حرکت خود ادامه دهند و خودش بالای سر وی نشست چون علاقه زیادی به این شهید داشت.
حسن نوابی سرانجام در عملیات کربلای 5 در 27 دی ماه 65 در حالیکه نیروهای خود را به سمت دژ دشمن در جلوی نهر جاسم هدایت می کرد بر اثر اصابت گلوله دشمن به آرزوی دیرینه خود رسید و به شهادت رسید و در همین عملیات همشهری و دوست صمیمی او منوچهر علیئی نیز به شهادت رسید .

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید علی مقدسی

شهید علی مقدسی
نام : علی
نام خانوادگی : مقدسی
نام پدر : رضا
نام مادر : فاطمه
محل تولد : بروجرد
تاریخ تولد : 1353/04/15
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1368/05/10
کد ایثارگری : 6801640
زندگینامه
پانزدهم تیر 1353 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رضا (فوت 1355 ) و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. كارگر بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دهم مرداد 1368 ، در محور گولان از توابع بوكان توسط گروهک های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار وی در روستای زینعلی از توابع بروجرد واقع است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید محمد پاپی

شهید محمد پاپی
نام : محمد
نام خانوادگی : پاپی
نام پدر : محمود
نام مادر : طلا
محل تولد : روستای سیلاخور از توابع بروجرد
تاریخ تولد : 1315/06/03
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/03/02
محل شهادت : حاج عمران عراق
نام گلزار : گلزار شهدای خرم آباد
کد ایثارگری : 6506808
زندگینامه
شهید محمد پاپی سوم شهریور 1315 ، در روستای سیلاخور از توابع بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمود، كشاورز بود و مادرش طلا نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. راننده بود. سال 1335 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و چهار دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365 ، با سمت راننده در حاج عمران عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان خرم آباد واقع است
شهید غلام حسین قرمز

شهید غلام حسین قرمز
نام : غلام حسین
نام خانوادگی : قرمز
نام پدر : علیجان
نام مادر : فاطمه کاوندی (اهل بروجرد)
تاریخ تولد : 1336/06/02
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1360/12/29
محل شهادت : محور دزفول ـ شوش
آرامگاه : گلزار شهدای دارالرحمه شهرستان شيراز
کد ایثارگری : 6010376
زندگینامه
غلامحسين قرمز دوم ارديبهشت 1336 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش عليجان ، باغبان دانشگاه بود ( فوت 1353 ) و مادرش فاطمه نام داشت و اهل بروجرد بود . تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز بيست و نهم اسفند ماه سال 1360 ، در محور دزفول ـ شوش بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای دارالرحمه شهرستان شيراز واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان فارس، جلد دوم( ژ - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1396، صفحه 1156.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شهید جمشيد گودرزی

شهید جمشيد گودرزی
نام : جمشيد
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : فتاح
نام مادر : عشرت
تاریخ تولد : 1339/03/01
محل تولد : روستای خشتیانک بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/04/21
محل شهادت : جاده اندیمشک ـ شوش (عبدالخان)
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6616807
زندگینامه
شهید جمشيد گودرزی در يكم خرداد 1339 ، در روستاي خشتیانك تابعه شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش فتاح، كشاورز بود و مادرش عشرت نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یكم تير 1366 ، در جبهه ی شوش به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 530.
شهید ناصر بیرانوند

شهید ناصر بیرانوند
نام : ناصر
نام خانوادگی : بیرانوند
نام پدر : ولی
نام مادر : دلبر
محل تولد : بروجرد
تاریخ تولد : 1336/05/01
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1360/09/18
محل شهادت : بستان
نام گلزار : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد
کد ایثارگری : 6002324
زندگینامه
یكم مرداد 1336 ، در روستای تقی آباد از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ولی و مادرش دلبر نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب یك دختر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. هجدهم آذر 1360 ، با سمت فرمانده گردان در بستان بر اثر اصابت تركش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد واقع است.
شهید داود گودرزی

شهید داود گودرزی
نام : داود
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : محمد (علی قربان )
نام مادر : اختر
تاریخ تولد : 1348/06/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/06/27
محل شهادت : بوکان
کد ایثارگری : ۶۷۱۶۹۸۸
يكم شهريور 1348 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمد (علي قربان) كشاورز بود و مادرش اختر نام داشت. در حد خواندن و نوشتن درس خواند. سال 1365 ازدواج كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بیست و هفتم شهریور 1367 ، در بوكان دچار سانحه رانندگي شد و به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید محمد کوچتی

شهید محمد کوچتی
نام : محمد
نام خانوادگی : کوچتی
نام پدر : غلامعلی
نام مادر : ربابه
تاریخ تولد : 1346/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1366/02/02
محل شهادت : بانه
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : ۶۶۱۶۴۱۶
زندگینامه
شهید محمد كوچتی، یكم فروردین 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد.
پدرش غلامعلی، كارگر شهرداری بود و مادرش ربابه نام داشت.
در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1364 ازدواج كرد.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.
دوم اردیبهشت 1366 ، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شكم، شهید شد.
شهید محسن عزيزی

شهید محسن عزيزی
نام : محسن
نام خانوادگی : عزيزی
نام پدر : غلام
نام مادر : معصومه
تاریخ تولد : 1346/01/08
محل تولد : بروجرد
شغل : خیاط
رسته : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/08/04
محل شهادت : دربندیخان عراق
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6525093
زندگینامه
شهید محسن عزيزی، در روز هشتم فروردين ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش غلام، خياط بود و مادرش معصومه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. او نيز خياط بود.
به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. در روز چهارم آبان ماه سال 1365 ، در دربنديخان عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 416.


سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید الله محمد عزیزی

شهید الله محمد عزیزی
نام : الله محمد
نام خانوادگی : عزیزی
نام پدر : حسن
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1335/03/10
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/12/22
محل شهادت : عملیات بدر جزیره مجنون عراق
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6309493
زندگینامه
شهید الله محمد عزیزی، در روز دهم خرداد ماه سال 1335 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت.
پاسدار بود. در روز بیست و دوم اسفند ماه سال 1363 ، در عملیات بدر در جزیره ی مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 415.

شهید مصطفی گودرزی

شهید مصطفی گودرزی
نــام : مصطفی
نـام خـانوادگـی : گودرزی
نـام پـدر : رسول
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۴/۰۱/۰۱
مـحل تـولـد : بروجرد
سـن : ۲۱ سـال
تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۷
کـشور شـهادت : ایران
مـحل شـهادت : شلمچه
عـملیـات : کربلای۵
نـحوه شـهادت : حوادث ناشی از درگیری
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س)
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه : ۲۹ ردیـف : ۶۰ شـماره : ۸
زندگینامه
یکم فروردین ۱۳۴۴، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش رسول و مادرش،کبرا نام داشت. تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. تاکنون اثری از پیکرش بدست نبامده است.


سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید سیدعباس (سیدعلی) صالحی روزبهانی
شهید بروجردی مدافع حرم و جبهه مقاومت

شهید سیدعباس (سیدعلی) صالحی روزبهانی
نام : سیدعباس (سیدعلی)
نام خانوادگی : صالحی روزبهانی
نام پدر : سید سعید
تاریخ تولد : 1378/09/11
محل تولد : شهرستان بروجرد
تاریخ شهادت : 1403/01/13
محل شهادت : کنسولگری ایران در دمشق
عامل شهادت : اصابت موشک هوا به زمین رژیم ددمنش صهیونیستی

زندگینامه
شهید سید علی(عباس) صالحی روزبهانی جوان 28 ساله، متولد 11 آذرماه سال 1378 در روستای آیت الله بروجردی از توابع شهرستان بروجرد است، او متاهل بود در سال 1399 به استخدام سپاه درآمد او از افسران رشید سپاه قدس بود که در حمله ی وحشیانه اسراییل به کنسولگری ایران در سوریه ، در روز شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام در تاریخ 1403/1/13 در راه دفاع از مظلوم و حریم حرم اهل بیت علیه السلام بر اثر حمله وحشیانه رژیم کودکش صهیونیست به سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در حمله هوایی اسرائیل به سفارت ایران در سوریه به فیض عظمای شهادت نائل شد.
پیکر ایشان بعد از حضور در مرقد حضرت زینب به بروجرد منتقل شد و تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
ماجرای شهادت
هواپیماهای رژیم جعلی صهیونیستی در (13 فروردین) ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را مورد هدف حمله موشکی قرار داد که بر اثر این جنایت سرداران رشید مدافع حرم «سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی» و «سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی» و پنج نفر از همراهان به نام های حسین امان اللهی، سید مهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و علی صالحی روزبهانی به شهادت رسیدند.
آرزوی شهادت در بلندیهای جولان و فلسطین را داشت و همواره دوست داشت در حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم به فیض شهادت نایل شود و در نهایت به آرزوی دیرینه و زیبای خود دست یافت.
از 17 سالگی عضو گروه جهادی خادمالشهدا شده بود و به نیازمندان کمک میکرد و عاشق شهادت هم بود، نشان به آن نشان که همواره سر مزار شهید ابراهیم هادی حاضر میشد.
در سالروز تولد شهید هادی کیکی تهیه کرده بود و بر مزار این شهید حاضر شده بود، یواشکی به یکی از دوستانش گفت دعا کنید شهید شوم.
زمانی که دلتنگ میشد بر سر مزار شهدا حضور مییافت و در یکی از همین روزها که دلتنگ شهادت بود، به یکی از دوستانش گفته بود که عاشق شهادت در بلندیهای جولان و جنگ با صهیونیستهاست و خداوند متعال هم حرف دلش را شنید و آن را اجابت کرد.
سال 1398 برای نخستینبار بود که راهی سفر مشهد مقدس میشد و در این سفر هم از امام رضا علیهالسلام درخواست شهادت میکند و در نهایت به آرزوی دیرینهاش یعنی همان شهادت دست مییابد.
صحبت از پاسدار مدافع حرم شهید سیدعباس صالحی روزبهانی است، همان شهیدی که به مادرش گفته بود که اگر بمیرد و دوباره زنده شود، دوباره مسیر شهادت را در پیش میگیرد، چون عاشق شهادت است.
به گفته مادر شهید، اگر سیدعباس دوباره زنده شود، دوباره کمکش میکنم که مسیر شهادت را در پیش بگیرد.
زندگینامه
شهید سید عباس صالحی روزبهانی شهید صالحی روزبهانی در 11 آذرماه سال 1378 در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه از همان ابتدای کودکی توجه و احترام ویژه ای برای مقام پدر و مادر قائل بودند حسن عاقبت زندگی دنیوی خویش را که همان شهادت بود با استمرار بر دست بوسی والدین به ارمغان بردند.
ایشان علاقه زیادی به محافل و روضه اهل بیت داشتند همیشه در محافل اهل بیت شرکت و یقین داشتند که اگر در هرکاری به اهل بیت متوسل شویم حتما به نتیجه می رسیم شهید صالحی علاقه ی بسیار ویژه ای به آقا امیرالمومنین(علیه السلام) داشتند می گفتند اگر شیعه واقعی باشیم و حب امیرالمومنین (علیه السلام) داشته باشیم آقا در شب اول قبر به فریادمان می رسند.
ایشان فردی بسیار شجاع ، غیرتی، مهربان و با معرفت بودند محبت، ویژگی برجسته شان در طول عمر نه چندان بلند اما پربازده شان بود ایشان عقیده داشتند که شهادت یک رزق است، باید این رزق را خدا و اهل بیت عطا فرمایند و به معنای واقعی کلمه مصداق جمله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بودند که فرمودند: تا کسی شهید نبود شهید نمی شود و شرط شهید شدن شهید بودن است.
حقیقتا سید عباس شهادت گونه زندگی کرد و این رزق را از خداوند متعال گرفت و کامیاب شد. شهید صالحی بسیار اهل بخشش و کمک به فقرا بودند، همیشه میگفتند اگر میخواهید وابستگی شما به این دنیا کم شود، ارزشمندترین دارایی خود را هدیه کنید به دیگران
ازدواج شهید صالحی نیز مانند زیستن شان شهدایی بود ایشان در مقبره الشهدا با همسرشان آشنا شدند، در معراج شهدا عقد کردن و در روز عروسی در محضر شهدا با کسب اجازه از شهدا زندگی عاشقانه ای را شروع کردن 🌼
همسرداری ایشان زبانزد خاص و عام بود همیشه با الفاظ زیبا همسرشان را صدا میزدند کلمه عشق بین سید عباس و همسرشان کلمه ای بسیار مقدس بود و با همین عشق پاک و مقدس یکسال و نیم بهترین زندگی را داشتند.
ایشان با ارادت خاصی که به شهدا داشتند همچون همتایان آسمانی شان خواهان رعایت حجاب فاطمی خواهران بودند چادر خاکی مادر سادات را پناه امن هر دو عالم می دانستند و همیشه میگفتند برای جذب افراد بی حجاب از راه صحیح باید وارد شد و نباید فرق گذاشت.
شهید صالحی ولایت فقیه را همیشه خط قرمز خود و اطرافیان می دانستند و ارادت قلبی فراوانی به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله داشتند وی با توجه به علاقه ی شدیدی که به خدمت اسلام و مبارزه با دشمنان اسلام و دفاع از حریم آل الله داشتند در سال 1399 به عضویت نیروی قدس سپاه درآمدند.
سرانجام پس از 4 سال مجاهدت مخلصانه در 13 فروردین ماه سال 1403 مصادف با 21 رمضان سال 1445 هجری قمری با زبان روزه به دست شقی ترین افراد در حمله ی تروریستی رژیم منحوس صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه به فیض شهادت نائل آمده و به آغوش اباعبد الله(ع) پرکشیدند تا از دست مبارک ساقی کوثر روزه خود را افطار و نفسی تازه کنند و برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) رجعت کنند، ان شاءالله

شهید شهرام قمشه ای محمدیان

شهید شهرام قمشه ای محمدیان
نام : شهرام
نلم خانوادگی : قمشه ای محمدیان
نام پدر : محمد
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1348/01/17
محل تولد : آبادان
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1367/04/04
محل شهادت : جزيره مجنون عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : ۶۷۱۵۶۱۹
زندگینامه
هفدهم فروردين 1348 ، در شهرستان آبادان به دنیا آمد.
پدرش محمد، كارمند شركت نفت بود و مادرش فاطمه نام داشت.
در حد دوره ابتدايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور یافت.
چهارم تير 1367 ، در جزيره مجنون عراق به شهادت رسيد. و جاویدالاثر شد
سنگ یادبود او در گلزار بهشت شهدای بروجرد قرار دارد .

شهید سیدمحمدتقی شهپر

شهید سیدمحمدتقی شهپر
نام : سیدمحمدتقی
نام خانوادگی : شهپر
نام پدر : سیدمحمدعلی
نام مادر : منصوره
تاریخ تولد : 1342/04/16
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/04/21
محل شهادت : عملیات خیبر
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6308238
زندگینامه
شانزدهم تیر 1342 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، مسئول سینما بود و مادرش منصوره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. بیست و یكم تیر 1363 ، با سمت تك تیرانداز در منطقه عملیاتی خیبر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.
شهید محمد تقی شهپر از رزمندگان گردان اطلاعاتی ۳۱۳ حضرت قائم (عج) قرارگاه اطلاعاتی نصرت بودند که در امر خطیر شناسایی خطوط ، موانع و مواضع دشمن کوشا بودند .
ایشان در یک جزیره مجنون شمالی و پس از قرائت دعای کمیل ، به همراه شش نفر از همرزمان و غیورمردان اطلاعاتی به لقاءالله پیوستند .
مزار او در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
شهید داریوش بهمنی

شهید داریوش بهمنی
نام : داریوش
نام خانوادگی : بهمنی
نام پدر : علی
نام مادر : عشرت
تاریخ تولد : 1348/04/14
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/01/28
محل شهادت : فاو
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6703404
زندگینامه
در روز چهاردهم تير ماه سال 1348 ، در روستاي عبا س آباد سیلاخور سفلی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی، بنا بود و مادرش عشرت ( فوت 1361 ) نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. چ
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز بيست و هشتم فروردين ماه سال 1367 ، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله و شیمیایی، شهيد شد. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 94.
شهید علی کوثر گودرزی

شهید علی کوثر گودرزی
نام : علی کوثر
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : محمدمیرزا
نام مادر : قمر
تاریخ تولد : 1345/04/04
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/12/08
محل شهادت : شلمچه عملیات کربلای ۵
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروحرد
کد ایثارگری : 6531862
زندگینامه
چهارم تیر 1345 ، در روستای قلعه جلدیز از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدمیرزا، بنا بود و مادرش قمر نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هشتم اسفند 1365 ، با سمت فرمانده گروهان علی اکبر علیه السلام از گردان امیر المومنین لشکر ۷ ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف . در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سینه و تركش به پا، شهید شد. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.

شهید عبدالامیر دارمی

شهید عبدالامیر دارمی
نام : عبدالامیر
نام خانوادگی : دارمی
نام پدر : کاظم
نام مادر : اقدس
تاریخ تولد : 1346/08/09
محل تولد : ماهشهر
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/09/30
محل شهادت : خور عبدالله
سمت : فرمانده رادار نیروی دریایی سپاه
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6514146
زندگینامه
در روز نهم آبان ماه سال 1346 ، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش كاظم، پاسدار بود و مادرش اقدس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز سی ام آذر ماه سال 1365 ، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به سر و صورت، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد اول( الف - س )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 520.


سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
پاسدار شهید محمد دادخواه

شهید محمد دادخواه
نام : محمد
نام خانوادگی : دادخواه
نام پدر : حسین
تاریخ تولد : 1341/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/04/30
محل شهادت : بوکان
کد ایثارگری : 6209316
زندگینامه
شهید محمد دادخواه، یکم فروردین 1341، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد.
پدرش حسین، راننده تاكسی بود و مادرش ملیحه نام داشت.
تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی ام تیر 1362 ، در بوكان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.
تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
فرازهایی از وصیت نامه شهید محمد دادخواه
بانام آنکس که کارها بانام او شروع و با یاد او ختم میشود.
سپاس خدایی را که هنگامی که آسمانها و زمین را گسترد هیچکس را به گواهی نطلبید
و آنگاه که جانداران را آفرید هیچکس را به یاری نگرفت.
ای پروردگار من،
از شر وسوسههای شیطانی و نفس عماره به درگاه تو پناه میبرم.
بارالها
مرا از لشگریان خودت قرار ده که لشگریان تو چیرهاند
و مرا از حزب خود بهحساب آور که حزب تو رستگار است
و مرا از دوستان خویش معین فرمای که دوستان تو را نه بیمی است و نه اندوهی.
بارالها
دین مرا اصلاح کن که دین نگهدار کار من است
و آخرت مرا اصلاح کن که آن سرای قرارگاه من است
و از همسایگی فرومایگان قرار نده.
زندگی را برای من افزایش در امر خیر قرار ده
و وفات و شهادت مرا آسودگی از هر شری قرار ده.
بار خدایا
بر محمد(ص) خاتم پیامبران و کاملکننده ی وعده ی فرستادگان
و بر خاندان طیب و طاهر او درود باد و بر یاران برگزیدهاش.
ای پروردگار،
ما به تو توکل داریم و به تو روی آوردهایم و بازگشت بهسوی توست.
با درود و سلام بیکران به پیامبر پاک اسلام و نایب برحقش امام خمینی و سلام بر تمام شهدای پاک اسلام از صدر اسلام تاکنون و مجروحین ازجانگذشته
و سلام بر خانواده عزیزم.
ای پدر و مادر عزیزم
امیدوارم که با شهادت خود، شما را در برابر حضرت زهرا رو سفید کرده باشم و پسر شایسته و ارزندهای برای شما بوده باشم.
ای پدر و مادر
از تمام زحماتی که برای من تاکنون کشیدهاید ممنون هستم
و امیدوارم که خداوند اجر تمام زحمات و رنج های شما را در آخرت بدهد
و ای مادر
چه شبهایی که برای بزرگ کردن من بیداری میکشیدی و رنج و زحمت را تحمل کردهای تا بتوانی فرزندی شایسته و مؤمن و باایمان تحویل اسلام و امام زمان و نایب برحقش داده باشی
و سلام بر خواهران رهرو زینب.
امیدوارم که همچنان پیرور زینب باشید و در راه اسلام و رهبر قدم بردارید و نگذارید که رهبر تنها بماند.
ای خانواده عزیز میخواستم چند نکته را به شما یادآور باشم.
یکی اینکه این رهبر را تنها نگذارید
و از رهنمودها و فرمایشات او پیروی کنید
چه در اعمالتان و چه در گفتارتان
و ثانیاً حمایت از روحانیت مبارز و متعهد و مسئولین خدمتگزار اسلام ،
آنها را با هر وسیلهای که میتوانید پشتیبانی کنید
و ثالثاً از شهادت من البته اگر سعادت داشتم هیچگونه ناراحتی نداشته باشید چون شهیدان پیرو سالار شهیدان یعنی حسین مظلوم (ع) هستند.
در آخر امیدوارم که مرا حلال کنید
اگر عمل زشت و نادرستی از من سرزده باشد مرا ببخشید.
خب دیگر وقت خداحافظی و وداع رسیده.
نمیدانم چرا انسان در موقع خداحافظی حرفی برای زدن ندارد و تمام مطالب و حرفها از یادش میرود و تنها حرفی که به خاطر میماند دعا برای امام است. دعا کنیم که خدا طول عمر زیادی به امام امت دهد.
شهید سیداسداله ابطحی

شهید سیداسداله ابطحی
نام : سیداسداله
نام خانوادگی : ابطحی
فرزند : محمدکریم
ناریخ تولد : 1344/00/00
محل تولد : ............
شغل : طلبه پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/10/16
محل شهادت : الیگودرز
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : ....................

شهید عباس کوشکی

نام : عباس
نام خانوادگی : کوشکی
نام پدر : محمدباقر
نام مادر : ربابه
تاریخ تولد : 1345/04/20
محل تولد : بروجرد
شغل : بسیج
تاریخ شهادت : 1367/05/02
محل شهادت : قمیش
نام گلرار : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : ۶۷۱۶۶۳۰
زندگینامه
بیستم تیر 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمد، نداف بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم مرداد 1367 ، در قمیش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای گوشه تابعه زادگاهش واقع است.
شهید عبدالمحمد گودرزی

شهید عبدالمحمد گودرزی
نام : عبدالمحمد
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : علی محمد
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : 1331/01/15
محل تولد : بروجرد
سن : ۲۹ سال
تاریخ شهادت : 1360/06/20
محل شهادت :بازی دراز
محل مزار :بهشت زهرا (سلام الله علیها)
قـطعـه : ۲۴ ردیـف : ۹۳ شـماره : ۳۶
کد ایثارگری : 6011429
زندگینامه
در روز پانزدهم فروردين ماه سال 1331 ، در روستای دودانگه ار توابع شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی محمد، كارگری می کرد و مادرش شوكت نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. مدتی خياط بود. سال 1350 ازدواج كرد و صاحب سه پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز شانزدهم شهريور ماه سال 1360 ، با سمت مسئول گروه عملياتی در بازی دراز توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. تربت پاک وی در بهشت زهرا(سلام الله علیها) شهرستان تهران واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 584.


شهید علی ولی پورگودرزی

شهید علی ولی پورگودرزی
نام : علی
نام خانوادگی : ولی پورگودرزی
نام پدر : آقایار
تاریخ تولد : 1337/06/10
محل تولد : بروجرد
سن : 23 سال
تاریخ شهادت : 1360/10/20
محل شهادت : خیابان عباس آباد
آرامگاه: گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها )
قـطعـه : 24 ردیـف : 126 شـماره : 17
کد ایثارگری : 6010859
زندگینامه
در روز دهم شهریور ماه سال 1337، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش آقایار، راننده بود و مادرش،فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. پاسدار بود. سال 1359 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.
به عنوان سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. او یکی از یاران و همرزمان سردار شهید دکتر مصطفی چمران بود .
سرانجام در روز بیست و یکم دی ماه سال 1360، در تهران مورد سوءقصد گروهک ضدانقلاب قرار گرفت و شهید شد. تربت پاک او در بهشت زهرا(سلام الله علیها ) تهران در قـطعـه ( 24 ) ردیـف ( 126 ) شـماره ( 17) واقع است.


شهید علی رضا نیک اعتقاد

شهید علی رضا نیک اعتقاد
نــام : علی رضا
نـام خـانوادگـی : نیک اعتقاد
نـام پـدر : علی اکبر
نـام مادر : عفت
تاریخ تولد : 1336/03/25
مـحل تـولـد : بروجرد
سـن : ۲۵ سـال
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1361/02/10
مـحل شـهادت : خرمشهر ـ دارخوین
نـحوه شـهادت : اصابت آرپی جی به سر
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س)
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :۲۶ ردیـف : ۳۵ شـماره : ۵۲
کد ایثارگری : 6132016
زندگینامه
بیست و پنجم خرداد ۱۳۳۶، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر، فروشنده بود و مادرش،عفت نام داشت. پاسدار بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر منطقه ی دارخوئین بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.


شهید عبدالمجید گلدار

شهید عبدالمجید گلدار
نــام : عبدالمجید
نـام خانوادگـی : گلدار
نـام پدر : عبدالرحمن
نـام مادر : بتول
تاریخ تولد : 1341/06/01
محل تولد : بروجرد
سن : ۱۹ سـال
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1360/03/04
مـحل شـهادت : گیلانغرب بانسیران
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س) تهران
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه : ۲۴ ردیـف : ۷۹ شـماره : ۱۹
کد ایثارگری : 6011366
زندگینامه
یکم شهریور ۱۳۴۱، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش عبدالرحمن، کارگر مشاور املاک بود و مادرش،بتول نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته حسابداری درس خواند. پاسدار رسمی بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم فروردین ۱۳۶۰، در گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.



سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید محمود شجاعی

شهید محمود شجاعی
نــام : محمود
نـام خـانوادگـی : شجاعی
نـام پـدر : حشمت الله
تـاریخ تـولـد : 1349/06/31
مـحل تـولـد : بروجرد
شغل : پاسدار ( سازمان جهاد خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه )
تـاریخ شـهادت : 1390/08/21
مـحل شـهادت : البرز ملارد
نـحوه شـهادت : در اثر انفجار زاغه مهمات
نام گلزار : گلزار شهدای ملارد
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :۶ ردیـف : ۵ شـماره : ۲۸
کد ایثارگری : 9000211
زندگینامه
شهید محمود شجاعی در 31 شهریور ماه سال 1349 در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود.
این شهید والامقام عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند.
سرانجام این شهید گرانقدر در 21 آبان ماه سال 1390 در اثر انفجار زاغه مهمات در ملارد دعوت حق را لبیک گفت.
مزار این شهید عزیز در شهرستان ملارد در قطعه : 6 ردیف: 5 شماره : 28 قرار دارد.
شهید اسفندیار کاوند

شهید اسفندیار کاوند
نــام : اسفندیار
نـام خـانوادگـی : کاوند
نـام پـدر : عبدالمحمد
نـام مادر : قمرالملوک
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۸/۰۱/۰۱
مـحل تـولـد : بروجرد
سـن : ۱۹ سـال
تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۷/۰۵/۰۳
مـحل شـهادت : اسلام آبادغرب
عـملیـات : مرصاد
نـحوه شـهادت : توسط ضد انقلاب
اطـلاعات مـزار
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س)
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه : ۴۰ ردیـف : ۲۴ شـماره : ۵

کد ایثارگری : ۶۷۱۵۹۶۵
نام پدر : عبدالمحمد
تاریخ تولد : 1348/01/01
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/05/03
محل شهادت : اسلام آبادغرب
زندگینامه
یکم فروردین ۱۳۴۸، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش عبدالمحمد و مادرش،قمرالملوک نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. سوم مرداد ۱۳۶۷، با سمت تخریب چی در اسلام آباد غرب توسط گروههای ضدانقلاب شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

پاسدار شهید ابوالقاسم کحالی

شهید ابوالقاسم کحالی
نام : ابوالقاسم
نام خـانوادگی : کحالی
نام پدر : محمود
تاریخ تولد : 1334/08/25
محل تولد : بروجرد
سن : 39سال
تـاریخ شهادت : 1373/07/23
مـحل شهادت : جاده مهاباد
نحوه شهادت : ماموریت
نام گلزار : گلزار بهشت زهرا (س) تهران
زندگینامه
شهید ابوالقاسم کحالی در بیست و پنجم آبان ۱۳۳۴، در شهر بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش محمود و مادرش، معصومه نام داشت. وی تا پایان کارشناسی در رشته جغرافیای سیاسی و نظامی درس خواند.
این شهید گرانقدر در سالهای پیش از انقلاب با آگاهی و بیداری به مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخت و در راه اندازی مبارزات علیه شاه نقش برجستهای داشت. پس از ورود حضرت امام (ره) به شهر قم به عنوان محافظ امام راحل در رکاب آن بزرگوار بود و همچنین همزمان با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه درآمد.
شهید کحالی در سال 1360 ازدواج کرد که از او دو فرزند به نامهای محمدباقر و محمدجواد به یادگار مانده است.
این شهید گرانقدر پس از طی کردن دورههای مختلف به علت مهارت و تخصص ایشان به عنوان مربی و مسؤل آموزش در زمینه تاکتیک جنگ های نامنظم و کلاسیک در دانشگاه امام حسین (علیه السلام) مشغول به خدمت شد، به طوری که تعداد زیادی از نیروهای موثر در حال خدمت کادر سپاه و رزمندگان از سراسر کشور توسط ایشان آموزش داده شده اند.
وی به علت جایگاه حساسش در امر آموزش، در زمان عملیات خود را به مناطق عملیاتی جنوب و غرب میرساند تا در عمل نیز شاگردان و بسیجیان خود را آزموده و خود نیز کنار آنها در حفظ پدافند منطقه تلاش می کرد و بعد از انجام فعالیت میدانی، مجدداَ بر خلاف میل باطنی به دانشگاه امام حسین(علیه السلام) بر می گشت.
این شهید بزرگوار در عملیاتهایی همچون بیت المقدس، فتح المبین و …. و مناطق عملیاتی همچون سر پل ذهاب، بازی دراز، گیلانغرب و …. شرکت داشت و به طوری که خاطرات زیادی از رشادتهایش در ذهن دوستانش نقش بسته است.
وی درسال 1361 با توجه به فرمان امام خمینی (ره) تحت عنوان قوای محمد رسول الله به همراه جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان به لبنان رفت و به آموزش نظامی و … اولین نیروهای حزب الله لبنان برای مقابله با رژیم غاصب اسرائیل اقدام کرد که در طول این سالها به فیض جانبازی نائل آمد.
شهید ابوالقاسم کحالی بعد از رشادتها و ایثارگریهای فراوان برای انقلاب و کشورمان در 23 مهرماه سال 1373 در ایام شهادت حضرت فاطمه (س) در محور عملیاتی مهاباد توسط افراد ناشناسی به فیض شهادت نائل آمد.
آرامگاه این شهید گرانقدر در قطعه: 50 ردیف: 46 شماره: 7 گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) تهران قرار دارد
لینک منبع : برای مشاهد منبع مطلب اینجا کلیک کنید
لینک آلبوم تصاویر :
برای مشاهد آلبوم های تصاویر بر روی هر یک از شماره های ذیل کلیک کنید :
۱ ؛ ۲ ؛ ۳ ؛ ۴ ؛ ۵ ؛ ۶ ؛ ۷ ؛ ۸ ؛ ۹ ؛ 10 ؛ 11 ؛ 12 ؛ 13 ؛ 14 ؛ 15 ؛ 16 ؛ 17 ؛ 18 ؛ 19 ؛
وصیت نامه اینجانب ابوالقاسم کحالی فرزند محمود
همسرم
در مدتی که با من زندگی کردی هیچگاه روی خوش زندگی را ندیدی. همیشه ناکامی و دربدری برای تو به ارمغان آوردم. همیشه خستگی بیرون را به خانه آوردم و بر سر تو ریختم و با منطق بدی که داشتم بطور مداوم ترا مورد آزار و اذیت قرار دادم. همسر خوبم تو با صبر و تحمل، کلیه دشواری ها را به خاطر خدا تحمل کردی و به خاطر خدا مرا تحمل کردی و به خاطر خدا مرا تحمل کردی. با وجود آنکه بچه مریض در خانه داشتیم همیشه مشوق من بودی که به جبهه بروم و تو خود تنها میماندی.
خداوند ان شاالله تو را از صابران قرار دهد و ترا با سرور زنان عالم محشور گرداند. امیدوارم که از من درگذری زیرا اگر تو از من بگذری، خدا هم خواهد گذشت… ان شاالله و گر نه وای بر حال احوال آدمی همچون من.
نور چشمانم محمدباقر و محمدجواد
زمان، زمان ایثار است. اکنون زمانی است که به حول و قوه الهی کاخهای مستکبرین عالم یکی پس از دیگری بدست مستضعفین بر سرشان خراب میشود و معنی آیه «و نرید ان نمن …» تحقق پیدا کرده که مستضعفین عالم بر مستکبرین غلبه خواهند نمود.
عزیزان من تمام هم و غم خود را در راه مبارزه با مستکبرین بگذارید و انقلاب اسلامی را و این جمهوری را که با خون صدها هزار شهید بدست آمده و دست کلیه ابرقدرتها از خاک پاک ایران سرزمین اسلامیمان کوتاه نموده حراست کنید و در این راه از نثار جان خویش دریغ نورزید. به برپایی نماز اهمیت بدهید. در آن دنیا اولین پرسشی که از انسان میکنند اینست که نماز خواندهای یا نه. در کلیه صحنههایی که برای حفظ دستاوردهای انقلاب برگزار میشود، شرکت کنید. از کمک و یاری به مردم مستمند دریغ نورزید. با دوستان دین، دوست و با دشمنان دین، دشمن باشید و فرق نمیکند که دشمن دین که باشد. حتی اگر نزدیکترین فرد به شما باشد، چونکه حفظ نظام جمهوری اسلامی مانند نماز واجب است.
نور چشمانم بابا را حلال کنید و همیشه به دنبال کسب علم و دانش باشید. ثروت واقعی علم است نگذارید که منافقین درس بخوانند و مشاغل کلیهی مملکت را در دست بگیرند و بچه حزب اللهی هم نظافتچی و آبدارچی او باشد.
به امید بخشش از طرف خداوند
بنده سراپا تقصیر
ابوالقاسم کحالی
1372/10/03


شهید ابوالقاسم یاری یگانه

شهید ابوالقاسم یاری یگانه
نــام : ابوالقاسم
نـام خـانوادگـی : یاری یگانه
نـام پـدر : حسن
نـام مادر : عفت
تـاریخ تـولـد : 1339/01/01
مـحل تـولـد : بروجرد
سـن : 28 سـال
تـاریخ شـهادت : 1366/05/15
مـحل شـهادت : خلیج فارس
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س) تهران قـطعـه : 29 ردیـف : 170 شـماره : 12
زندگینامه
یکم فروردین 1338، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حسن و مادرش،عفت نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. سال 1365 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.
پانزدهم مرداد 1366، در تنگه هرمز بر اثر غرق شدن در آب شهید شد.
مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

شهید احمد رازانی

شهید احمد رازانی
نام : احمد
نام خانوادگی : رازانی
نام پدر : حسین
نام مادر : سکینه
تاریخ تولد : 1339/05/08
محل تولد : بروجرد اشترینان
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/02/30
محل شهادت : حاج عمران
نام گلزار : گلزار شهدای اشترینان
کد ایثارگری : 6515473
زندگینامه
هشتم مرداد 1339، در روستای اشترینان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسین، کشاورز بود. بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش سکینه خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید احمد پا به عرصه وجود گذاشت. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و تا پتیتن دوره راهنمایی بیشتر ادامه نداد ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف به عنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالی ترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید.
زندگی عارفانه این شهید عظمی در سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .
مزار وی در گلزار شهدای شهرستان اشترینان واقع است.

شهید سیدمرتضی مرتضوی

شهید سیدمرتضی مرتضوی
نام : سیدمرتضی
نام خانوادگی : مرتضوی
نام پدر : احمد
محل تولد : تهران
تاریخ تولد : 1342/01/01
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/02/30
محل شهادت : حاج عمران عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6534271
زندگینامه
یکم فروردین ۱۳۴۲، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش سیداحمد، کارگر بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش خانم بالا خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید سید مرتضی پا به عرصه وجود گذاشت.
شهید سی مرتضی مرتضوی شغلش آهنگری بود.
گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و تا پایان دوره ابتدایی بیشتر ادامه نداد ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف به عنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالی ترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید.
وی با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به جبهه رفت. در تاریخ سی ام اردیبهشت 1365 به شهادت رسید.
سرانجام زندگی عارفانه این شهید عظمی در تاریخ سی ام اردیبهشت 1365 در عملیات حاج عمران با سمت آرپی جیزن ، بر اثر اصابت گلوله به سر و گردن پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد و برای همیشه جاودانه گردید .
مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

شهید سیدرسول حسینی نژاد

شهید سیدرسول حسینی نژاد
نام : سیدرسول
نام خانوادگی : حسینی نژاد
نام پدر : سیدمشعل
نام مادر : شمسی
تاریخ تولد : 1347/11/18
محل تولد : آبادان
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1367/02/01
محل شهادت : جزیره مجنون
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6706304
زندگینامه
هجدهم بهمن 1347، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش سیدمشعل و مادرش شمسی نام داشت.
تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.
یکم اردیبهشت 1367، با سمت آرپیجیزن در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. پیکرش را در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد به خاک سپردند.

شهید مرادحسین تقوی

شهید مرادحسین تقوی
نام : مرادحسین
نام خانوادگی : تقوی
نام پدر : حسن
نام مادر : مهین
تاریخ تولد : 1343/07/02
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1366/08/16
محل شهادت : ماووت عراق
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6604381
زندگینامه
در روز دوم مهر ماه سال 1343، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن، کشاورز بود و مادرش مهین نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم آبان ماه سال 1366، در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 143.

شهید رضا سعادتی

شهید رضا سعادتی
نام : رضا
نام خانوادگی : سعادتی
نام پدر : احمد
نام مادر : ماه بی بی
تاریخ تولد : 1346/09/04
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/03/31
محل شهادت: ماووت عراق
عملیات : نصر 4
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6610232
زندگینامه
چهارم آذر 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد، كشاورز بود و مادرش ماه بی بی نام داشت. تا اول راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. سی و يكم خرداد 1366 ، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. مزارش در زادگاهش واقع است.
شهید موسی کماسی

نام : موسی
نام خانوادگی : کماسی
نام پدر : محمدباقر
تاریخ تولد : 1329/07/01
محل تولد : بروجرد
سن در هنگام شهادت : 38 سـال
شغل : بسیجی
تاریخ شهادت : 1367/04/28
محل شهادت : هنگام ماموریت در جاده قم ـ تهران
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6716555
زندگینامه
شهید موسی کماسی در 1 مهر ماه سال 1329 در بروجرد پا به عرصه هستی نهاد.پدرش محمدباقر(فوت 1336 )، كشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.سال 1354 ازدواج كرد و صاحب چهار پسر شد. .
این شهید گرانقدر به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سرانجام در بيست وهشتم تير 1367 ، با سمت فرمانده مهندسي رزمی تیپ 57 در جاده قم - تهران حين ماموريت بر اثر سانحه رانندگي در هنگام ماموریت دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسيد.
مزار این شهید در بهشت شهدا بروجرد قرار دارد.
پيکر او در زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش اسماعيل کماسی نيز شهيد شده است

شهید علی حسین گودرزی

شهید علی حسین گودرزی
نام : علی حسین
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : حسینعلی
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1346/11/08
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/11/01
محل شهادت : ماووت عراق
تاریخ تفحص : 1376/07/14
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6616825
زندگینامه
در روز هشتم بهمن ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسين علی خواربارفروش بود و مادرش فاطمه (فوت 1356 ) نام داشت. تا سوم راهنمایی درس خواند.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز اول بهمن ماه سال 1366 ، با سمت تك تيرانداز در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به شكم و صورت، شهيد شد. پیكرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و در روز چهاردهم مهر ماه سال 1376 ، پس از تفحص، تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حرب الله شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 536.
شهید محمد علی اکبر بادپی (پژوهش)

شهید محمد علی اکبر بادپی (پژوهش)
نام : محمد
نام خانوادگی : علی اکبر بادپی (پژوهش)
نام پدر : محمدرضا
تاریخ تولد : 1344/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1364/12/26
محل شهادت : فاو
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6402011
در روز اول فروردین ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش محمدرضا، قصاب بود و مادرش عصمت نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضوریافت. در روز بیست و ششم اسفند ماه سال 1364 ، با سمت توپچی در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد قطعه ی شهدا ردیف : 9 شماره : 5 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 66.
شهید جعفر نیک اختر

شهید جعفر نیک اختر
نام : جعفر
نام حانوادگی : نیک اختر
نام پدر : کریم
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1343/04/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1361/02/16
محل شهادت : فکه
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6132014
زندگینامه
در روز اول تیر ماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش كریم، كارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم اردیبهشت ماه سال 1361 ، با سمت تك تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شكم، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 679.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید حجت الله محمدزکی

نام : حجت الله
نام خانوادگی : محمدزکی
نام پدر : حسن
نام مادر : خانم
تاریخ تولد : 1345/01/02
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/02/30
محل شهادت : حاج عمران عراق
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6532918
زندگینامه
در روز دوم فروردين ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسن، كارگر میدان بارفروشی بود و مادرش خانم نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. مدتی فروشنده ميوه و تره بار بود. سال 1363 ازدواج كرد و صاحب یك دختر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز سی ام ارديبهشت ماه سال 1365 ، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیكرش مدتی در منطقه بر جا ماند و سال 1366 ، پس از تفحص تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 562.
شهید اسداله یاراحمدی

شهید اسداله یاراحمدی
نام : اسداله
نام خانوادگی : یاراحمدی
نام پدر : باقر
نام مادر : قمر
تاریخ تولد : 1342/11/18
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/12/14
محل شهادت : شلمچه
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6540205
زندگینامه
هجدهم بهمن 1342 ، در روستاي واليان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش باقر، راننده بود و مادرش قمر نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهاردهم اسفند 1365 ، با سمت نیروی واحد تداركات در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سینه و پا، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 695.
شهید میرجعفر شاهوردی

شهید میرجعفر شاهوردی
نام : میرجعفر
نام خانوادگی : شاهوردی
نام پدر : حسن قلی
نام مادر : آنتیکه
تاریخ تولد : 1346/02/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/10/13
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6521065
زندگینامه
در روز اول اردیبهشت ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسنقلی، كشاورز بود و مادرش آنتیكه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
به عنوان پاسدار وظیفه خدمت می كرد. در روز سیزدهم دی ماه 1365 ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید شد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 358.
شهید علی شاهوردی

نام : علی
نام خانوادگی : شاهوردی
نام پدر : فتح الله
نام مادر : تاج
تاریخ تولد : 1350/12/01
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1369/11/13
محل شهادت : جاده خرمشهر - اهواز ( پل مارد )
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد ( تک آرامگاه ها )
کد ایثارگری : 6900954
زندگینامه
در روز اول اسفند ماه ال 1350 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش فتح الله (فوت 1368 ) دامدار بود و مادرش تاج نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند.
پاسدار وظيفه بود. در روز سیزدهم بهمن ماه سال 1369 ، با سمت مسئول تداركات در جاده خرمشهر - اهواز بر اثر سانحه رانندگي به شهادت رسيد. تربت پاک او در قسمت تک آرامگا ههای شهدای گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 358.
شهید عزیزالله شاهوردی

شهید عزیزالله شاهوردی
نام : عزیزالله
نام خانوادگی : شاهوردی
نام پدر : محمدعلی
نام مادر : زرین
تاریخ تولد : 1345/04/12
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/10/26
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6541367
رندگینامه
در روز دوازدهم تير ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلي، كشاورز بود و مادرش زرين نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. او نیز كشاورز بود.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور يافت. در روز بيست و ششم دي ماه سال 1365 ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به سينه و كتف، شهيد شد. تریت پاکش در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 357.

شهید ابراهیم گرزبر

شهید ابراهیم گرزبر
نام : ابراهیم
نام خانوادگی : گرزبر
نام پدر : محمدرضا
تاریخ تولد : 1346/01/17
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/03/27
محل شهادت : ارتفاعات گامو عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6716807
شهید پاپی کرم خاوری

شهید پاپی کرم خاوری
نام : پاپی کرم
نام خانوادگی : خاوری
نام پدر : علی عباس
نام مادر : نجمیه
تاریخ تولد : 1343/03/01
محل تولد : بروجرد روستای چگنی کُش
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/10/25
محل شهادت : شلمچه
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6512946
زندگینامه
یكم خرداد 1343 ، در روستاي چگنی كش از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علي عباس، كشاورز بود و مادرش نجميه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم دي 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. مزار وي در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.
شهید غلام رضا کبودجامه

شهید غلام رضا کبودجامه
نام : غلام رضا
نام خانوادگی : کبودجامه
نام پدر : علی محمد
تاریخ تولد : 1345/01/10
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/10/23
محل شهادت : ثبت نشده
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6529979
شهید حسین شمسه

شهید حسین شمسه
نام : حسین
نام خانوادگی : شمسه
نام پدر : عبدالعلی
نام مادر : آمنه
تاریخ تولد : 1346/02/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1366/02/03
محل شهادت : ماووت
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری :6611474
زندگینامه
در روز اول ارديبهشت ماه سال 1346 ، در شهرستان خرم آباد به دنيا آمد. پدرش عبدالعلی، كشاورز بود و مادرش آمنه نام داشت. تاپايان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور یافت.
در روز سوم ارديبهشت ماه سال 1366 ، با سمت كمك بی سیم چی در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به دست و پاها، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 369.
شهید علی عباس روزبهانی

شهید علی عباس روزبهانی
نام : علی عباس
نام خانوادگی : روزبهانی
نام پدر : تقی
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1346/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/01/22
محل شهادت : شلمچه
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6609259
زندگینامه
يكم فروردين 1346 ، در روستای گنداب از توابع شهرستان بروجرد به دنيا آمد.
پدرش تقی، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت.
بيست و دوم فروردين 1366 ، در شلمچه بر اثر بمباران شيميایی به شهادت رسيد.
مزارش در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
شهید حسین دهقان بیدکرپه

شهید حسین دهقان بیدکرپه
نام : حسین
نام حانوادگی : دهقان بیدکرپه
نام پدر : غلامحسن
تاریخ تولد : 1345/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/03/07
محل شهادت : بیمارستان مدرس
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6607924
شهید محمد روزبهانی

شهید محمد روزبهانی
نام : محمد
نام خانوادگی : روزبهانی
نام پدر : اسداله
تاریخ تولد : 1344/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/10/21
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6517658

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار رشید اسلام پاسدار شهید حجت الله همتی روزبهانی

شهید حجت الله همتی روزبهانی
نام : حجت الله
نام خانوادگی : همتی روزبهانی
نام پدر : حسین
نام مادر : صدیقه
تاریخ تولد : 1342/01/26
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/09/15
محل شهادت : جاده اهوار ـ اندیمشک
نام گلزار : گلزار شهدای اشترینان
کد ایثارگری : 6314883
زندگینامه
بيست و ششم فروردين 1342 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش صديقه خانم نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. پانزدهم آذر 1363 ، با سمت راننده در جاده اهواز انديمشك دچار سانحه رانندگي شد و به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي شهر اشترینان تابعه زادگاهش واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 693.
شهید ناصر عباسی

شهید ناصر عباسی
نام : ناصر
نام خانوادگی : عباسی
نام پدر : رضا
نام مادر : طوبا
تاریخ تولد : 1345/04/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/08/26
محل شهادت : ماووت
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6112895
زندگینامه
در روز اول تير ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رضا، كشاورز بود و مادرش طوبا نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. نقاش بود. سال 1363 ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. در روز بيست و ششم آبان ماه سال 1366 ، با سمت تك تیرانداز در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 406.
شهید آیت اله نصرالهی

شهید آیت اله نصرالهی
نام : آیت اله
نام خانوادگی : نصرالهی
نام پدر : علی
نام مادر : دختربس
تاریخ تولد : 1344/01/17
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه راننده آمبولانس
تاریخ شهادت : 1366/12/08
محل شهادت : ماووت عراق
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6619892
زندگینامه
در روز هفدهم فروردین ماه سال 1344 ، در روستای هیراب از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی جان، كشاورز بود و مادرش دختربس نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. جوشكاري ميكرد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.
در روز هشتم اسفند ماه سال 1366 ، با سمت راننده آمبولانس در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سینه و پیشانی، شهید شد.
تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان زادگاهش بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 656.
شهید محمد سربندی

شهید محمد سربندی
نام : محمد
نام خانوادگی : سربندی
نام پدر : ماشااله
نام پدر : زهرا
تاریخ تولد : 1329/05/06
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/12/03
محل شهادت : تنگه چزابه
نام عملیات : والفجر 6
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6212849
زندگینامه
در روز ششم مرداد ماه سال 1329 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ماشاءالله، كشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. سال 1351 ازدواج كرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سوم اسفند 1362 ، در تنگه چزابه بر اثر اصابت تركش به پهلو، شهید شد. پیكرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و در خرداد ماه سال 1373 پس از تفحص، در خاک پاک وطن جای گرفت. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 309.
شهید محمد برنجی

شهید محمد برنجی
نام : محمد
نام خانوادگی : برنجی
نام پدر : محمدکریم
نام مادر : عصمت
تاریخ تولد : 1345/06/30
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1363/12/22
محل شهادت : هورالعظیم
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6301974
زندگینامه
در روز سی ام شهريور ماه 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمدكريم، قصاب بود و مادرش عصمت نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز قصاب بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز بيست و دوم اسفند ماه سال 1363 ، با سمت تخریبچی در هورالعظيم بر اثر اصابت تركش به دست و گردن، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 80.
شهید سید مصطفی حسینی

شهید سیدمصطفی حسینی
نام : سید مصطفی
نام خانوادگی : حسینی
نام پدر : سیدعلی اصغر
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1341/07/12
محل تولد : بروجرد
سـن : ۲۱ سـال
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/12/08
مـحل شـهادت : جزیره مجنون عراق
سمت : غواص
عـملیـات : خیبر
تاریخ خاکسپاری : 1378/03/30
نام گلزار :گلزار بهشت شهدای بروجرد ( قطعه ی شهدا ، ردیف 25 ، شماره 23 )
کد ایثارگری : 6207794
زندگینامه
دوازدهم مهر 1341 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیدعلی اصغر نام داشت وی روحانی و چهره متینی و دوست داشتنی داشت . وی با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و همیشه به او افتخار نمایند.
مادرش فاطمه خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید سید مصطفی پا به عرصه وجود گذاشته بود.
سال 1362 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. گر چه تحصیلات کلاسیک خود را بخاطر انجام تکلیف الهی به پایان نرسانده بود و تا دیپلم بیشتر ادامه نداد، اما بخاطر حس وظیفه شناسی بسیار بالایی که داشت به عنوان پاسدار سپاه اسلام خود را در کنار همسنگاران مجاهد الهی قرار داد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالی ترین مرتبه درجه معرفت الهی رسانید ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر می نمود.
زندگی عارفانه این شهید عظمی در هشتم اسفند 1362 ، با سمت غواص در جزیره مجنون عراق به پایان رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را جاودانه ساخت.
پیکر مطهر وی در منطقه برجا ماند و 15 سال و 4 ماه بعد در 30 خرداد 1378 پس از تفحص به زادگاهش بازگشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد .
مزار وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است .
( گلزار بهشت شهدای بروجرد ، قطعه ی شهدا ، ردیف 25 ، شماره 23 )



شهید منوچهر رییسی ازناوله

شهید منوچهر رییسی ازناوله
نام : منوچهر
نام خانوادگی : رییسی ازناوله
نام پدر : علی حسین
نام مادر : اعظم
تاریخ تولد : 1339/07/11
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1359/07/01
محل شهادت : شهرستان آبادان
محل دفن : گلزار شهدای شهرستان آبادان
کد ایثارگری : 5905140
زندگینامه
یکم مهر ۱۳۳۹، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی حسین، کارگر بود و مادرش اعظم نام داشت.
تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.
یکم مهر ۱۳۵۹، در آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
پیکر او در همان شهرستان به خاک سپرده شد.

شهید جمشید رییسی ازناوله

شهید جمشید رییسی ازناوله
نام : جمشید
نام حانوادگی : رییسی ازناوله
نام پدر : عین الله
نام مادر : نصرت
تاریخ تولد : 1338/09/03
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1359/08/17
محل شهادت : آبادان
کد ایثارگری : 5905139
سال ۱۳۳۸، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عین الله، کارگر بود و مادرش نصرت نام داشت.
تا سوم متوسطه درس خواند. پاسدار بود.
هفدهم آبان ۱۳۵۹، در آبادان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

شهید باقر لطفی

شهید باقر لطفی
نام : باقر
نام خانوادگی : لطفی
نام پدر : مجید
نام مادر : حاجیه خانم
تاریخ تولد : 1344/06/30
محل تولد : بروجرد روستای آقایی
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1366/01/26
محل شهادت : ماووت
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6616928
زندگینامه
شهید گرانقدر باقر لطفی در روز سی ام شهریور 1344، در روستای «آقایی» از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد؛ پدرش مجید، کشاورز بود و مادرش «حاجیه خانم» نام داشت. شهید باقر لطفی تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و سال1361 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد،
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت، در روز بیست و ششم فروردین ماه سال 1366، با سمت فرمانده ی دسته در «ماووت» عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 448.
شهید محمدعلی گودرزی

شهید محمدعلی گودرزی
نام : محمدعلی
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : عباس
نام مادر : ملک سلطان
تاریخ تولد : 1343/10/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/11/02
محل شهادت : بروجرد
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری: 6531877
زندگینامه
یكم دی 1343 ، در روستای خشتیانك از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد.
پدرش عباس، كشاورز بود و مادرش ملك سلطان نام داشت.
تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پاسدار بود.
دوم بهمن 1365 ، در بمباران هوایی شهرستان زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.
نربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
شهید رضا رضایی

شهید رضا رضایی
نام : رضا
نام خانوادگی : رضایی
نام پدر : محمد
تاریخ تولد : 1342/01/06
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1364/12/05
محل شهادت : آبادان
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6406952
شهید قاسم میرزایی

شهید قاسم میرزایی
نام : قاسم
نام خانوادگی : میرزایی
نام پدر : غلام عباس
تاریخ تولد : 1345/02/20
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1365/03/25
کد ایثارگری : 6536929
زندگینامه
قاسم میرزایی از شهدای لرستان در بیستم اردیبهشتماه سال ۴۵ در یكیاز خانوادههای زحمتكش شهرستان بروجرد متولد شد. خانوادهای در انتظار رسیدن مسافری بهاری بود تا محیط خانه آنان را جلوهای سبز دهد. در همان شب غنچه وجود قاسم میرزایی شكوفا شد و در دامن پُرمهر مادر و آغوش گرم پدر دوران طفولیت را آغاز كرد.
با گامهای مصمم و كودكانه خود راه دبستان را پیش گرفت و دوره راهنمایی را نیز با موفقیت به پایان رساند و با گرفتن مدرک اول دبیرستان از ادامه تحصیل منصرف شد.
زمانی كه با انقلاب آشنا شد برای حفاظت از دستاوردهای آن به پایگاه مقاومت بسیج در محله پیوست و در برگزاری مراسم دعا همكاری میكرد. قاسم با پوشیدن لباس مقدس سپاه پاسداران به دفاع از مرزهای كشور پرداخت.
در 25 خردادماه سال 1365 در مریوان در اصابت تركش به قلبش روح ملكوتی او در میان شعلههای آتش به پرواز درآمد و بعد از سه سال پیكر پاكش را به زادگاهش آوردند و در بهشت شهدای بروجرد به خاک سپردند.
یادداشتهایی از شهید میرزایی
هیچ قطرهای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی كه دراه خدا ریخته شود بهتر نیست.
خدایا شهادت در راه خودت را نصیب من گردان كه شیرینترین مرگهاست.
خدایا تو شاهدی كه من چیزی عزیزتر ازجانم ندارم كه فدای اسلام و قرآن بكنم.
خدایا شكر میكنم كه توانستم راه شهیدان را ادامه دهم و به محبوبم بپیوندم.
خداوندا از تو میخواهم كه مرگم را در رختخوابم قرار ندهی بلكه مرگی را نصیبم كنی كه درآن افتخار است یعنی كشته شدن در راه هدفم اسلام.
ای زندگان زمین برای ما مردگان شهیدان اشک نریزید كه ما زنده و جاویدیم بلكه برای خود گریه كنید.
معبود و معشوق من تو را سجده كه مرا خریدن براستی تو را سجده كه مرا خریدی.
شهادت شربت گوارایی است كه شهید با نوشیدن آن عطش قلبش آرام میگیرد.
پدرم آیا از این كه از وجود پُر ثمرت یک شهید پرورش یافته و در مكتب الهی بیرون آمده است افتخار نمیكنی؟
برادرم تو اسلحه ی خونین مرا از زمین بردار و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه بده.
زمانیكه جسدم بر دوش شماست اگر با چشم دل بنگرید چشمم بهسوی كربلاست.
خوشا به سعادت كسی كه در راه الله و برای الله و به خاطر الله شهید شود.
از كانال شهادت است كه راه حسین(ع) تداوم مییابد.
اگر مردن و خاكی هست خدایا آن كشته شدن در راه تو باشد.
آیا این رسم انسانیت است كه ما بمانیم و یاران به سوی لقاءالله بروند مگر ما لیاقت آن را نداریم.
ای معبود، ای معشوق، حجابهایم را بد، قفسهایم را بشكن، زنجیرهایم را پاره كن تا بهسوی تو پر كشم.
به طور یقین درك كردهام كه شهادت تصادفی نیست بلكه لیاقت و سعادتی است بزرگ.
شهادت نزدیكترین و سریعترین راه تقرب به خدا است.
شما را توصیه میكنم كه به حبلالله بپیوندید كه امروز امام امت حبلالله است
معلمان عزیز بیشتر زحمت بكشند و دانشآموزان را به راه راست هدایت كنند.
یک پاسدار باید الگو باشد چرا كه او نمونه اسلام است.
برادران مسلمان باید این انقلاب به دست امام زمان داده شود و این احتیاج به هوشیاری دارد.
ولایت فقیه دنباله رسالت انبیاست و باید حفظ بماند و همیشه در خط آن باقی ماند و از آن منحرف نشود.
انقلابی كه با خون هزاران شهید بر پا شد هیچ وقت رو به انحطاط نخواهد رفت.
مگر من جانم از بندگان مخلص خدا چون مطهریها و بهشتیها ارزشمندتر است.
جهاد اكبر مبارزه با نفس است كه امیدوارم به این مهم نائل شوید و به آرامش برسید.
كاروان عاشقان كربلا در حركت است از كاروان عقب نمانید
مرگ میرسد چه بخواهی چه نخواهی
حسین زمانتان خمینی را تنها نگذارید زیرا او سفیر حضرت مهدی است.
وصیتنامه شهید قاسم میرزایی
این وصیتنامه را هنگامیكه از صحت كامل برخوردار هستم بر روی كاغذ میآورم با اینكه همیشه میدانستم كه لیاقت فیض عظیم شهادت نصیبم نخواهد شد ولی همیشه حس میكردم كه اگر وصیتنامه ننویسم گناهی مرتكب شدهام خصوصاً هنگامی كه وصایای شهدا عزیز را میبینم فكر میكنم وای بر من كه چگونه در آخرت جواب این خونها را باید بدهم لذا بدین وسیله وصیتنامه خود را در مورد خانواده و برادران و آشنایان مینویسم.
با توجه به اینكه از اوایل انقلاب در مسیر انقلاب اسلامی حركت نموده و اكثر اوقاتم در همین راه مقدس بوده است، به همین خاطر نسبت به خانوادهام رسیدگی نكردهام به خصوص پدر و مادرم و از همین وضع همیشه احساس ناراحتی داشته و دارم و هیچوقت نتوانستم خود را قانع كنم كه هدف مقدس اسلام و مسئولیت سنگین خون شهدا كه بر گردن ماست رها كنم، بدین وسیله از پدر و مادرم عذر خواسته و طلب بخشش دارم، از حقی كه بر گردن من داشتهاند و نتوانستم این حق را ادا كنم
ولی خانوادهام بدانند كه هرگز از ذهن من خارج نشدهاند و فكر نكنند كه نسبت به آنها بیتفاوت بودهام ولی پاسخ خون شهدا سنگینتر بوده است.
مادر عزیزم از تو میخواهم دیگر فرزندانت را خوب تربیت كرده كه انشاءالله دلسوز انقلاب واسلام باشند.
از كلیه برادران و خواهران كه مرا میشناسند درخواست دارم كه برای من از خدا طلب بخشش كنند شاید بهخاطر حرمت دعای مؤمنین خداوند از تقصیراتم بگذرد.
احساس میكنم بار گناهانم و خطاها بر دوشم سنگینی میكند به خصوص دعای كسانی كه به جبهه میروند كه دعای آنها مستجاب میشود از كسانی كه در جزئیات زندگی من بوده و با من برخورد داشتهاند میخواهم برادرانی كه از من بدی دیدهاند درگذرند.
برادران عزیزتر از جانم داداش محسن و داداش پرویز از شما میخواهم كه برادر كوچک خودتان را حلال كنید و حق برادری كه همانا زیارت و شفاعت است بر من ادا كنید و در آخرت نیز مرا شفاعت كنید و اگر كسی را سراغ دارید كه از من بد دیده یا ناراحتی دیده از شما میخواهم كه نزدش بروید و از او رضایت بگیرید.
دیگر این كه مقاومت را فراموش نكنید كه خداوند بار سنگین انقلاب اسلامی را بر دوش شما است مسلمان گذاشته و ما را در آزمایشی عظیم قرار داده است این راه شهیدان است كه با خون سرخشان بر دیوار ایران نوشتهاند.
دیگر آنكه كلمات روح خدا رهبر عزیز را كه همانا خط او خط رسول خداست دقت كرده و تا آخرین نفس او را لبیک گویید وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت است و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است.
باز هم از این كه نتوانستم برای خانوادهام به طور كلی مثبت باشم از همه پوزش و طلب آمرزش میكنم.
شهید شاداب یاراحمدی

شهید شاداب یاراحمدی
نام : شاداب
نام خانوادگی : یاراحمدی
نام پدر : محمد
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1348/07/20
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1367/01/05
محل شهادت : شاخ شمیران
تام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6721140
زندگینامه
بيستم مهر 1348 ، در روستاي پهلوان كلا از توابع شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. پنجم فروردين 1367 ، در شاخ شميران توسط نیروهای عراقی بر اثر اثر اصابت تركش به دست و پا، شهید شد. پیكر مطهر او را در زادگاهش بروجرد به خاك سپردند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 697.
شهید عباس حیدربک

شهید عباس حیدربک
نام : عباس
نام خانوادگی : حیدربک
نام پدر : نصرت الله
نام مادر : گل طلا
تاریخ تولد : 1349/06/01
محل تولد : روستای رضاآباد بروجرد
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1367/03/27
محل شهادت : بانه
آرامگاه : روستای رضا آباد بروجرد
کد ایثارگری : 6722024
زندگینامه
در روز اول شهریور ماه سال 1349، در روستای رضاآباد از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کشاورز بود و مادرش گل طلا نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز بیست و هشتم خرداد ماه سال 1367، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. تربت پاک او در زادگاهش روستای رضاآباد قلعه تازه بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 205.
شهید احمد گودرزی

شهید احمد گودرزی
نام : احمد
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : محمود
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1340/01/03
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/07/02
محل شهادت : زبیدات عراق
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6311882
زندگینامه
در روز سوم فروردین ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمود، نداف بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. در روز دوم مهر ماه سال 1363 ، با سمت فرمانده ی دسته در زبیدات عراق بر اثر اصابت تركش به پهلوها، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهذستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 527.
شهید محمدحسین بیضیاوی

شهید محمدحسین بیضیاوی
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : بیضیاوی
نام پدر : علی محمد
نام مادر : آفاق السلطنه
تاریخ تولد : 1342/03/17
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/05/16
محل شهادت : جزیره مجنون
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6302365
زندگینامه
پایدار شهید محمد حسین بیضاوی در روز هفدهم خرداد ماه سال 1342، در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی محمد و مادرش آفاق السلطنه نام داشت.
او از پرسنل سپاه پاسداران بروجرد بود که با تشکیل تیپ 15 امام حسن مجتبی علیه السلام به مجموعه گردان های رزم پیوست و زمینه ی حضور بسیاری از برادران لرستانی و بروجردی حضور شهیدان حسن نواب و حاج نعمت الله سعیدی بود.
در گردان امام حسین علیه السلام به فرماندهی یوسف حمیدی در عملیات عظیم خیبر شرکت کرده و پس از عملیات با عهده دار شدن مسئولیت پدافند از خطوط عملیاتی در هورالهویزه و جزایر مجنون شد و سپس بر حسب نیاز به حفاظت و پشتیبانی موثر از رزمندگان وظیفه، مسئولیت تشکیل گروهان ارکان با دارا بودن انواع و اقسام سلاح های آن روز را به عهده گرفت و سرانجام در تابستان سال 1363 در روز شانزدهم مرداد ماه، محمد حسین بیضاوی مزد زحمات خود را گرفت و با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد قطعه شهدا ردیف: 16 شماره: 12 واقع است.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 105.

نشسته از راست شهیدان محمد حسین بیضاوی و حسن نوابی
شهید شیرمحمد فضلی

شهید شیرمحمد فضلی
نام : شیرمحمد
نام خانوادگی : فضلی
نام پدر : کرم
نام مادر : حلیمه
تاریخ تولد : 1345/06/05
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر آهنگری
تاریخ شهادت : 1366/10/18
محل شهادت : ماووت عراق
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6614573
زندگینامه
در روز پنجم شهریور ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش كرم، كشاورز بود و مادرش حلیمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. كارگر آهنگری بود.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز هجدهم دی ماه سال 1366 ، در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 450.
شهید مراد کردی

شهید مراد کردی
نام : مراد
نام خانوادگی : کردی
نام پدر : محمدعلی
نام مادر : لعل آفرین
تاریخ تولد : 1345/06/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1366/11/01
محل شهادت : ماووت
نام گلزار : گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6615870
زندگینامه
در روز اول شهريور ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش لعل آفرين نام داشت.سال 1362 ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز اول بهمن ماه سال 1366 ، در ماووت عراق بر ثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.
تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان قم، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 338.
شهید محمدحسن اکبری

شهید محمدحسن اکبری
نام : محمدحسن
نام خانوادگی : اکبری
نام پدر : محمدحسین
تاریخ تولد : 1345/01/03
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1365/02/30
محل شهادت : حاج عمران
کد ایثارگری : 6541620
شهید عبدالرضا کاویانی مقدم بروجردی

شهید عبدالرضا کاویانی مقدم بروجردی
نام : عبدالرضا
نام خانوادگی : کاویانی مقدم بروجردی
نام پدر : محمدرضا
نام مادر : نصرت
تاریخ تولد : 1343/09/01
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/03/28
محل شهادت : محور بانه
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6715982
زندگینامه
در روز اول آذر ماه سال 1343 ، در شهرستان دورود به دنيا آمد. پدرش محمدرضا و مادرش نصرت نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال 1364 ازدواج كرد و صاحب یك دختر شد.
شهید عبدالرضا کاویانی مقدم فرماند دسته یک از گردان ثارالله از زمره پاسدارانی بود که فارغ التحصیل از مکتب خانه امام حسین(ع) شد. او از همان دوران کودکی به کار و حرفه علاقه زیادی داشت و در کارگاه جوشکاری مشغول به کار شد . در کنار حرفه اش هیچگاه از یاد خدا غافل نمی شد ، در نماز جمعه شرکت می جست و در راهپیمایی ها و تظاهرات دوشادوش دوستانش بود .
عشق وافر شهید به مادرش زبانزد عام و خاص شده بود چرا که در سن هفت سالگی از نعمت پدر محروم شده و مادر نقش سنگین پدر را به خوبی ایفا کرده بود .
عشق به امام از دیگر خصیصه های شهید بود که در لبیک به امام در تاریخ 1361/05/02به عنوان یک بسیجی رهسپار جبهه شد . و سرانجام به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.
عاقبت پس از شرکت در آزمون عشق نمره ی قبولی را در بالاترین سطح در کارنامه ی خویش ثبت کرد و در روز بيست و هشتم خرداد ماه سال 1367 ، با سمت فرمانده ی دسته در عملیات پنجوین در منطقه ی بانه بر اثر اصابت تركش و مسموميت شيميایی به فیض عظمای شهادت رسيد.
پیكر پاک و مطهر وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد، زیارتگاه خیل عظیم عاشقان ایثار و شهادت شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 484.

شهید عیسی ده وسطی

شهید عیسی ده وسطی
نام : عیسی
نام خانوادگی : ده وسطی
نام پدر : محمد
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1346/09/17
محل تولد : خرمشهر
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1367/03/05
محل شهادت : اروندرود
نام گلزار : گلزار شهدای
کد ایثارگری : 6707916
زندگینامه
هفدهم آذر 1340 ، در شهرستان خرمشهر به دنیا آمد. پدرش محمد، كارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. پنجم خرداد 1367 ، در اروندرود بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان بندرعباس واقع است.
شهید حسین زارع موگویی

شهید حسین زارع موگویی
نام : حسین
نام خانوادگی : زارع موگویی
نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد : 1346/10/29
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1367/01/29
محل شهادت : فاو
آرامگاه : گلزار شهرای شهرستان شوش دانیال
کد ایثارگری : 6709531
زندگینامه
در روز بیست و پنجم دی ماه سال 1346 ، در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، در آتش نشانی كار می كرد و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.
در روز بیست و نهم فروردین ماه سال 1367 ، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان شوش دانیال واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 298.
-------- (۱) ---------