ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز
اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر
شهید محسن حاجبی
شهید محسن حاجبی
نام : محسن
نام خانوادگی : حاجبی
نام پدر : حسن
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1344/06/20
محل تولد : بروجرد
شغل : بسیجی
تاریخ شهادت : 1360/09/22
محل شهادت : بستان
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6003710
زندگینامه
در روز بيستم شهريور ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود.
به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. در روز بيست و دوم آذر ماه سال 1360 ، در بستان بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسید. تربت پاک وي در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 178.
شهید منوچهر خسروی
نام : منوچهر
نام خانوادگی : خسروی
نام پدر : احمد
نام مادر : جمیله
تاریخ تولد : 1351/05/01
محل تولد : بروجرد
سن هنگام شهادت : 14 سال
شغل : بسیجی
تاریخ شهادت : 1365/03/08
محل شهادت : حاج عمران عراق
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان دورود
کد ایثارگری : 6513450
زندگینامه
در روز اول مرداد ماه سال 1351 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش جمیله نام داشت. دانش آموز اول راهنمایی بود.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز هشتم خرداد ماه سال 1365 ، با سمت آرپی جی زن در حاج عمران عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان دورود واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 221.
شهید هادی مخلصی
شهید هادی مخلصی
نام : هادی
نام خانوادگی : مخلصی
نام پدر : یوسف
نام مادر : مریم
تاریخ تولد : 1362/07/27
محل تولد : خرم آباد
تاریخ شهادت : 1362/07/27
محل شهادت : خرم آباد
آرامگاه : مفقودالاثر ( بنای یادبود در گلزار شهدای علی بن جعفر « علیه السلام» شهرستان قم )
کد ایثارگری : 6533854
زندگینامه
در روز بيست و هفتم مهر ماه سال 1362 ، در شهرستان خرم آباد به دنيا آمد. پدرش يوسف مخلصی ، پاسدار بود و مادرش مريم معطمی گودرزی نام داشت . پدر و مادر این شهید عزیز، اهل روستای گلچهران بروجرد و ساکن خرم آباد بودند.
شهید هادی مخلصی در روز سی ام دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی خرم آیاد به شهادت رسيد. و مفقودالاثر شد. بنای یادبود او در گلزار شهدای علی بن جعفر « علیه السلام» شهرستان قم واقع است.
برادر او مهدي مخلصی نيز شهيد شده است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان قم، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 381.
تصویر شناسنامه ی پدر شهیدان مهدی و هادی مخلصی
تصویر شناسنامه ی پدر شهیدان مهدی و هادی مخلصی
تصویر شناسنامه ای شهیدان مهدی و هادی مخلصی
مصاحبه با پدر شهیدان به نقل از سایت دفاع مقدس (دفاع پرس)
ساعت 15 روز سی ام دی سال 1365 بود که هواپیماهای دشمن بعثی در آسمان شهر خرم آباد ظاهر شدند و برای چندمین بار نقاطی از شهر را بمباران کردند؛ دود و خاک از مناطق بمباران شده برخاست و علاوه بر شهادت جمع زیادی از هموطنان بی دفاع، نام دو کودک شهید 4 ساله و 6 ساله به نامهای هادی مخلصی و مهدی مخلصی در بین شهدا دیده میشد که هیچ جسمی از این دو شهید عزیز بجای نماند.
فرصتی دست داد تا بار دیگر یکی از اوراق دفاع مقدس را که مرتبط با دو شهید والامقام و مظلوم این یادواره هست، ورق بزنیم و گفتگویی را با «یوسف مخلصی» بازنشسته سپاه قم و پدر این دو شهید جاویدالاثر انجام دهیم.
وی متولد سال 1338 در روستای گلچهران بروجرد است او از جانبازان سرافراز دفاع مقدس در عملیات بیت المقدس است وی در آن زمان به شغل جوشکاری اشتغال داشته است.
دفاعپرس: در زمان بمباران کجا بودید؟
اوایل بهمن سال 1365 مصادف بود با عملیات کربلای پنج و به عنوان نیروی بسیجی همراه سپاه استان لرستان از شهر خرم آباد عازم جبهه بودیم.
دفاعپرس: حال و هوای اعزام چگونه بود؟
شور و شوق فراوانی بین نیروهای حاکم بود و همه در تب و تاب اعزام بودیم که شبح سیاه جنگندههای دشمن در آسمان خرم آباد ظاهر شد؛ در همین هنگام، هواپیماهای دشمن برای چندمین بار نقاطی از شهر را بمباران کردند.
دفاعپرس: مشخص بود چه مکانهایی بمباران شده؟
بلی؛ متوجه شدم دود و آتش از مناطق مختلف مسکونی بخصوص منطقهای است که منزل بنده در آنجا قرار دارد. با شرایط پیش آمده، طبیعی بود که برای بررسی بیشتر اوضاع، سری به محدوده منزل بزنم لذا از محل اعزام به سرعت خودم را به اطراف منزل رساندم؛ بمب یا راکت درست در مقابل منزل ما اصابت کرده و همه جا را دود و غبار فرا گرفته بود.
دفاعپرس: چه کسانی آسیب دیده بودند و چه اقدامی انجام دادید؟
در آن حادثه همسر و دخترم که داخل منزل بودند، مجروح شدند، اما از هادی شش ساله و مهدی چهار ساله که موقع خداحافظی با من، در کوچه بازی میکردند، خبری نبود؛ همه چیز از بین رفته بود، در میان تلّ عظیمی از خاک و آوار میگشتم و میگشتم تا اثری از دو فرزندم بیابم تا اینکه ابتدا قسمت کوچکی از پیکر مهدی ام را پیدا کردم که از رنگ لباسش قابل شناسایی بود و آن را به سردخانه انتقال دادیم. اما از هادی فرزند دیگرم که با اصابت مستقیم بمب جاویدالاثر شده بود، هیچ اثری باقی نماند.
روز بعد که رفتیم پیکر مهدی را از سردخانه تحویل بگیریم و دفن کنیم متوجه شدیم اشتباها آن را به خانواده دیگری تحویل داده اند و در نتیجه از دو فرزندمان هیچ چیزی باقی نماند.
دفاعپرس: وضعیت همسر و دخترتان چگونه بود؟
همسرم در ابتدا اطلاع دقیقی از وضعیت هادی و مهدی نداشت. بعد از سه روز که به همراه دخترم از بیمارستان مرخص شد، متوجه شهادت فرزندان شده بود، اما فکر میکرد هنوز میشود جنازهها را از لابلای آوار در آورد. علیرغم کسالت و جراحاتی که به سبب بمباران پیدا کرده بود، تا چند روز آجرها و آوارها را با هر وسیلهای بود جابجا میکرد و مرتب بچهها را صدا میزد: هادی جان! مهدی جان! واقعاً صحنههای دردناکی بود، چون قادر نبودیم اصل قضیه را به او بگوییم. با دیدن این صحنههای سوزناک خود به خود صحنه عصر عاشورا و حضور حضرت زینب (سلام الله علیها ) در قتلگاه برایمان تداعی میشد. آن زمان که نیزه شکستهها را کنار میزد تا به پیکر مطهر و قطعه قطعه شده سیدالشهدا ( علیه السلام ) برسد.
دفاعپرس: سنگ مزاری برای یادبود دو شهید عزیزتان تهیه کرده اید؟
بلی؛ در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم سنگ یادبودی به یاد این دو شهید قرار داده شده است و هر وقت دلتنگ میشوم به مزارشان سری میزنم. ضمناً نام مهدی را هم بر فرزند بعدی خود گذاشتم تا او نیز راه شهدا را برگزیند و پاسدار خوبی برای ارزشهای انقلاب اسلامی باشد؛ بعد از آن جریان هم هر سال در یادوارههایی که به مناسبت شهدای جاویدالاثر در قم و خرم آباد گرفته میشود، یاد دو فرزند شهیدم و تمامی شهدای بزرگوار را گرامی میداریم و با آنان در پیمودن راهشان تجدید میثاق میکنیم.
دفاعپرس: با توجه به وضعیت امروز جهان اسلام و منطقه، سفارش یا توصیهای دارید؟
شهدای بی دفاع بمبارانهای هوایی واقعا مظلومند، با اینکه به خاطر شهادت فرزندانم غبار غم همه وجودم را فرا گرفته بود، اما من یک بسیجی بودم و مطیع فرمان حضرت امام (ره). روحیه بسیجی، صبر انقلابی و عشق و علاقه ام به اسلام و امام مطلقاً اجازه نمیداد در مقابل دشمن تسلیم شوم و اظهار عجز کنم و به همه سفارش میکنم، در عمل به فرمایش رهبر عزیز انقلاب، یاد و خاطره شهدا را زنده نگهدارند و در صراط مستقیم اسلام و انقلاب ثابت قدم باشند و اجازه ندهند بیگانگان و نامحرمان در صفوف مستحکم انقلاب نفوذ کنند.
دفاعپرس: از اینکه در گفتگو شرکت نمودید، سپاسگزاریم.
لینک منبع : ( اینجا کلیک کنید )
شهید مهدی مخلصی
شهید مهدی مخلصی
نام : مهدی
نام خانوادگی : مخلصی
نام پدر : یوسف
نام مادر : مریم
محل تولد : خرم آباد
تاریخ تولد : 1360/06/25
تاریخ شهادت : 1362/07/27
محل شهادت : خرم آباد
آرامگاه : مفقودالاثر ( بنای یادبود در گلزار شهدای علی بن جعفر « علیه السلام» شهرستان قم )
کد ایثارگری : 6533853
زندگینامه
در روز بيست و پنجم شهريور ماه سال 1360 ، در شهرستان خرم آباد به دنيا آمد. پدرش يوسف، پاسدار بود و مادرش مريم معطمی گودرزی نام داشت پدر و مادر این شهید عزیز، اهل روستای گلچهران بروجرد و ساکن خرم آباد بودند.
شهید هادی مخلصی در روز سی ام دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی خرم آیاد به شهادت رسيد. و مفقودالاثر شد. بنای یادبود او در گلزار شهدای علی بن جعفر « علیه السلام» شهرستان قم ، زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله و شهید پرور شد.
برادر او هادی مخلصی نيز شهيد شده است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان قم، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 381.
تصویر شناسنامه ی پدر شهیدان مهدی و هادی مخلصی
تصویر شناسنامه ی پدر شهیدان مهدی و هادی مخلصی
تصویر شناسنامه ای شهیدان مهدی و هادی مخلصی
مصاحبه با پدر شهیدان به نقل از سایت دفاع مقدس (دفاع پرس)
ساعت 15 روز سی ام دی سال 1365 بود که هواپیماهای دشمن بعثی در آسمان شهر خرم آباد ظاهر شدند و برای چندمین بار نقاطی از شهر را بمباران کردند؛ دود و خاک از مناطق بمباران شده برخاست و علاوه بر شهادت جمع زیادی از هموطنان بی دفاع، نام دو کودک شهید 4 ساله و 6 ساله به نامهای هادی مخلصی و مهدی مخلصی در بین شهدا دیده میشد که هیچ جسمی از این دو شهید عزیز بجای نماند.
فرصتی دست داد تا بار دیگر یکی از اوراق دفاع مقدس را که مرتبط با دو شهید والامقام و مظلوم این یادواره هست، ورق بزنیم و گفتگویی را با « یوسف مخلصی » بازنشسته سپاه قم و پدر این دو شهید جاویدالاثر انجام دهیم.
وی در سال 1338 در روستای گلچهران بروجرد متولد شده است و از جانبازان سرافراز دفاع مقدس در عملیات بیت المقدس است او در آن زمان به شغل جوشکاری اشتغال داشته است.
دفاعپرس: در زمان بمباران کجا بودید؟
اوایل بهمن سال 1365 مصادف بود با عملیات کربلای پنج و به عنوان نیروی بسیجی همراه سپاه استان لرستان از شهر خرم آباد عازم جبهه بودیم.
دفاعپرس: حال و هوای اعزام چگونه بود؟
شور و شوق فراوانی بین نیروهای حاکم بود و همه در تب و تاب اعزام بودیم که شبح سیاه جنگندههای دشمن در آسمان خرم آباد ظاهر شد؛ در همین هنگام، هواپیماهای دشمن برای چندمین بار نقاطی از شهر را بمباران کردند.
دفاعپرس: مشخص بود چه مکانهایی بمباران شده؟
بلی؛ متوجه شدم دود و آتش از مناطق مختلف مسکونی بخصوص منطقهای است که منزل بنده در آنجا قرار دارد. با شرایط پیش آمده، طبیعی بود که برای بررسی بیشتر اوضاع، سری به محدوده منزل بزنم لذا از محل اعزام به سرعت خودم را به اطراف منزل رساندم؛ بمب یا راکت درست در مقابل منزل ما اصابت کرده و همه جا را دود و غبار فرا گرفته بود.
دفاعپرس: چه کسانی آسیب دیده بودند و چه اقدامی انجام دادید؟
در آن حادثه همسر و دخترم که داخل منزل بودند، مجروح شدند، اما از هادی شش ساله و مهدی چهار ساله که موقع خداحافظی با من، در کوچه بازی میکردند، خبری نبود؛ همه چیز از بین رفته بود، در میان تلّ عظیمی از خاک و آوار میگشتم و میگشتم تا اثری از دو فرزندم بیابم تا اینکه ابتدا قسمت کوچکی از پیکر مهدی ام را پیدا کردم که از رنگ لباسش قابل شناسایی بود و آن را به سردخانه انتقال دادیم. اما از هادی فرزند دیگرم که با اصابت مستقیم بمب جاویدالاثر شده بود، هیچ اثری باقی نماند.
روز بعد که رفتیم پیکر مهدی را از سردخانه تحویل بگیریم و دفن کنیم متوجه شدیم اشتباها آن را به خانواده دیگری تحویل داده اند و در نتیجه از دو فرزندمان هیچ چیزی باقی نماند.
دفاعپرس: وضعیت همسر و دخترتان چگونه بود؟
همسرم در ابتدا اطلاع دقیقی از وضعیت هادی و مهدی نداشت. بعد از سه روز که به همراه دخترم از بیمارستان مرخص شد، متوجه شهادت فرزندان شده بود، اما فکر میکرد هنوز میشود جنازهها را از لابلای آوار در آورد. علیرغم کسالت و جراحاتی که به سبب بمباران پیدا کرده بود، تا چند روز آجرها و آوارها را با هر وسیلهای بود جابجا میکرد و مرتب بچهها را صدا میزد: هادی جان! مهدی جان! واقعاً صحنههای دردناکی بود، چون قادر نبودیم اصل قضیه را به او بگوییم. با دیدن این صحنههای سوزناک خود به خود صحنه عصر عاشورا و حضور حضرت زینب (سلام الله علیها ) در قتلگاه برایمان تداعی میشد. آن زمان که نیزه شکستهها را کنار میزد تا به پیکر مطهر و قطعه قطعه شده سیدالشهدا ( علیه السلام ) برسد.
دفاعپرس: سنگ مزاری برای یادبود دو شهید عزیزتان تهیه کرده اید؟
بلی؛ در گلزار شهدای علی بن جعفر ( علیه السلام ) قم سنگ یادبودی به یاد این دو شهید قرار داده شده است و هر وقت دلتنگ میشوم به مزارشان سری میزنم. ضمناً نام مهدی را هم بر فرزند بعدی خود گذاشتم تا او نیز راه شهدا را برگزیند و پاسدار خوبی برای ارزشهای انقلاب اسلامی باشد؛ بعد از آن جریان هم هر سال در یادوارههایی که به مناسبت شهدای جاویدالاثر در قم و خرم آباد گرفته میشود، یاد دو فرزند شهیدم و تمامی شهدای بزرگوار را گرامی میداریم و با آنان در پیمودن راهشان تجدید میثاق میکنیم.
دفاعپرس: با توجه به وضعیت امروز جهان اسلام و منطقه، سفارش یا توصیهای دارید؟
شهدای بی دفاع بمبارانهای هوایی واقعا مظلومند، با اینکه به خاطر شهادت فرزندانم غبار غم همه وجودم را فرا گرفته بود، اما من یک بسیجی بودم و مطیع فرمان حضرت امام (ره). روحیه بسیجی، صبر انقلابی و عشق و علاقه ام به اسلام و امام مطلقاً اجازه نمیداد در مقابل دشمن تسلیم شوم و اظهار عجز کنم و به همه سفارش میکنم، در عمل به فرمایش رهبر عزیز انقلاب، یاد و خاطره شهدا را زنده نگهدارند و در صراط مستقیم اسلام و انقلاب ثابت قدم باشند و اجازه ندهند بیگانگان و نامحرمان در صفوف مستحکم انقلاب نفوذ کنند.
دفاعپرس: از اینکه در گفتگو شرکت نمودید، سپاسگزاریم.
لینک منبع : ( اینجا کلیک کنید )
شهید حجت الله نیک زاد
شهید حجت الله نیک زاد
نام : حجت الله
نام خانوادگی : نیک زاد
نام پدر : مرادعلی
نام مادر : معصومه
تاریخ تولد : 1324/02/24
محل تولد : روستای سیلاخور بروجرد
شغل : نانوا
تاریخ شهادت : 1365/10/30
محل شهادت : روستای سیلاخور بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای « بهشت رضا » شهرستان خرم آباد
کد ایثارگری : 6539187
زندگینامه
در روز بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1324 ، در روستای سیلاخور از توابع شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش مرادعلی ( فوت 1331 ) و مادرش معصومه ( فوت 1327 ) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. نانوا بود. سال 1348 ازدواج كرد و صاحب چهار پسر و سه دختر شد.
در روز سی ام دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی خرم آباد به شهادت رسيد. تربت پاکش در گلزار شهدای « بهشت رضا » شهرستان خرم آباد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 681.
شهید عباس نصرالهی
شهید عباس نصرالهی
نام : عباس
نام خانوادگی : نصرالهی
نام پدر : علی مراد
محل تولد : بروجرد روستای قلعه ثمورخان
تاریخ تولد : 1344/01/07
شغل : پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت : 1365/10/21
محل شهادت : شلمچه
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6537983
زندگینامه
در روز هفتم فروردین ماه سال 1344 ، در روستای قلعه ثمورخان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علیمراد، كشاورز بود و مادرش تاجی نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1361 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد.
به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز بیست و یكم دی ماه سال 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به گردن، شهید شد. تربت پاک او در زادگاهش واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 656.
شهید محمدیوسف نقوی
شهید محمدیوسف نقوی
نام : محمدیوسف
نام خانوادگی : نقوی
نام پدر : محمدصادق
شغل : پاسدار
تاریخ تولد : 1338/00/00
مجل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1363/12/29
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
زندگینامه
در سال 1338 در روستای دره گرم بروجرد چشم به جان گشود.عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و بارها در جبهه های نور علیه ظلمت حضور یافت .
عاقبت در روز بیست و نهم اسفند ماه سال 1363 به فیض عظمای شهادت نایل شد . پیکر پاک و مطهر او در گلزار بهشت شهدای بروجرد، قطعه ی شهدا ردیف : 11 شماره: 4 زیارتگاه خیل عظیم عاشقان ایثار و شهادت شد .
شهید افشین نوروزی
شهید افشین نوروزی
نام : افشین
نام خانوادگی : نوروزی
نام پدر : غلامحسن
تاریخ تولد : 1354/11/02
محل تولد : بروجرد
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : بمباران هوایی بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6226079
شهید سیداحسان شهیدی
شهید سیداحسان شهیدی
نام : سیداحسان
نام خانوادگی : شهیدی
نام پدر : سید جعفر
نام مادر : سیده بی بی عالیه
شغل : روحانی
رسته : بسیجی
سن هنگام شهادت : 21 ساله
تاریخ شهادت : 1366
محل شهادت : منطقه عملیاتی کربلای 5
زندگینامه
شهید سید احسان شهیدی فرزند علامه دکتر سید جعفر شهیدی و سیده بی بی عالیه سعیدی دختر علامه سید غلامرضا سعیدی بیرجندی است .
علامه سیّد جعفر شهیدی در روز بیست و نهم اسفند ماه سال 1297 در بروجرد متولد شد و در روز بیست وسوم دی ماه سال 1386 در تهران وفات یافت. او رئیس مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام بود.
دکتر شهیدی نه تنها خود شخصیتی فرزانه بود , بلکه فرزندان فرهیخته ای نیز تربیت کرد. سید احسان شهیدی آخرین فرزند مرحوم علامه سید جعفر شهیدی است در سال 1366، در عملیات کربلای 5 شهید و مفقودالاثر می شود ...
علی رغم آن که فرزند دلبندِ استاد شهیدی ، در جبهه های دفاع مقدس ، مفقودالاثر شد ولی با گذشت سالها ، حتی همکاران و هم درسان استاد نیز مطلع نبودند که او نزدیک به 20 سال در فراغ فرزند شهیدش سیداحسان، صبورانه می سورد.
به نقل از مهندس سیدمحسن جعفری برادر شهید
اوایل جنگ بود و سیداحسان علاقه داشت به جبهه برود و پدر، هم به خاطر علاقه ی پدر و فرزندی و هم به دلیل اینکه ظرفیت های بالای یادگیری را در سید احسان دیده بود؛ تمایل به حضور او در جبهه نداشت. اما از آن جایی که فضای تربیتی و تعامل ما با مرحوم پدر در چنین مواردی بیشتر شبیه به یک فضای گفت و شنود علمی بود تا یک محیط عاطفی خانوادگی، کار به مباحثه کشید و پدر چون مجتهد بودند فرمودند: « این حرفی که می زنم از باب تشخیص فقهی است و شما نباید به جبهه بروی! »
جوابی که برادرم داد این بود:
« اولا در این یک مورد ، امام خمینی رضایت والدین را شرط وجوب تکلیف نمی دانند و دوم این که من مقلد امام هستم و نخستین مسأله از باب دفاع در رساله ی ایشان می گوید که اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نماید، واجب است بر جمیع مسلمانان دفاع از آن ... و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست. به عنوان یک طلبه با همه احترامی که برای شما قائلم اکنون چنین اتفاقی افتاده و من هم مقلد آیة اللّه العظمی خمینی هستم و به موجب این حکم مکلفم که به جبهه بروم! و حتی با برداشت بنده ، ظاهرا این حکم شامل حال شما هم می شود! » و .......
بعد از این مناظره بود که برادر ما به جبهه رفت و در نهایت هم به شهادت رسید.
منبع : ( سایت شهید آوینی )
شهید احسان شهیدی از نگاه دوستش حجت الاسلام مسعود محفوظی مدرس حوزه و دانشگاه
در دوران طلبگی این شهید همواره و در هر فرصتی همچون علامه شهیدی به مطالعه میپرداخت و هیچگاه بروز نمیداد که در چه خانواده ی بزرگی پرورش یافته است. سخاوتمند بود و برای همگان کار انجام میداد. در حجره س کنار ما طلبهای فقیر اهل کشمیر زندگی میکرد. بعد از شهادت او شنیدیم که در تمام این مدت تنها کسی که به او سر میزد و کمبودهایش را جبران میکرد شهید احسان شهیدی بود.
سهید سید احسان شهیدی پیش از ورود به حوزه ی علمیه ، در منطقه ی 8 تهران درس منطق تدریس می کرد. شک ندارم که اگر زنده میماند به فاصله ی چند سال، به مقام اجتهاد میرسید. ( محفوظی ششم مهر ماه سال 1394 )
چگونگی شهادت
فرزند شهید مرحوم علامه شهیدی در لباس روحانیت و به عنوان « نیروی تبلیغی» در جبهه حاضر شده بود؛ با آنکه پیش از ورود به حوزه ی علمیه آموزش های رزمی را در بسیج فراگرفته بود اما در شب عملیات جزء آمار نیروهای رزمنده نبود، پلاک یا نشانه ی شناسایی دیگری هم نداشت و تا امروز که نزدیک سی سال از شهادتش می گذرد، همچنان مفقودالاثر است و اثری از پیکر پاک و مطهر این طلبه ی بسیجی و روحانی شهید به دست نیآمده است.
منبع : ( سایت خبری تحلیل عصر ایران )
به نقل از دکتر سعید جلیلی
« ...... طلبه شهید سید احسان شهیدی فرزند 21 ساله استاد در کربلای 5 شهید شد و پیکر پاکش هیچگاه برنگشت. ...... »
منبع : روزنامه ایران ( شماره : 8104 ، 25 دی ماه سال 1401 )
شهید اصغر پیرزادی
شهید اصغر پیرزادی
نام : اصغر
نام خانوادگی : پیرزادی
نام پدر : حسین
تاریخ تولد : 1343/01/02
محل تولد : بروجرد
رسته : بسیجی
تاریخ شهادت : 1391/02/23
محل شهادت : تنگه چزابه
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : 3962238778
زندگینامه
در روز دوم فروردین ماه سال 1343 در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حسین نام داشت. شهید پیرزادی جانباز 25 درصد جنگ تحمیلی بود كه به صورت داوطلب عضو سازمان مین زدایی كشور وابسته به وزارت دفاع فعالیت می كرد.
شهید اصغر پیرزادی در روز بیست و سوم اردیبهشت ماه سال 1391 در تنگه چزابه در حین خنثی كردن مین بجای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. تربت پاک و مطهر او در گلزار شهدای گوشه شهزستان بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت خداجو و شهید پرور است.
شهید هوشنگ مفتخری
شهید هوشنگ مفتخری
نام : هوشنگ
نام خانوادگی : مفتخری
نام پدر : هدایت
تاریخ تولد : 1343/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : دست فروش
تاریخ شهادت : 1365/11/11
محل شهادت : بمباران هوايی بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد ( تک آرامگاه ها )
کد ایثارگری : 6535107
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش هدايت، كارگر بود و مادرش خديجه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. فروشنده بود.
در روز یازدهم بهمن ماه سال 1365 ، در بمباران هوايي زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک وی در قسمت تک آرامگاه های شهدای گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 604.
شهید عبدالامیر ملک نیا
شهید عبدالامیر ملک نیا
نام : حسن
نام خانوادگی : ملک نیا
نام پدر : احمد
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : 1345/10/18
محل تولد : آبادان
تاریخ شهادت : 1364/03/24
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان دزفول
کد ایثارگری : 6405994
زندگینامه
در روز هفدهم دی ماه سال 1345 ، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش احمد (فوت 1360 ) و مادرش شوكت(فوت 1364) نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته انسانی بود.
در روز بيست و چهارم خرداد ماه سال 1364 ، در بمباران هوایی بروجرد بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان دزفول واقع است.
برادرش حسن ملک نیا نیز همراه او به شهادت رسیده است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم ( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1301.
زندگینامه شهید عبدالامیر ملک نیا
به روایت برادر پاسدارش حاج حسین ملک نیا
به نام خدا
من حسین ملک نیا هستم برادر دو شهید ، ( شهید حسن ) و ( شهید عبدالامیر ) ملک نیا .
راوی : حاج حسین ملک نیا ( نفر وسط )
ما یک خانواده ی پر جمعیتی بودیم
دارای دو مادر و یک پدر
و حدود شش خواهر و پنج برادر. یعنی مجموعا یازده نفر خواهر و برادر.
چهار خواهر از مادر دیگری، از زن پدرم هستند.
و هفت فرزند از مادر خودم هستند. مادر من دارای پنج پسر و دو دختر بود زن پدر من چهار دختر داشت و همه ی ما در یک خانه زندگی می کردیم. و پدرم به نام « شاطر احمد » در آبادان لاین یک احمدآباد نانوایی داشت.
خب شرایط بسیار سخت بود پدرم و مادرم اصلیتشان اهل دزفول بودند و در سال 1323 اول خرمشهر آمدند و در خیابان نقدی ساکن شدند . من اون موقع هنوز به دنیا نیآمده بودم .من متولد 1338 هستم.
پدرم در خرمشهر در خیابان نقدی به شغل نانوایی اشتغال داشت و پس از گذشت چند سال، شاید حدود 5 الی 6 سال بعد، به آبادان آمدند و در لاین یک احمدآباد آبادان مغازه نانوایی خود را دایر کرد که الان طلا فروشی شده است .
ما همگی در یک خانواده زندگی می کردیم تا شروع جنگ هم برادرم حسن که حـرفه ی نانوایی گری را یاد گرفـته بود تا سال اول راهنمایی درس خوانده بود و ترک تحصیل کرده بود او به بابام کمک می کرد و در نانوایی کار میکرد و البته مزد می گرفت
علی برادر بزرگم هم که الان در کرج زندگی می کند متولد 1335 است و من متولد 1338 هستم و شهید حسن ملک نیا متولد 1340 بود و شهید عبدالامیر ملک نیا متولد 1345 بود.
برادر دیگرم، کریم ملک نیا هم متولد 1352 یا 1353 هست و در زمان جنگ حدوداً هفت سال داشت.
دو خواهرم هم فکر می کنم متولد 1340 و 1342 باشند.
در آبادان من در حال تحصیل بودم علی برادرم در نانوایی کار می کرد و مغـازه داری می کرد . حسـن برادرم هم نان پهـن می کرد و به پدرم کمک می کرد
پدرم چون دنبال نان حلال بود بود. سختش بود دو تا همسر و 11 فرزند مادر مادرم هم پیش ما بود مادر پدرم هم پیش ما بود یک خانواده حدود 14 – 15 نفره بودیم و شرایط اقتضا می کرد که ماها در کنار پدر باشیم. اون زمان دستگاه نانوایی دورانی بود و من هم نان پهن می کردم اما فقط در تابستان ها. چون دانش آموز رشته ی ریاضی ـ فیزیک بودم و درسم خیلی سخت بود و نمی توانستم در نانوانی کمک کنم و برایم دشوار بود مگر اینکه تحصیل کنم .
شرایط به همین گونه گذشت تا جنگ شروع شد برادرم علی قبل از جنگ ازدواج کرده بود و در خانهی خودمون زندگی می کرد بعد از شروع جنگ شرایط آبادان به دلیل بمباران ها از نظر وضعیت امنیتی وحشتناک بود و آبادان فاصله اش تا عراق یک رودخانه ای به نام اروندرود هست و شهر آبادان یک شهر مرزی محسوب میشود و شهر آبادان جبهه حساب می شود من تصمیم گرفتم که همه را به اصفهان بفرستم توسط یک کرایه نشینی که اهل اصفهان بود و مدتی در آبادان در طبقه ی بالای منزل ما ساکن بود ، همه را به اصفهان فرستادم و در شهری به نام دولت آباد ساکن شدند و من خودم در آبادان ماندم و دفاع کردم .
با شروع جنگ تحمیلی نانوایی پدرم تعطیل شده بود
یک ماه قبل از جنگ یکی از خواهران تنی خودم ازدواج کرده بود و برادرم هم در همان یک ماه قبل ازدواج کرده بود
من همه ی خانواده برادرها و خواهرهایم و مادرها را با اتوبوس به اصفهان فرستادم و در خانه ی همان شخصی که قبلا کرایه نشین ما بود، سکونت کردیم
من هم در آن شرایط آبادان که وضعیت نان بسیار بغرنج و خاص بود در آبادان نانوایی کردم و بعد که مقداری شرایط در آبادان هموار شد و شرایط دفاع بهتر شد و توانستیم یک مقداری بر مشکلات جنگ فائق بشویم، من لباس رزم پوشیدم و در بسیج ثبت نام کردم .
برادر شهیدم حسن در همان دو سه ماه اول جنگ، سرباز شد و به خدمت سربازی رفت و برادر دیگرم عبدالامـیر در دولت آباد در مدرسه ثبت نام کرد و به مدرسـه رفت. او یکی از بهـترین دانشآموزان بود از نظر درسـی دانش آموزی بسیار درسخوان بود و بسیار ساکت بود و من می دانم اگر الان زنده بود می توانست دکترای یک رشته ای را داشته باشد.
کریم برادرم هم که اون موقع کلاس پنجم ابتدایی بود در همان دولت آباد در مدرسه ثبت نام کرد الان برادرم کریم دکترای اقتصاد دارد و ازدواج کرده و در لواسان تهران زندگی می کند
من در آبادان در تاریخ چهارم اردیبهشت سال 1360 از ناحیهی دست چپ در آبادان ترکش خوردم و مجروح شدم و از ناحیه دست چپ کاملاً معلول شدم.
راوی : حاج حسین ملک نیا ( هنگام مجروحیت )
در بیمارستان های تهران بستری شدم در اوج ترورهایی که سال 1360 در تهران صورت می گرفت که شرایط خاصی بود که ربطی به موضوع فعلی این صحبت ها نمی تواند داشته باشد و باید در مورد آنها مجزا صحبت بشود.
پدرم در تاریخ هفتم دی ماه سال 1360 بعد از تقریباً 9 ماه پس از مجروحیت من، فوت کرد و در همان دولت آباد تشییع شد.
پس از فوت پدرم، بعد از عملیات فتح المبین که سایت های موشکی 4 و 5 را گرفته و آزاد کردند ئ دشمت را به عصب راندند، قرار بر این شد که به خاطر اینکه من راحت تر بتوانم به مادرها و برادرها و خواهرهایم بتوانم سر بزنم. خانواده را به دزفول بیاوریم . حسن اون موقع هنوز سرباز بود و امیر محصل بود.
بچه ها را به دزفول آوردیم. اما وضعیت حمله های موشکی به دزفول، ما را وادار کرد که تا به بروجرد هجرت کنیم. علت اینکه بروجرد انتخاب شد این بود که چون زن پدر من سن اش از مادر من بالاتر بود ، هر چهار خواهر ناتنی ام، از ما بزرگ تر بودند و قبل از شروع جنگ، همه ی آنها ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بودند.
خواهران ناتنی ام از همه ی بچه های مادر من بزرگ تر بودند یکی از خواهرهای ناتنی ام خرمشهر بود و شوهرش دبیر بود که بعد به شیراز رفتند. یکی از خواهران من اهواز بود و شوهرش در اداره دارایی کار می کرد یکی از خواهران من در میانکوه بود و شوهرش کار آزاد داشت و یک خواهر من هم همسر بروجردی داشت و همسرش خیاط بود. چند سال هم در آبادان احمدآباد لاین یک خیاطی می کرد. و بعد تصمیم گرفت که بروجرد برود و در همان جا ساکن شود .
من به دلیل اصرار خواهرم از بروجرد، تصمیم گرفتم که خانواده را به بروجرد ببرم. قبلاً بروجرد اینطور نبود و نسبت به آن زمان جنگ شهر بروجرد بسیار رشد داشته است .
خواهر من در آخر خیابان بهار کوچه ی پیکان ساکن بود. و بعد ما در همان حوالی ساکن شدیم.
پس از فوت پدرم من ازدواج کردم و پس از انجام معالجات، در نوروز سال 1361 به آبادان برگشتم و خواهر و برادرهایم را در بروجرد گذاشتم و هر بیست روزی یکبار به آنها سر می زدم. چون من پاسگاه زید بودم.
راوی : حاج حسین ملک نیا ( ایستاده نفر چهارم از سمت راست )
پس از مدتی خدا به من هم یک دختر عنایت کرد. حسن خدمت سربازی را تمام کرد و به بروجرد آمد و با یکی از دختران اقوام ازدواج کرد و حسن هم در کنار همه ی خواهران و برادرانم در همان جا یک اطاق گرفت و ساکن شد. خانم من هم در غیاب من با مادرم زندگی می کرد .
زندگی به همین نحوه ادامه پیدا کرد تا اردیبهشت ماه سال 1364 که خانم حسن هم باردار بود مادرم از نظر جسمی شرایط خوبی نداشت یک مقداری کمر درد گرفته بود. همسر حسن مادرم را به یک بهداری می برد در بهداری هنگامی که منتظر هستند تا نوبت شان بشود در همان جا مادرم بیهوش می شود و از صندلی به زمین می افتد و فوت می کند. همسر حسن هم شوکه میشود و همـراه با جیغ و داد، بیتابی می کند و متاسفانه منجر به سقط جنین او می شود.
در هر حال؛ مادرم را در گلزار شهدای دزفول دفن کردیم چون مادرم دزفولی بود زن پدرم دزفولی بود پدرم دزفولی بود.
قرار بر این بود که همه ی خانواده بعد از چهلم مـادرم، بروجـرد را ترک کنیم و دوباره به دزفـول برویم و در دزفـول زندگی کنیم. خـواهر و برادرهایم می گفتند چون در بروجرد همسایه ها مادرم را می شناختند، بهتر است بگذاریم تا مراسم چهلم مادرم بگذرد و بعد به دزفول برویم. ما هم منتظر بودیم تا پس از چهلم مادرم به دزفول برگردیم. دو روز مانده به چهلم مادرم، روز قدس بود.
عادتشون شده بود؛ از بچگی همه جا با هم می رفتند: عید دیدنی، تفریح، بازی، عروسی، عزاداری!
و سرانجام موشک باران آن روز قدس در بروجرد در ۱۱۰۰ کیلومتر آن سوتر از قدس شریف ، حسن و امیر روزه دار را در روز چهلم مادرشان آسمانی کرد!
پیکر سوخته ی امیر و لباس های حسن که دیگر بدنی برای تدفین نداشت، در کنار هم تا ابد در گلزار شهدا آرمیدند!
روز 24 خرداد سالروز شهادت شهیدان حسن و عبدالامیر ملک نیا است.
شادی روح مطهرشان صلوات
تصویر مرقد مطهر شهید عبدالامیر ملک نیا
تصویر مرقد مطهر شهید حسن ملک نیا
شهید مسیب شجاعی آقبلاغی
شهید مسیب شجاعی آقبلاغی
نام : مسیب
نام خانوادگی : شجاعی آقبلاغی
نام پدر : احمد
نام مادر : کشور
تاریخ تولد : 1343/06/10
محل تولد : اراک
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1343/06/10
محل شهادت : جاده ایلام ـ اسلام آباد
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6307894
زندگینامه
در روز دهم شهريور ماه سال 1343 ، در شهرستان اراک چشم به جهان گشود. پدرش احمد و مادرش كشور نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت.در روز سيزدهم دی ماه سال 1363 ، در جاده ی ایلام ـ اسلام آباد بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1172.
شهید اردشیر ارشد
نام : اردشیر
نام خانوادرگی : ارشد
نام پدر : عبدالرحیم
نام مادر : منیره
تاریخ تولد : 1344/11/03
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1364/04/13
محل شهادت : پادگان سنندج
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا( سلام الله علیها ) شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6400841
زندگینامه
در روز سوم بهمن ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش عبدالرحمان و مادرش منيره نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز سيزدهم تير ماه سال 1364 ، در بمباران هوایی سنندج شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرا( سلام الله علیها ) شهرستان تهران قطعه :27 ردیف : 93 شماره : 5 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد اول ( الف - خ )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 122.
شهید جواد دارابی
شهید جواد دارابی
نام : جواد
نام خانوادگی : دارابی
نام پدر : حیدر
نام مادر : ملیحه
تاریخ تولد : 1358/06/30
محل تولد : تهران
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1365/10/20
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6514100
زندگینامه
در روز سی ام شهريور ماه سال 1358 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش حيدر، كارمند بانك بود و مادرش مليحه نام داشت. دانش آموز دوم ابتدایی بود.
در روز بيستم دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی بروجرد شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد قطعه شهدا ردیف 35 شماره 15 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 802.
شهید علی مروت علی اکبری
نام : علی مروت
نام خانوادگی : علی اکبری
نام پدر : علی اصغر
نام مادر : تاج دولت
تاریخ تولد : 1313/10/03
محل تولد : بروجرد
شغل : کادرارتش
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1359/11/01
محل شهادت : سرپل ذهاب
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان کرمانشاه
کد ایثارگری : 5907457
زندگینامه
در روز سوم دی ماه سال 1313 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی اصغر و مادرش تاج دولت نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1338 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یك دختر شد.
به عنوان افسر ارتش در جبهه حضور يافت. در روز اول بهمن ماه سال 1359 ، در سرپل ذهاب بر اثر سانحه رانندگی شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان کرمانشاه واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1424.
شهید محسن عبدالاحدی
نام : محسن
نامخانوادگی : عبدالاحدی
نام پدر : ابوالقاسم
نام مادر : تاجی
تاریخ تولد : 1346/01/07
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت: 1366/03/05
محل شهادت : بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا ( سلام الله علیها ) شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6612936
زندگینامه
در روز هفتم فروردين ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم، كارگر بود و مادرش تاجی نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز پنجم خرداد ماه سال 1366 ، در سرپل ذهاب توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرا ( سلام الله علیها ) شهرستان تهران قـطعـه : ۲۹ ردیـف : ۱۲۰ شـماره : ۱۷ واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1366.
شهید پرویز تقوایی
نام پدر : فرج الله
نام مادر : حاجی بی بی
تاریخ تولد : 1358/06/24
محل تولد : اراک
شغل : دانش آموز اول ابتدایی
تاریخ شهادت : 1365/10/20
محل شهادت : بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6508175
زندگینامه
در روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1358 ، در شهرستان اراک چشم به جهان گشود. پدرش فرج الله، كارگر بود و مادرش حاجی بی بی نام داشت. تا اول ابتدایی درس خواند.
در روز بيستم دی ماه سال1365 ، در بمباران هوایی بروجرد شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد قطعه شهدا ردیف : 36 شماره : 7 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد اول ( الف - خ )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 468.
شهید محسن سقایی
نام پدر : ان شاالله
نام مادر : نسرین
تاریخ تولد : 1352/03/10
محل تولد : تهران
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1365/10/21
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6519769
زندگینامه
در روز دهم خرداد ماه سال 1352 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش ان شاالله، آشپز بود و مادرش نسرين نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند.
در روز بيست و یكم دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی بروجرد شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم( د - ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1095.
شهید محمدرضا رسول زاده
شهید محمدرضا رسول زاده
نام : محمدرضا
نام خانوادگی : رسول زاده
نام پدر : علی رضا
نام مادر : ربابه
تاریخ تولد : 1309/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : عطاری
تاریخ شهادت : 1361/11/18
محل شهادت : فکه
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اهواز
کد ایثارگری : 6113216
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1309 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش عليرضا و مادرش ربابه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. به شغل عطاری اشتغال داشت . ازدواج كرد و صاحب دو پسر و سه دختر شد.
در روز هجدهم بهمن ماه سال 1361 ، در فكه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان اهواز واقع است .
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد اول( الف - س )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 611.
شهید مهدی جعفری زرنجان
نام : مهدی
نام خانوادگی : جعفری
نام پدر : فریبرز
نام مادر : اشرف
تاریخ تولد : 1345/09/04
محل تولد : بروجرد
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1365/11/01
محل شهادت : اهواز
آرامگاه : گلزار شهدای اهواز
کد ایثارگری : 6509239
زندگینامه
در روز چهارم آذر ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش فريبرز و مادرش اشرف نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت.
به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. در روز اول بهمن ماه سال 1365 ، در اهواز بر اثر اصابت تركش به سر و صورت، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای اهواز واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد اول( الف - س )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 334.
شهید حمزه پولادوند
شهید حمزه پولادوند
نام : حمزه
نام خانوادگی : پولادوند
نام پدر : محمد
نام مادر : گل خاتون
تاریخ تولد : 1340/01/29
محل تولد : بروجرد
شغل : کادرارتش
سازمان : نراجا
تاریخ شهادت : 1364/06/18
محل شهادت : اشنویه
آرامگاه : گلزار شهدای اهواز
کد ایثارگری : 6403202
زندگینامه
شهید حمزه پولادوند در در روز بيست و سوم فروردين ماه سال 1340 ، در خانواده ای مذهبی و سنتی در شهر بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش محمد، كارگر شهرداری بود و مادرش گل خاتون نام داشت. به دلیل محل کار پدر خانواده در اهواز سکونت داشت
شهید حمزه پولادوند دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مناطق حصیر آباد و زیتون کارگری اهواز سپری نمود. تا پايان دوره متوسطه در رشته بازرگانی درس خواند و ديپلم گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی به خدمت سربازی اعزام و پس از اتمام دوره نظام در کنکور سراسری شرکت و در دانشکده افسری ارتش جمهوری اسلامی قبول شد پس از اتمام دوره دو ساله و دوره های ویژه در شیراز مستقیم در سال 1362 جمعی لشکر 28 سنندج به منطقه جزیره مجنون اعزام و آنجا نیز مجروح گردید لیکن تا زمان شهادت به خانواده خود نگفت .
سال 1364 ازدواج كرد. اما هنوز صاحب فرزند نشده بود. اخلاق خوب و مهربانی و علاقه شدید به امام خمینی (ره) و حضور در کنار بچه های مسجد در اوایل جنگ و انجام ورزش حرفه ای بوکس از فعالیت های اجتماعی او بود احترام به بزرگان و پدر و مادر و همسایه ها و صله رحم از ویژگی های زبانزد خاص او بود. از دیگر خصوصیات وی تواضع و فروتنی با سربازان و درجه داران زیر دست بود. علی رغم داشتن مرخصی در قبل و طول عملیات ها حضور داشت و شرکت در مناطق و دفاع از کشور و میهن را وظیفه همه می دانست و هرگز تردید و هراسی به دل در برابر دشمنان بعضی و یا ضد انقلاب در آن مناطق از خود نشان نمی داد.
به عنوان ستوان سوم ارتش در جبهه حضور يافت. در روز هجدهم شهريور ماه سال 1364 ، با سمت فرمانده مخابرات در اشنويه توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به قلب، شهيد شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان اهواز واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد اول( الف - س )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 281.
شهیده سپیده فرهادی روزبهانی
شهیده سپیده فرهادی روزبهانی
نام : سپیده
نام خانوادگی : فرهادی روزبهانی
نام پدر : رحمان
نام مادر : فوزیه
تاریخ تولد : 1327/02/01
محل تولد : بروجرد
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت : 1363/12/18
محل شهادت : بمباران خرم آباد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6310397
زندگینامه
در روز اول اردیبهشت ماه سال 1327 ، در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش رحمان، كشاورز بود و مادرش فوزیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ثمره ازدواجش یك دختر بود.
در روز هجدهم اسفندماه سال 1363 ، در بمباران هوایی خرم آباد ، به شهادت رسید. تربت پاک او در در گلزار شهدای بروجرد قطعه ی شهدا ردیف :13 شماره: 8 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 448.
شهید علی رضا غفوری
شهید علی رضا غفوری
نام : علی رضا
نام خانوادگی : غفوری
نام پدر : علی اکبر
نام مادر : ملک
تاریخ تولد : 1337/02/06
محل تولد : بروجرد
شغل : نقشه کش
تاریخ شهادت: 1364/03/24
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6411155
زندگینامه
در روز ششم اردیبهشت ماه سال 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی اكبر، فروشنده بود و مادرش ملك نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. نقشه كش بود.
در روز بیست و چهارم خرداد ماه سال 1364 ، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 434.
شهیده سکینه غفرانی
نام پدر : میرزااحمد
تاریخ تولد : 1297/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت: 1367/01/01
محل شهادت : خرم آباد
آرامگاه : گلزار بهشت رضای خرم آباد
کد ایثارگری : 6714150
زندگینامه
در روز اول فروردین ماه سال 1297 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش تاج دولت نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود. ازدواج كرد و صاحب یك پسر و دو دختر شد.
در روز نهم فروردین ماه سال 1367 ، در بمباران هوایی خرم آباد به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت رضای خرم آباد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 434.
شهیده عذرا خیرش داد
نام : عذرا
نام خانوادگی : خیرش داد
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : ماه سلطان
تاریخ تولد : 1306/04/04
محل تولد : بروجرد
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت : 1361/04/24
محل شهادت : بمباران خرم آباد
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد
کد ایثارگری : 6111326
زندگینامه
در روز چهارم تير ماه سال 1306 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامحسين و مادرش ماه سلطان نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. خانه دار بود. صاحب سه پسر و سه دختر شد.
در روز بيست و چهارم تير ماه سال 1361 ، در بمباران هوایی خرم آباد به شهادت رسيد. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 228.
شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید علیرضا حسینی
شهید علیرضا حسینی
نام : علیرضا
نام خانوادگی : حسینی
نام پدر : غلامرضا
تاریخ تولد : 1355/06/01
محل تولد : بروجرد
شغل : نیروی انتظامی (فراجا)
تاریخ شهادت : 1385/01/25
محل شهادت : حین ماموریت مبارزه با قاچاقچیان
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد ( فاز 2 )
کد ایثارگری : 00000000
شهید علی محمد جمشیدی
شهید علی محمد جمشیدی
نام : علی محمد
نام خانوادگی : جمشیدی
نام پدر : ابراهیم
نام مادر : صغرا
محل تولد : روستای سربند از توابع اراک
تاریخ تولد : 1334/04/07
شغل : کشاورز
تاریخ شهادت : 1363/12/22
محل شهادت : جزیره مجنون ( عملیات بدر )
تاریخ تفحص : 1376/07/14
آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد ( فاز 2 )
کد ایثارگری : 6303458
زندگینامه
در روز هفتم تير ماه سال 1334 ، در روستای سربند از توابع شهرستان اراك به دنيا آمد. پدرش ابراهيم، كشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نيز كشاورز بود. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و سه دختر شد.
از سوی بسیج در جبهه حضور يافت. در روز بيست و دوم اسفند ماه سال 1363 ، در جزيره مجنون عراق به شهادت رسيد. پیكر او مدت ها در منطقه بر جا ماند عاقبت در روز چهاردهم مهر ماه سال 1376 ، پیکر مطهر وی تفحص شد و تربت پاک او در فاز 2 گلزار بهشت شهدای بروجرد در شهرستان بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله و خداجو شد.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 158.
شـهـیـد نـیـروی زمـیـنـی ارتـش
شهید احمد بیرانوند
شهید احمد بیرانوند
نام : احمد
نام خانوادگی : بیرانوند
نام پدر : کردعلی
تاریخ تولد : 1339/00/00
محل تولد : بروجرد
شغل : کادر ارتش
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1370/12/24
محل شهادت : سومار
آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد ( فاز 2 )
کد ایثارگری : 00000000
شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید عزیزمراد باجلان
شهید عزیزمراد باجلان
نام : عزیزمراد
نام خانوادگی : باجلان
نام پدر : ابراهیم
تاریخ تولد : 1342/12/10
محل تولد : بروجرد
شغل : نیروی انتظامی ( فراجا )
تاریخ شهادت : 1343/05/11
محل شهادت : جاده اهواز
آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد (فاز 2 )
کد ایضارگری : 00000000
شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید اصغر باجلان
شهید اصغر باجلان
نام : اصغر
نام خانوادگی : باجلان
نام پدر : اله مراد
تاریخ تولد : 1349/10/25
محل تولد : بروجرد
شغل : نیروی انتظامی ( فراجا )
تاریخ شهادت : 1373/05/11
محل شهادت : جاده اهواز
آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد ( فاز 2 )
کد ایثارگری : 00000000
شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید محمد گودرزی پور
شهید محمد گودرزی پور
نام : محمد
نام خانوادگی : گودرزی پور
نام پدر : محمدرضا
تاریخ تولد : 1355/00/00
محل تولد : بروجرد
سازمان : فراجا
کادر یا وظیفه : کادر
تاریخ شهادت : 1374/08/15
محل شهادت : مرز بانه
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : 00000000
شـهـیـد نـیـروی زمـیـنـی ارتـش
شهید محمدحسین کلاه چی
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : کلاه چی
نام پدر : علی
نام مادر : کبرا
تاریخ تولد : 1342/04/10
محل تولد : بروجرد
شغل : کادرارتش
سمت : تخریب چی
تاریخ شهادت : 1359/09/06
محل شهادت : سرپل ذهاب
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : 5908866
زندگینامه
در روز دهم تیر ماه سال 1342 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش كبرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
به عنوان گروهبان سوم ارتش در جبهه حضور یافت. در روز ششم آذر ماه سال 1359 ، با سمت تخریب چی در سرپل ذهاب بر اثر انفجار مین توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 504.
شهيده خانم ناز یارم طاقلو
شهيده خانم ناز یارم طاقلو
نام : خانم ناز
نام خانوادگی : يارم طاقلو
نام پدر: مرادعلی
نام مادر : شاه سلطان
تاريخ تولد : 1340/04/15
محل تولد : شهرستان بروجرد
شماره شناسنامه : 5522
تاريخ شهادت : 1365/11/02
محل شهادت : بمباران هوایی همدان
آرامگاه : گلزار شهدای «باغ بهشت» شهرستان همدان
کد ایثارگری : 6540230
زندگینامه
در روز پانزدهم تير ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش مرادعلی و مادرش شاه سلطان نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود. سال 1353 ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد.
در روز دوم بهمن ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی همدان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار شهدای «باغ بهشت» شهرستان همدان قرار دارد.
فرزندش مريم تركاشوند نيز شهيد شده است.
شهیده یارمطاقلو از کودکی عبادت را دوست داشت و در امور منزل به مادرش کمک می کرد. وی در 13 سالگی زندگی مشترکش را با همسرش در شهر همدان آغاز نمود که ثمره این ازدواج دو فرزند دختر بود. ایشان از لحاظ اخلاقی در سطحی ممتاز بود. هرگز به كسی پرخاش نمی كرد و از لحاظ عبادی بسيار مقيد و مسلمانی واقعی بود.
با آغاز جنگ تحمیلی در کنار خانواده های شهدا و اجتماعات مذهبی حضور پیدا می کرد و اغلب با دخترش مریم برای اقامه نماز جماعت به مسجد می رفت. نحوه شهادت این بانوی شهید بسیار تأثر انگیز است. ايشان در حال زايمان بود كه خبر بمباران را می شنود. در آن موقع مریم در خانه نبود و این بانوی شهید با حال و روزي كه داشت به دنبال دخترش می گشت كه ناگهان او را غرق در خون و نقش بر زمين می بيند وقتی به سوی او می دود دختر، مادر و پسر كوچکش به شهادت می رسند.
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 821.
ــــ سایت زنان شهید ( لینک مطلب)
شهیده حبیبه خانم خورسندی
شهیده حبیبه خانم خورسندی
نام : حبیبه خانم
نام خانوادگی : خورسندی
نام پدر : محمدهادی
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1304/01/01
محل تولد : بروجرد
شماره شناسنامه : 8589
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت : 1361/04/25
محل شهادت : بمباران همدان
آرامگاه : گلزار « باغ بهشت » شهرستان همدان
کد ایثارگری : 6110761
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1304 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش محمدهادی و مادرش زهرا نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود. سال 1323 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و یك دختر شد.
در روز بيست و پنجم تير ماه سال 1361 ، در بمباران هوایی همدان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاکش در گلزار شهدای « باغ بهشت » شهرستان همدان واقع است.
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 261.
ــــ سایت نوید شاهد ( لینک مطلب)
ــــ سایت زنان شهید ( لینک مطلب)
شهید حسین مختار
شهید حسین مختار
نام : حسین
نام خانوادگی : مختار
نام پدر : محمد
نام مادر : هما
تاریخ تولد : 1346/04/30
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1367/04/21
محل شهادت : مهران
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد فاز 2
کد ایثارگری : 6717965
زندگینامه
در روز سی ام تير ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش هما نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. شاگرد تعميركار خودرو بود.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز بیست و يكم تير ماه سال 1367 ، در مهران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک و مطهر اودر فاز 2 گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم مشتاقان ایثار و شهادت است .
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1234.
شهید مجید گاراژچی
نام : مجید
نام خانوادگی : گاراژچی
نام پدر : محمد
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1341/01/02
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1363/01/06
محل شهادت : شرهانی
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اهواز
کد ایثارگری : 6311746
زندگینامه
در روز دوم فروردين ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش محمد، راننده اداره ثبت اسناد بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز ششم فروردين ماه سال 1363 ، در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به قلب و كتف، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان اهواز واقع است.
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1162.
شهید سیدحسن علوی
نام : سیدحسن
نام خانوادگی : علوی
نام پدر : سیدعلی
نام مادر : بی بی طاهره
تاریخ تولد : 1345/05/25
محل تولد : بروجرد
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1361/11/21
محل شهادت : فکه
آرامگاه : گلزار شهدای شهيدآباد شهرستان دزفول
کد ایثارگری : 6121038
زندگینامه
در روز پنجم مرداد ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش سيدعلی، معاون مدرسه بود و مادرش بی بی طاهره نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته انسانی بود.
از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. در روز بيست و يكم بهمن ماه سال 1361 ، در فكه به شهادت رسيد. پيكر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، تربت پاک در گلزار شهدای شهيدآباد شهرستان دزفول در کنار سایر همرزمانش زیارتگاه خیل عظیم عاشقان ایثار و شهادت شد.
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 972.
شهیده ملیحه نصرالهی
شهیده ملیحه نصرالهی
نام : ملیحه
نام خانوادگی : نصرالهی
نام پدر : ابوالقاسم
نام مادر : مهین
تاریخ تولد : 1319/02/01
محل تولد : بروجرد
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت : 1365/09/15
محل شهادت : اهواز بمباران
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اهواز
کد ایثارگری : 6537992
زندگینامه
در روز اول ارديبهشت ماه سال 1319 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش ابوالقاسم و مادرش مهين نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود. ازدواج كرد و صاحب دو پسر و پنج دختر شد.
در روز پانزدهم آذر ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی اهواز بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار شهدای اهواز واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1396.
شهید حجت الله موسیوند
نام : حجت الله
نام خانوادگی : موسیوند
نام پدر : الله مراد
تاریخ تولد : 1332/17/12
محل تولد : روستای حيدرآباد از توابع شهرستان بروجرد
شغل : کارگر شرکت
تاریخ شهادت : 1359/08/01
محل شهادت : ذوالفقاریه آبادان
آرامگاه : جاویدالاثر
کد ایثارگری : 5910335
زندگینامه
در روز دواردهم مهرماه سال 1332 ، در روستای حيدرآباد از توابع شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش الله مراد، در شهرداری کارگری می کرد و مادرش گلنازار نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. كارگر شركت بود. سال 1356 ازدواج كرد.
به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. در روز اول آبان ماه سال 1359 ، در ذوالفقاريه آبادان به شهادت رسيد. تاكنون اثری از پيكرش به دست نيامده است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1342.
شهید موسی الرضا بنایی
نام : موسی الرضا
نام خانوادگی : بنایی
نام پدر : حسن
نام مادر : سکینه
تاریخ تولد : 1340/01/02
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1362/07/27
محل شهادت : مربوان
آرامگاه : گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6203980
زندگینامه
در روز دوم فروردين ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسن، سرايدار بود و مادرش سيكنه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز بيست و هفتم مهر ماه سال 1362 ، در بمباران هوايی مريوان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاکش در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 105.
شهید علی گودرزی
شهید علی گودرزی
نام : علی
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : علاء
نام مادر : بی بی
تاریخ تولد : 1337/01/03
محل تولد : بروجرد
شغل :کارمند ادره ی برق
تاریخ شهادت : 1363/01/17
محل شهادت : بمباران خرم آباد
آرامگاه : گلزار شهدای « بهشت رضا » شهرستان خرم آباد ( فاز یک )
کد ایثارگری : 6311898
زندگینامه
در روز سوم فروردين ماه سال 1337 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش اعلا و مادرش بی بی نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. كارمند اداره برق بود. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
در روز هفدهم فروردين ماه سال 1363 ، در بمباران هوایی شهرستان خرم آباد بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. تربت پاکش در فاز یک گلزار شهدای « بهشت رضا » شهرستان خرم آباد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 535.
شهید محمد قیصری
شهید محمد قیصری
نام : محمد
نام خانوادگی : قیصری
نام پدر : حسن
نام مادر : ملک
تاریخ تولد : 1332/09/23
محل تولد : بروجرد
شغل : راننده پایه دو
تاریخ شهادت : 1361/07/16
محل شهادت : سومار
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد
کد ایثارگری : 6124175
زندگینامه
در روز بیست و سوم آذر ماه سال 1332 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن (فوت 1357 ) و مادرش ملك نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. راننده مینی بوس بود. سال 1354 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و یك دختر شد.
از سوی جهاد سازندگی به عنوان راننده در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم مهر ماه سال 1361، در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به پهلو و شكم، شهید شد. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد واقع است
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 474.
شهید حسین فتح الهی
شهید حسین فتح الهی
نام : حسین
نام خانوادگی : فتح الهی
نام پدر : هادی
نام مادر : خدیجه
تاریخ تولد : 1318/19/08
محل تولد : بروجرد
شغل : کاسب
تاریخ شهادت : 1365/11/02
محل شهادت : بروجرد بمباران
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6527029
زندگینامه
در روز هشتم آذر ماه سال 1318 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش هادی، فروشنده بود و مادرش خدیجه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز فروشنده بود. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب یك پسر و یك دختر شد.
در روز دوم بهمن ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در همان شهرستان واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 440.
شهید حامد گودرزی
شهید حامد گودرزی
نام : حامد
نام حانوادگی : گودرزی
نام پدر : محمد
نام مادر : عشرت (شهادت 1366)
تاریخ تولد : 1365/10/09
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1366/12/20
محل شهادت : بروجرد بمباران
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری :6616809
زندگینامه
در روز پنجم دی ماه سال 1365 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمد، بنا بود و مادرش عشرت خسروی (شهادت 1366 ) نام داشت.
در روز بیستم اسفند ماه سال 1366 ، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.
مادرس عشرت خسروی و خواهرش افسانه گودرزی نیز شهید شده است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 530.
شهید فرهاد مروتی
شهید فرهاد مروتی
نام : فرهاد
نام خانوادگی : مروتی
نام پدر : عزت الله
نام مادر : رقیه
تاریخ تولد : 1345/05/18
محل تولد : بروجرد
شغل : دانشجو
تاریخ شهادت : 1366/01/19
محل شهادت : پاسگاه زید عراق
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا(سلام الله غلیها) شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6618126
زندگینامه
در روز هجدهم مرداد ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش عزت الله و مادرش رقيه نام داشت. دانشجوي دوره كارشناسي در رشته تربيت معلم بود.
به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. در روز نوزدهم فروردين ماه سال 1366 ، با سمت آرپي جي زن در پاسگاه زيد عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیكر او را در گلزار بهشت زهرا(سلام الله غلیها) شهرستان تهران به خاك سپردند.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 631.
شهید قربانعلی مروی
شهید قربانعلی مروی
نام : قربانعلی
نام خانوادگی : مروی
نام پدر : اصغر
نام مادر : گوهر
تاریخ تولد : 1346/01/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1364/12/10
محل شهادت : سليمانيه عراق
آرامگاه : گلزار شهداي يافت آباد شهرستان تهران
کد ابثارگری :
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش اصغر (فوت 1351 ) كشاورزی می کرد و مادرش گوهر نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. كارگر ساختماني بود.
به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. در روز دهم اسفند ماه سال 1364 ، در سليمانيه عراق بر اثر اصابت تركش به دست، شهيد شد. تربت پاک و مطهر او در گلزار شهداي يافت آباد شهرستان تهران قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 631.
شهید حسن رضا میرزایی گودرزی
شهید حسن رضا میرزایی گودرزی
نام : حسن رضا
نام خانوادگی : میرزایی گودرزی
نام پدر : یدالله
نام مادر : لطافت
تاریخ تولد : 1343/04/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1343/04/01
محل شهادت : روانسر کرمانشاه
آرامگاه : گلزار گلستان شهدای شهرستان پاكدشت
کد ایثارگری :
زندگینامه
در روز اول تیر ماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش يدالله، آشپز اداره بهداشت بود و مادرش لطافت نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته فرهنگ و ادب درس خواند.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز بيست و پنجم مهر ماه سال 1360 ، در روانسر کرمانشاه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به قلب و پا، شهيد شد. پیكر او را در گلستان شهدای شهرستان پاكدشت به خاك سپردند
منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 680.
خاطرات شهید «حسن رضا میرزایی گودرزی»
روایتی مادرانه از خاطرات شهید «حسن رضا میرزایی گودرزی» را در سالروز شهادتش می خوانید؛
مادر ، غرق در خاطرات روزهای گذشته ، نگاهش را به عکس فرزند شهیدش (حسن رضا میرزایی) دوخت و ساکت و آرام مدت ها به آن خیره ماند .
از بیرون ، از سمت و سوی مسجد محل ، صدای تلاوت آیات قرآن به گوش می رسید و یادآوری می کرد که اذان مغرب نزدیک است . سر و صدای بازی بچه ها از کوچه با صدای بق بقوی کبوترها در هم آمیخته بود . اما حواس مادر همچنان سرگرم تماشای عکس های پسرش بود .
به یاد روزهای کودکی حسن رضا افتاد . به یاد آن زمانی که او خیلی خیلی کوچک بود و به مدرسه ابتدایی می رفت . زمانی را به یاد آورد که پای او شکسته بود و چند ماهی را مجبور بود در خانه بماند . مادر می ترسید بچه از درس وابماند و آن سال را مردود شود ؛ اما حسن رضا با معدل بالا قبول شد و مادر بعد از آن به خود می بالید که چنین بچه باهوشی دارد .
لبخند کمرنگی بی اختیار بر لبان مادر نشست . آلبوم را ورق زد . یکی از عکس های زمان دبیرستان حسن رضا را تماشا کرد . سال سوم او با سال های اوج مبارزات مردمی همزمان شده بود . حسن رضا در همان سال ها به صف مبارزان انقلابی پیوست . بعد هم که انقلاب پیروز شد به عضویت بسیج درآمد و در جاهای مختلفی فعالیت می کرد . حسن رضا هر وقت که از میدان تیر به خانه بر می گشت ، به مادرش خبر می داد که در تیراندازی مقام اول شده است .
عکس دیگری در آلبوم خودنمایی می کرد ؛ عکس جوانی در لباس سبز پاسداری . سال 60 بود که داوطلبانه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد . بعد از آن به غرب کشور اعزام شد . روز رفتنش با بزرگ و کوچک خداحافظی و دیده بوسی کرد و از همه حلالیت طلبید .
مادر آن روز در چشم های پسر خوانده بود که وداع ، وداع آخرین است . درست دو ماه بعد خبر آوردند که حسن رضا در جبهه روانسرا پیش روی می کرده است که از ناحیه ی قلب و پا تیر می خورد و به شهادت می رسد .
تصاویر آن روز در نظر مادر جان گرفت : روزی که تابوت دلاور جوانش ، مانند قایقی بر امواج دستان تشییع کنندگان به سوی آرامگاه ابدی اش حرکت می کرد . آن روز در گلستان شهیدان پاکدشت غلغله ای بر پا بود . جمعیت از مرد و زن و پیر و جوان آمده بود تا آخرین وداع را با شهیدان گلگون کفن جبهه های جنگ داشته باشند . تکبیر روحانی نمازگزار بر پیکر پاک شهید به گوش رسید :
« الله اکبر ... الله اکبر ... »
بار دیگر صدای اذان از بلندگوی مسجد در گوش مادر طنین انداخت . آلبوم عکس های پسر را بست . دست بر زانو گذاشت و از جا بلند شد تا با راز و نیازی دیگر با پروردگار جهانیان دل خود را تسکین دهد و به آرامش برسد .
منبع:
ــ پرونده فرهنگی شهدا، اداره هنری، اسناد و انتشارات، شهرستان های استان تهران
ــ سایت نوید شاهد ( لینک مطلب )
شهید علی کوثر توشحالی
شهید علی کوثر توشحالی
نام : علی کوثر
نام خانوادگی : توشحالی
نام پدر : علی اکبر
نام مادر : خانم بالا
تاریخ تولد : 1347/01/02
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخشهادت : 1367/04/21
محل شهادت : دهلران
آرامگاه : جاویدالاثر
کد ایثارگری : 6704494
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش علی اكبر، كارگر بود و مادرش خانم بالا نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. او نيز كارگری می كرد.
مدتی عضو بسيج بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز بيست و یكم تير ماه سال 1367 ، در دهلران توسط نيروهای عراقی به شهادت رسيد. اثری از پیكرش به دست نيامد.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 571.
ـــ سایت نوید شاهد ( لینک مطلب )
شـهـیـد نـیـروی هـوایـی ارتـش
شهید محمود روزبهانی
شهید محمود روزبهانی
نام : محمود
نام خانوادگی : روزبهانی
نام پدر : جعفر
نام مادر : صغرا
تاریخ تولد : 1340/04/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کادر ارتش
تاریخ شهادت : 1362/08/16
محل شهادت : ارتفاعات كوه گنوی بندرعباس (سانحه هوایی)
آرامگاه : گلزار شهدا بهشت زهرا (سلام الله علیها) شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6211722
زندگینامه
در روز اول تير ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش جعفر، كارگری می كرد و مادرش صغرا نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. استوار دوم فنی و كمك خلبان بالگرد بود. سال 1361 ازدواج كرد.
از سوی نيروی هوایی ارتش در جبهه حضور يافت. در روز شانزدهم آبان ماه سال 1362 ، با سمت كمك خلبان بالگرد، در ارتفاعات كوه گنوی بندرعباس دچار سانحه هوایی شد و به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدا بهشت زهرا (سلام الله علیها) شهرستان تهران قطعه :28 ردیف : 22 شماره :20 قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 319.
شهید علی مردان خدادادی
نام : علی مردان
نام خانوادگی : خدادادی
نام پدر : رحم خدا
محل تولد : بروجرد
تاریخ تولد : 1335/02/02
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/11/18
محل شهادت : پنجوین
آرامگاه : گلستان امامزاده هادی روستای جوادآباد تابعه شهرستان ورامين
کد ایثارگری : 6208691
زندگینامه
در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1335 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رحم خدا، كارگر بود و مادرش صغرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. او نیز كارگری می كرد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در روز هجدهم بهمن ماه سال 1362 ، با سمت تك تيرانداز در پنجوين عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در گلستان امامزاده هادی روستای جوادآباد تابعه شهرستان ورامين واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 248.
شهید مهدی نقوی
شهید مهدی نقوی
نام : مهدی
نام خانوادگی : نقوی
نام پدر : محمودرضا
تاریخ تولد : 1377/01/24
محل تولد : روستای دره گرم بروجرد
شغل : پدافند هوایی ارتش
تاریخ شهادت : 1403/08/05
محل شهادت : هنگام پدافند از تهران در نبرد با رژیم صهیونیستی
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری :
زندگینامه
شهید مهدی نقوی در روز بیست و چهارم فروزدین ماه سال 1377 در روستای دره گرم شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش رضا نقوی سرهنگ بازنشسته ارتش و مادرش خانه دار بود.
شهید مهدی نقوی در پدافند هوایی ارتش تهران فعالیت می کرد. این دلاور ارتشی سالها در ارتش جمهوری اسلامی ایران از این مرز و بوم دفاع کرد و نهایت تلاش خود را برای برقراری امنیت در خاک ایران انجام داد.
شهید نقوی در سال 1401 ازدواج کرد. یک سال و چند ماه از ازدواجش نگذشته بود که رژیم صهیونیستی که هواپیمای جنگی خود را بر فراز آسمانهای عراق و سوریه به پرواز درآورد. رژیم صهیونیستی شامگاه پنجم آبان 1403 با حملات موشکی و هوایی چند پایگاه نظامی ارتش و سپاه را در تهران و ایلام و خوزستان هدف قرار داد.
در این حمله ی جنایتکارانه اسرائیل، شهید مهدی نقوی به شهادت رسید.
پدر شهید نقوی سرهنگ بازنشسته ارتش در پادگان مهندسی بروجرد است.
در ادامه روایتی از پدر شهید را می خوانید :
« همه میدانند که مهدی فرزند نمونهای برای من و دوست نمونهای برای تمام دوستانش است. نزدیک به دو سال بود که ازدواج کرده بود و ساکن تهران شده بود تا به محل کارش نزدیکتر باشد، اما مدتی قبل از شهادتش، تصمیم گرفته بود تا دوباره در بروجرد ساکن شود که اصرار و مخالفت من هم نتوانست جلوی این موضوع را بگیرد، یک هفته قبل از شهادتش، باهم اسباب زندگیشان را به بروجرد منتقل کردیم او از این که به افراد خانواده و اقوام نزدیک تر شده و بیشتر می تواند آنها را بینید، بسیار خوشحال بود. غافل از اینکه این آغاز، آخرین دیدار ما در این دنیا است. »
شهید مروتعلی بخشی
شهید مروت علی بخشی
نام : مروت علی
نام خانوادگی : بخشی
نام پدر : ولی الله
تاریخ تولد : 1312/12/21
محل تولد : بروجرد
تاریخ مجروحیت : 1365/00/00
محل مجروحیت : بمباران هوایی بروجرد
درصد جانبازی : جانباز 70 درصد (قطع نخاع)
تاریخ شهادت : 1390/07/07
محل شهادت : بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری :
زندگینامه
شهید مروت علی بخشی در سال 1365 در بمباران هوایی شهر بروجرد مجروح و قطع نخاع گردید. شهيد مروت علی بخشی پس از تحمل 25 سال درد جانبازی سرانجام هفتم مهر ماه به كاروان شهدا پيوست.
تربت مطهر این جانباز شهید در گلزار بهشت شهدای بروجرد قرار دارد .
شهید رحمت الله پوراعتصام
نام پدر : یدالله
نام مادر : عالم
تاریخ تولد : 1343/10/01
محل تولد : بروجرد
شغل : معلم
تحصیلات : کاردانی
تاریخ شهادت : 1363/12/24
محل شهادت: شرق رود دجله عراق
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اراك
کد ایثارگری : 6302599
زندگینامه
در روز اول دی سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش يدالله و مادرش عالم نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در دانشسرای تربيت معلم درس خواند و دیپلم گرفت. آموزگار بود.
از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. در روز بيست و چهارم اسفند ماه سال 1363 ، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و صورت، شهيد شد. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان اراك واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان مرکزی، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 111.
شهید غلام رضا پاک بین
نام : غلام رضا
نام خانوادگی : پاک بین
نام پدر : محمدشفیع
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1341/07/15
محل تولد : بروجرد
شغل : دانش اموز
تاریخ شهادت: 1361/02/19
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اراك
کد ایثارگری : 6105580
زندگینامه
در روز پانزدهم مهر ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمدشفيع، راننده بود و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند.
از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. در روز نوزدهم ارديبهشت ماه سال 1361 ، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. تربت پاکش در گلزار شهدای شهرستان اراك واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان مرکزی، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 107.
شهیده نسرین مدنی فر
شهیده نسرین مدنی فر
نام : نسرین
نام خانوادگی : مدنی فر
نام پدر : علی (شهادت 1359 )
نام مادر : مریم (شهادت 1359 )
تاریخ تولد : 1354/12/17
محل تولد : خرمشهر
تاریخ شهادت : 1359/07/01
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان خرمشهر
کد ایثارگری : 5909097
زندگینامه
در روز هفدهم اسفندماه سال 1354 ، در شهرستان خرمشهر به دنيا آمد. پدرش شهید علی مدنی فر (شهادت 1359 ) باغبان بود و مادرش شهیده مريم گودرزی (شهادت 1359 ) نام داشت و خانه دار بود. پدرش اهل خرمشهر و مادرش بروجردی بود. کودکی پنج ساله بود.
در روز اول مهر ماه سال 1359 ، در بمباران هوایی زادگاهش خرمشهر بر اثر اصابت تركش به همراه پدرش علی مدنی فرد و مادرش مریم گودرزی به شهادت رسيد. تربت پاک آنان در گلزار شهدای شهرستان خرمشهر واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1239.
شهیده مریم گودرزی
شهیده مریم گودرزی
نام : مریم
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : عزیزالله
نام مادر : گل لاله آفرین
تاریخ تولد : 1331/10/06
محل تولد : بروجرد
محل سکونت : خرمشهر
شغل : خانه دار
تاریخ شهادت : 1331/10/06
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای خرمشهر
کد ایثارگری : 5909097
زندگینامه
در روز سی ام اسفند ماه سال 1331 ، شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش عزيزالله و مادرش گل لاله آفرین نام داشت. تا پايان دوره ابتدایی درس خواند. خانه دار بود. در سال 1346 با شهید علی مدنی فر ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.
در روز اول مهر ماه سال 1359 ، در بمباران هوایی خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان خرمشهر واقع است.
همسرش علی مدنی فرد و فرزندش نسرين مدنی فرد نيز همراه او به شهادت رسيده اند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1178.
شهید علی مدنی فر
شهید علی مدنی فر فرزند عبدالواحد (کد ایثارگری: 5909641 ) در تاریخ هفتم مهر ماه سال 1310 در استان خوزستان در شهرستان خرمشهر متولد شد. و به شغل باغبانی اشتغال داشت . در سال 1346 با شهیده مریم گودرزی ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.
در روز اول مهر ماه سال 1359 ، همراه با همسرش و یکی از فرزندانش به نام نسرین مدنی فر در بمباران هوایی خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيدند. تربت پاک آنان در گلزار شهدای شهرستان خرمشهر واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1238.
شهید پرویز امجدی
شهید پرویز امجدی
نام : پرویز
نام خانوادگی : امجدی
نام پدر : رحمان
نام مادر : نصرت
تاریخ تولد : 1340/09/11
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1359/07/07
محل شهادت : جوانرود
آرامگاه : گلزار شهدای شمس آباد شهرستان ملاير
کد ایثارگری : 5901047
زندگینامه
در روز يازدهم آذر ماه سال 1340 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش رحمان و مادرش نصرت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت.
در روز هفتم مهر ماه سال 1359 ،در جوانرود توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شمس آباد شهرستان ملاير قرار دارد
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 60.
شهید غلامرضا گودرزی
شهید غلامرضا گودرزی
نام : غلامرضا
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : عبدالمعصوم
تاریخ تولد : 1317/11/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر
تاریخ شهادت : 1365/05/09
محل شهادت : بمباران دورود
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان دورود
کد ایثارگری : 6531865
زندگینامه
در روز اول بهمن ماه سال 1317 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عبدالمعصوم، كارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. كارگر كارخانه سيمان بود. سال 1343 ازدواج كرد و صاحب پنچ پسر و یك دختر شد. در روز نهم مرداد ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی دورود بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان دورود واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 537.
شهید محمد کشوری
نام : محمد
نام خانوادگی : کشوری
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1345/05/11
محل تولد : روستای کیاکلا (سیمرغ) از توابع استان مازندران
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1361/09/02
محل شهادت : قصرشیرین
آرامگاه : گلزار شهدای کیاکلا ( سیمرغ) از توابع استان مازندران
کد ایثارگری : 6125231
زندگینامه
شهید محمد کشوری درسال 1345 روز یازدهم مرداد ماه 1332 در كياكلاء مازندران در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. پدرش غلامحسین کشوری فرزند علی رحم ( رحم خدا ) متولد و ساکن روستای ونستان ( جهان آباد ) سابق و روستای شهید کشوری فعلی بروجرد و مادرش فاطمه سیلاخوری از روستای سیلاخور بروجرد بودند .
خانواده ی كشورى اهل بروجرد و پدرش غلامحسين کشوری ژاندارم بود و به مقتضاى شغل دايماً از شهرى به شهر ديگر نقل مكان مى كردند. و مادرش فاطمه سیلاخوری خانه دار و اهل بروجرد بودند.
او از همان اوان کودکی با نکات اخلاقی مأنـوس بود و مسـائل اخـلاقی را مّد نـظرداشت. ازجایی که شهیدان گل چین شده اند می توان بزرگواری و گذشت و درک و رفتار و عمل اسلامی این جوان را مطابقت با انسانـی پاک باخته دانست. وی همیشه سـعی می کرد برادران و خواهران بزرگتر را احترام، و با کوچک ترها مهربان باشد. و با این سنّ کم خودش سوختن روشـنی بـخش را آموخـت تـا اطـرافـش را روشـن گـردانـده با نگرانی هـا خانواده نگـران و با خوش حـالی هایـشان خوش حـال باشد . شهید هـمواره با سخنان گیرایش مسائل مذهبی را از کوچکی به پیروی ازروحانیت مطرح وبا زبان شیرینش اطرافیان را به نماز و پوشش اسلامی وعمل شایسته وخداپسندانه دعوت می کرد،درهـمین مـورد نـواری از شهـید مّوجـود است کـه درسـنّ 6 سالگی سخن رانی کرده وشنوندگان و اطرافیان را به شـگـفتی واداشـت. شهـید محمّد از 12 سالگی تا شهادتش فعالیت زیادی داشت نمونه اعلامیه هایی که برادر شهیدش سرلشگر خلبان شهید احمد کشوری از کرمانشاه می آورد در محل پخش می کرد چه قبل ازانقلاب و چه بعد از انقلاب در راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت داشت.
محمد همواره فکرکار و، تولید بود، مسائل تعیین رشته را با برادر شهیدش احمد کشوری درمیان گذاشت( چه رشته ای را انتخاب کند که مورد نیازجامعه اسلامی ما باشد) و ایشان گفتند کشاورزی و پزشکی و صنعت احتیاج و لازم است. شهید محمد کشوری پس از اخذ سوم راهنمایی در کیاکلا سه سال نظری را در آموزشگاه کشاورزی کرج گذرانید. با این که از دوری پدر و مادر رنج می برد به خاطر اسلام با علاقه ی تمام به درس ادامه می داد در همین هنگام بود که برادرش سرگرد خلبان احمد کشوری در جبهه های نبرد حق علیه باطل به درجه ی رفیع شهادت نائل و به لقاءالله می پیوندد. محمد بعد از شهادت برادرش به این فکر می افتد که به جبهه رفته و بار رسالت را بعد از برادرش بگیرد ، به همین جهت ضمن ادامه ی درس کشاورزی طی دو سال آموزش اسلحه را در بسیج کیاکلا و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرج آموخت ؛اما پدر و مادر مانع رفتن او به جبهه بودند.
شهید در دفترچه ی خاطراتش ( که درجبهه نوشته است ) می نویسد : « آن شب از خوش حالی تا صبح نخوابیدم که امام حرف دلم را فرمودند.» و همان موقع بود که تصمیم خود را گرفت. چند روزی به زمان اعزام نمانده بود که نزد پدر و مادر آمد تا خداحافظی کند، اما چون قبل از آمدنش او را در خواب دیده بود که با چهره ی نورانی برای خداحافظی آمده و کار واجب خود را تذکر می دهد،با دیدن محمد فهمید که او برای برای رفتن به جبهه آمده. مادر به او گفت: « پسرم حتما برو عکس بگیر که لازم است.» ( چون او عکس نداشت ) و در همان وقت وصیت نامه ی خود را نوشت و به مادرگفت: « تا من شهید نشدم وصیت نامه را باز نکن.»
چند جمله ای از دفترچه خاطرات شهید:« ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سوم می گذرد تازه ما متوجه می شویم که چه به سرمان آمده ،درس ها تمام شده و ما چیزی یاد نگرفتیم »
و ادامه می دهد: « دقیقه ها، ساعت ها، روزها، ماه ها، سال ها می گذرد، عمر تلف می شود با گذراندن جهالت و نادانی و هنوز ما خوابیم».
برادرش سرلشگر خلبان شهید احمد کشوری در سال 1359 نیز به درجه ی رفیع شهادت نایل آمده است
شهید سرلشکر احمد کشوری
شهید سرلشکر احمد کشوری
نام : احمد
نام خانوادگی : کشوری
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1332/04/11
محل تولد : کیاکلا قائم شهر، ایران (اصالتا بروجردی)
شغل : کادر ارتش
تاریخ شهادت : 1359/09/15
محل شهادت : تنگه میناب، میمک، ایرا
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (س) تهران
کد ایثارگری : 5908836
زندگینامه
احمد كشورى در روز یازدهم تيرماه 1332 در كياكلاء مازندران در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. پدرش غلامحسین کشوری فرزند علی رحم ( رحم خدا ) متولد و ساکن روستای ونستان ( جهان آباد ) سابق و روستای شهید کشوری فعلی بروجرد و مادرش فاطمه سیلاخوری از روستای سیلاخور بروجرد بودند .
خانواده ی كشورى اهل بروجرد و پدرش غلامحسين کشوری ژاندارم بود و به مقتضاى شغل دايماً از شهرى به شهر ديگر نقل مكان مى كردند. و مادرش فاطمه سیلاخوری خانه دار و اهل بروجرد بودند.
دوره كودكى احمد با انتقال خانواده آنها به كياكلاء مازندران مصادف شد. بافت سنتى شهر و مردم خونگرم آن چنان خانواده كشورى را مجذوب كرد كه آنها براى هميشه در اين شهر شمالى ماندگار شدند. امروزه نام كشورى و كياكلاء آنچنان به هم گره خورده است كه كسى از مردم اين ديار باور ندارد كشورى اهل بروجرد باشد.
احمد دوران کودکی خود را در روستای کیاکلا که بعدا به سیمرغ تغییر یافت سپری کرد. تحصیلات اول ابتدایى خود را در کیاکلاء گذراند. سال اول و دوم متوسطه را به ترتیب در روستاهای کياکلا و سرپل تالار ( دو روستا از روستاهای محروم شمال) و سال آخر متوسطه را در دبيرستان قناد شهرستان بابل با عنوان شاگرد ممتاز گذراند.
احمد کشوری علاوه بر اينکه در دوران تحصيل، شاگردی ممتاز و دارای استعداد فوق العاده بود به رشتههای ورزشی و هنری علاقه مند بود و در بيشتر مسابقه های رشته های هنری نيز شرکت می کرد. وى ضمن تحصيل به فعاليت هاى هنرى از قبيل نقاشى، خطاطى، صنايع دستى علاقه زيادى نشان مى داد و مادرش در اين راه مشوق او بود. او يك بار در مسابقه طراحى كشور مقام نخست را كسب كرد.
وی از همان آغاز دوره ی جوانی، به خاطر عشق و علاقه سرشارش به اسلام، قدم در راه فعاليت های مذهبی گذاشت و با صدایی پرسوز حال و هوای خاصی به مجالس مذهبی می بخشيد. دلباخته امام حسين (ع) بود. در ايام محرم، عاشقانه و بی ريا عزاداری و مرثيه خوانی می کرد.
در سال آخر دبيرستان به همراه دو تن از دوستان فعاليت مذهبى خود را آغاز كرد. با صدايى خوش در مراسم و مجالس مذهبى مرثيه خوانى مى كرد و با جديت بسيار مديريت مراسم را به عهده مى گرفت.
پدرش فردی شجاع و ظلم ستيز بود به طوری که به رغم تصدی پست فرماندهی ژاندارمری در يکی از شهرهای شمال، به مبارزه با سردمداران زر و زور پرداخت و در نهايت مجبور به استعفا و به کشاورزی مشغول شد.
از ايمان و قدرت روحي مادرش همين بس که هنگام دفن شهيد کشوری، در حالي که عکس او را می بوسيد، پرچم جمهوری اسلامی ايران را که با دست خود دوخته بود بر سر مزار فرزند آويخت و فرياد زد: احسنت پسرم، احسنت.
پس از اخذ ديپلم در سال 1351 وارد ارتش شد و در سال 1353 در آموزشگاه خلبانى هوانيروز ثبت نام كرد و دوره آموزشی بالگرد بل A-206 جت رنجر و سپس بالگرد جنگنده بل EH-1 کبرا را با موفقیت در اصفهان پشت سر گذاشت و او دوره خلبانى چرخبال (هليكوپتر) كبرى را در اصفهان به مدت يك سال و نيم با موفقيت سپرى كرد. سپس به مدت شش ماه دوره پياده نظام را در شيراز طى كرد و به اصفهان بازگشت.
شهید كشورى در سال 1355 ازدواج كرد. گرايش همسر وى به امور مذهبى فعاليت هاى او را در اين خصوص شدت بخشيد. در سال 1355 به كرمانشاه منتقل شد. در پايگاه كرمانشاه با همكارى سرهنگ خلبان على سعدى به فعاليت هاى سياسى و مذهبى پرداخت. در طول اقامتش در كرمانشاه در راه شناخت دين اسلام از حجةالاسلام سيد موسى موسوى و برادرش دكتر سيد رضا موسوى بهره مند شد. در اين ايام به طور جدى به مطالعه و تحقيق در اديان پرداخت زيرا معتقد بود كه مسلمان نبايد شناسنامه اى باشد.
با توجه به ممنوعيت نگهداری و مطالعه کتاب های مذهبی، سياسی و روشنگر در ارتش، کشوری اينگونه کتاب ها را مخفيانه نگهداری و در فرصت مقتضی مطالعه می کرد و به همين دليل چندين بار مورد بازجويی و تهديد قرار گرفت.
وی که سعی وافری در زمينه ترويج روحيه انفاق در بين همکارانش داشت در اوايل اشتغال به کار در کرمانشاه، پس از شناسایی فقرا و نيازمندان شهر، همراه با تعدادی از همکاران و با کمک افراد خيّر و نيکوکار هوانيروز، مخفيانه صندوق اعانه ای جهت کمک و مساعدت به آنها تشکيل داد.
کشوری، چه در قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان مجاهد فی سبيل الله برای اعتلای اسلام عزيز و تحقق حکومت الهی، پيوسته تلاش کرد و همگام و همراه با حرکت های توفنده ملت، در همه صحنه های انقلاب حضور داشت و بسياری از شب ها را با چاپ اعلاميه های امام خمينی (ره) به صبح رساند.
وی در راه دفاع از آرمانهای امام عزيز، چندين بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود اما با افتخار از آن ياد می کرد و می گفت : اين باطومی که من خوردم ، چون برای خدا بود، شيرين بود. من خوشحالم از اين که می توانم قدمی در راه انقلاب بردارم و اين توفيق و سعادتی است از سوي پروردگار.
يك ماه قبل از ورود امام(ره) به ايران از طرح كودتاى ارتش مبنى بر محاصره فرودگاه مطلع شد و خبر را با حجةالاسلام موسوى در ميان گذاشت و پيشنهاد كرد كه قبل از اقدام ارتش مراكز مهم ارتش را با چرخبال بمباران كند. اين موضوع به اطلاع آيت اللَّه پسنديده رسيد و پس از مشورت وى با امام(ره) اين موضوع منتفى شد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى از 28 اسفند 1357 زمان شروع درگيرى مسلحانه در كردستان كشورى به عنوان خلبانى ورزيده وارد ميدان شد و مأموريت هاى بسيارى را با موفقيت به انجام رساند. تيمسار شهيد، فلاحى در اين باره گفت:
روزى براى مأموريت سختى در كردستان داوطلب خواستم. هنوز سخنا نم تمام نشده بود كه از صف جوانى بيرون آمد، ديدم كشورى است. دايماً خطرناك ترين مأموريت ها را انجام مى داد و براى او نوع و زمان مأموريت تفاوت نمى كرد. مرتب ذكر مى گفت و اعتقاد داشت: « تنها راه سعادت و موفقيت را در شهادت در راه حق مى يابم.» در همين ايام در كردستان اعلاميه اى از سوى حزب كومله براى ترور احمد كشورى و تعدادى ديگر از نيروهاى هوانيروز صادر شده بود. سازمان چريك هاى فدايى خلق و حزب دمكرات نيز حكم ترور را تاييد كرده بودند. اما او مصمم در مبارزه با دشمن از هيچ تهديدى واهمه نداشت.
در 3 خرداد 1359 پس از آنكه در يك عمليات ضربتى چادر مهمات و دو تانك دشمن را در منطقه سقز منهدم كرد، هلى كوپتر وى مورد اصابت قرار گرفت و بازويش زخمى شد و چند تركش به گردن و سينه وى اصابت كرد. با وجود آنكه حالش بسيار وخيم بود با تلاش و شهامت بسيار مانع از سقوط چرخبال شد و آن را در پايگاه سقز به زمين نشاند. از آنجا بلافاصله براى مداوا به كرمانشاه و تهران منتقل شد. پس از چند عمل جراحى بهبودى نسبى يافت، اما تركش داخل سينه وى خارج نشده بود كه جنگ تحميلى عراق عليه ايران آغاز شد و او براى انجام مأموريت هاى حساس به منطقه ايلام اعزام شد و در آنجا فرماندهى عمليات هوانيروز را به عهده گرفت. كشورى همواره براى انسجام هر چه بيشتر سپاه و ارتش تلاش مى كرد. در اين مورد حجةالاسلام معادی خواه معتقد است:
هماهنگى بين سپاه و ارتش در غرب كشور مرهون شهيد كشورى بود. كشورى در اين منطقه خاطرات بسيارى از خود به يادگار گذاشت. ماجراى محاصره پاوه توسط نيروهاى بعثى به حدى بود كه اسارت نيروهاى دكتر چمران مسلم شده بود. اما حملات شجاعانه هوايى كشورى محاصره چند روزه پاوه را شكست.
كشورى بيست روز قبل از شهادت به تهران مراجعت كرد و همسر و دو فرزندش مريم «سه ساله» و على «سه ماهه» را با خود به ايلام برد. در اين باره به همسرش گفت: «دلم مى خواهد اين چند روز آخر عمر كنارم باشيد.»
خلبان احمد كشورى سرانجام در روز شنبه 15 آذر 1359 شمسى پس از سه روز عمليات در منطقه ايلام با دو فروند ميگ عراقى درگير شد. هليكوپتر او با اصابت موشك سقوط كرد و وى به درجه رفيع شهادت رسيد. جنازه او را پس از تشييع بسيار باشكوه در بهشت زهرا در تهران به خاك سپردند.
او در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان خلبان بالگرد با درجه سرگرد، فعالیت داشت. درجه او پس از شهادتش به سرلشکر ارتقا یافت.
مبارزه با ضد انقلاب
او چندین مرتبه در قبل از انقلاب در ر اه دفاع از آرمان های امام عزیز، مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما از آن با افتخار یاد می کرد می گفت: این باطومی که من خوردم، به این علت شیرین بود که برای خدا بود. من از بابت قدم گذاشتن در ر اه انقلاب، خوشحالم که پروردگار، چنین توفیق و سعادتی را شامل حال من کرده است. شهید کشوری در سرکوب شورش 1359-1357 کردستان ایران نقش فعال داشت. در 3 خرداد 1359 پس از آنکه در یک عملیات ضربتى چادر مهمات و دو تانک دشمن را در منطقه سقز منهدم کرد، هلى کوپتر وى مورد اصابت قرار گرفت و بازویش زخمى شد و چند ترکش به گردن و سینه وى اصابت کرد. با وجود آنکه حالش بسیار وخیم بود با تلاش و شهامت بسیار مانع از سقوط چرخبال شد و آن را در پایگاه سقز به زمین نشاند. در درگیرى هاى شدید پاوه که دکتر چمران در محاصره مزدورهاى وطن فروش قرار گرفته بود. تیم پروازى او، نخستین گروه عملیاتى بود که راهى کردستان شد.
جنگ ایران و عراق و شهید کشوری
زمانی که ارتش صدام به ایران یورش آورد، شهید کشوری در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکشی بود که در اثر شلیک گلوله ی ضد انقلاب وارد سینه اش شده بود اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از اتمام جراحی برود، اما او جواب داد:
وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمیخواهم. او به جبهه رفت و چون گذشته، سلحشورانه جنگید؛ به طوری که بیابانهای غرب کشور را به گورستانی از تانکها و نیروهای دشمن و مزدوران خارجی اش تبدیل نمود. او بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا میکوشید، پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام میداد. حماسههایی که در شکار تانک آفریده بود، فراموشنشدنی است.
نقل قولهایی درباره شهید کشوری
شهید تیمسار فلاحی: من شبی برای ماموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم، هنوز سخنم تمام نشده بود که یکی از صف بیرون آمد و گفت من آمادهام و دیدم خلبان کشوری است. او از همان آغاز جنگ داخلی چنان از خود کیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد که وصفناکردنی است. یک بار خودش به شدت زخمی شد و هلیکوپترش سوراخ سوراخ. ولی او به فضل الهی و هوشیاری تمام، هلیکوپتر را به مقصد رساند.
شهید شیرودی: احمد استاد من بود.
شهید علی صیاد شیرازی: در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات بوقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم کجا را زیر آتش خود بگیرند، پس از آنکه مهمات هلی کوپتر ها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است وقتی با او تماس گرفتم گفت من باید کارم را به اتمام برسانم، ساعتی بعد در حالیکه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند او به سلامت و با ذکر یا زهرا ( س ) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است.
خصوصیات اخلاقی
کار و فعالیت از نظر شهید احمد کشوری، نوعی عبادت محسوب می شد. او در همه وقت در این فکر بود که انجام وظیفه کند. شهید احمد کشوری همواره در تلاش برای وحدت و انسجام دو قشر ارتشی و پاسدار بود، چنان که هماهنگی و حفظ غرب کشور از نظر مسئولان، مرهون تلاش او بود. می گفت:« برای اسلام عزیز و اطاعت از ولایت فقیه تا آخرین قطره ی خونم می جنگم و انتقامم را از این مزدوران کثیف می گیرم.» او امام خمینی( قدس سره) را بسیار دوست داشت. وى فعالیت هاى هنرى را نیز در کنار تحصیل انجام می داد که از آن ها می توان به نقاشى، خطاطى و صنایع دستى اشاره کرد. او توانست مقام نخست را در مسابقه طراحى در کشور بدست آورد. او فعالیت مذهبى خود را به همراه دو تن از دوستانش در سال آخر دبیرستان آغاز کرد. او همچنین با صدایى خوش به مرثیه خوانى در مراسم و مجالس مذهبى مى پرداخت و مدیریت مراسم را با جدیت بسیار به عهده مى گرفت.
نحوه شهادت
در تاریخ 15 آذر سال 1359 ، شهید سرلشکر خلبان احمد کشوری در یک ماموریت بسیار مشکل، پیروز شد و مزدوران بعثی در حال بازگشتش در ایلام ( منطقه میمک - دره بینا) به او حمله کردند و با وجود سوختن هلیکوپترش در اثر اصابت راکت های دو فروند میگ عراقی، آن را تا مواضع خودی هدایت کرد و در خاک وطنش سقوط کرد و به شهادت رسید. پس از انتقال پیکر پاک این شهید به تهران، او در مزار شهیدان ( بهشت زهرا، قطعه 24 ) دفن شد.
شهرت شهید سرلشکر خلبان احمد کشور ی به عقاب تیزپرواز جبهه های جنگ، به خاطر دلاوری هایش بود.
چندی بعد از شهادت احمد، در دوم آذر 1361 برادر کوچکتر او محمد کشوری که بسیجی بود در جبهه ی قصر شیرین به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه شهید کشوری
خدایا شیطان را از ما دور کن.
پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست. هر روز از این آسمان،
ستاره ای را به سمت پائین می کشند ولی با این وجود، آسمان پر از ستاره است.
دریایی خروشان از داوطلبین در پی امر امام، به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شدند و من قطره ای از این دریایم و نسبت به این مسأله آگاهید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار زیادتر می شود.
ادامه دهنده راه شهیدان باشید که آن ها نظاره گر شما می باشند
مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند.
در مقابل حرف های منحرف، بی تفاوت نباشید.
امام را مانند مردم کوفه تنها نگذارید.
در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید.
دعای کمیل بخوانید.
فرزندانتان را به فعالیت در راه خدا تشویق و آگاه کنید.
وصیت به پدر و مادرم:
پدر و مادرم! با وجود صبور بودنتان هم چنان از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. در راه خدا به فعالیت های بیشتری مشغول شوید. در عزای من ننشینید، اگر خواستید گریه کنید اما نه برای من بلکه به یاد امام حسین( علیه السّلام) و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده اند که اگر گریه های امام حسین و تاسوعا و عاشورایی نبود، اکنون یادی از اسلام نبود. تلاش کنید که هیچگاه پشت جبهه برای منافقین و ضد انقلاب، خالی نماند. شما با شرکت بیشتر در مراسم عزاداری به یاد شهیدان می افتید و یاد شهیدان باعث منقلب شدن یاد مردم میشود. امام را تنها نگذارید. همیشه بدانید که شهیدان بر کارهای شما نظارت دارند.
خلوص نیت
چند روز قبل از شهادت در نماز جماعت مکبر بودم. ناگهان شهید کشوری بعد از نماز مرا در آغوش گرفت و به شدت گریه کرد به او گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت: امام خمینی (ره) به ما اعلام کردند هیچ خلبانی حق ندارد به سمت زن و بچه عراقیها تیراندازی کند.
ولی هلی کوپترهای عراقی در سد کنجان چم در دشت صالح آباد، خودروهایی که در آن زن و کودکان ایرانی حضور داشتند را مورد اصابت خود قرار دادند.
شهید کشوری آن روز این صحنهها را دیده بود و گریه میکرد، میگفت: وقتی خلوص بچهها و شهامت فرزندان این سرزمین را میبینم و از طرفی نمیتوانم کاری انجام دهم، گریهام میگیرد. (ایرج میرزایی)
تولد علی
وقتی پسرشان «علی» به دنیا آمد، او در منطقه بود. همان شب، شیرینی گرفتیم و جشن خودمانی به مناسبت تولد پسر احمد کشوری ترتیب دادیم. اما او به مرخصی نرفت.
گفتیم: از لحاظ شرعی درست نیست. باید بروی و خانوادهات را ببینی. پدر و مادرت را از نگرانی در بیاوری!
گفت: باید کنار شما باشم و با هم دشمن را از کشورمان بیرون کنیم. احمد قبل از آخرین پروازش به همه میگفت: دارم میروم... مرا حلال کنید.
دوستان او گفتند: این حرفها را نزن. حالا حالاها زود است که بروی. هنوز خیلی کارها با تو داریم.
(سرهنگ خلبان حمیدرضا آبی)
دیدار
بعد از شهادت ستوان «حمیدرضا سهیلیان» و ستوانیار «داور زاده»، نتوانستم در سرپل بمانم. با اکبر شیرودی هماهنگ کردم و یک فروند بالگرد تعمیراتی را به اتفاق یکی از دوستان به پرواز درآوردم و برای استراحتی کوتاه به کرمانشاه باز گشتم.
دو روز بعد به همراه ستوانیار «اسد آمندخت» به ایلام رفتم. ستوان «احمد کشوری» فرماندهی تیم آتش را به عهده داشت. در اتاق عملیات مشغول طرح حمله به نیروهای عراقی در میمک بود.
چند روزی با ایشان به سمت تنگه میناب و شرق مهران و کوههای ملک شاهی و سد کنجانچم پرواز کردم. هر وقت از سوی دیدهبانها خبر میرسید.
شبانه با یک دستگاه خودرو خود را به محل میرساندیم و پس از بازدید و شناسایی، روز بعد به نیروهای بعثی حمله میکردیم.
یک روز استاندار ایلام که در آن موقع مسئول منطقه بود، به ما اطلاع داد که عراق قصد دارد نیروی عظیمی را از منطقه ی تنگ میناب و میمک به منطقه عملیات وارد کند.
بلافاصله به اتفاق شهید کشوری به محل رفتیم و مشغول شناسایی شدیم. نیرویی که در مقابل ما قرار داشت بیش از آنچه گفته شده بود قوی و عظیم بود. احمد همانجا طرح عملیات را پیش بینی کرد. تنها اشکال کار مسیر پرواز بود که نمیتوانستیم آنرا تغییر ساعت و از سمتهای دیگر به دشمن هجوم بیاوریم. ساعت یک بامداد به خوابگاه برگشتیم.
روز بعد همزمان با طلوع خورشید عملیات ما شروع شد. درگیری شدید آغاز شد. آن روز در حین درگیری من به شدت مجروح شدم.
در بیمارستانی در تهران چشم باز کردم. مادر و همسر شهید کشوری را دیدم. هر دو دلداریم میدادند. وقتی سراغ احمد را گرفتم مادرش گفت: احمد به دیدار خدا رفت. ( اقتباس از کتاب سیمرغ )
ده خاطره از شهيد سرلشگر خلبان احمد کشوري
خاطره ی اول) كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت احمد را براى ما مى آورد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه احمد انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مىگفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند. ( به نقل از مادر شهید )
خاطره ی دوم ) من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم. از سال 1353 در مركز پياده شيراز، دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مى كرديم و در همان روز ها كه در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت مى كرد. از نماز و روزه و فلسفه دين، خيلى حرف مى زديم. در همان مركز، گرو هان ديگرى، متشكل از خانم ها، آموزش نظامى مى ديدند. احمدتوصيه مى كرد به آنها نزديك نشويم. آن موقع، حجاب خانم ها رعايت نمى شد و يگان ها هم در كنار هم خدمت مى كردند و آموزش مى ديدند. احمد به ما مى گفت: «ممكن است دراين دنيا، جواب كار ثوابى را كه مى كنيد، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب كارش را پس بدهيد و يا پاداش كار خيرتان را بگيريد. آن روز، جواب دادن خيلى سخت است.»
خاطره ی سوم ) احمدكشورى جزو هيأت همراه دكتر چمران بود كه با هم به كردستان رفتند. شهيد شيرودى هم به پايگاه منتقل شده بود و خيلى زود، با او صميمى شد و در تيم او قرار گرفت. خبر درگيرى هاى شديد پاوه مى رسيد و دكترچمران در محاصره مزدورهاى وطن فروش قرار گرفته بود. تيم پروازى احمد، نخستين گروه عملياتى بود كه راهى كردستان شد. ما به اتفاق شهيد سهيليان وارد منطقه شديم. با حملات پى درپى، دشمن را تار و مار كرديم و دكتر چمران و گروهش را از حلقه محاصره دشمن بيرون آورديم. پاوه هم نجات پيدا كرد. در واقع منطقه اى كه محل شروع درگيرى ها بود، از لوث وجود دشمن، پاك شد.
خاطره ی چهارم ) وقتى در كرمانشاه بوديم، حراست منطقه وسيعى از شمال غرب كشور كه از پايگاه كرمانشاه شروع مى شد و تا آبدانان ايلام ادامه داشت، به عهده پايگاه هوانيروز كرمانشاه بود. حراست منطقه سرپل ذهاب بر عهده سهيليان و شيرودى و از منطقه سرپل ذهاب تا مهران برعهده احمد كشورى بود. احمد، تيمهايى تشكيل داده بود به نام «بكاو و بكش» يعنى بگرد و دشمن را پيدا كن و او را بكش.
در يكى از مأموريت هاى روز هاى نخست جنگ، براى عقب راندن دشمن كه حد فاصل قصر شيرين تا سرپل ذهاب را جلو آمده بودند، وارد منطقه شديم. دشمن با ستون بسيار عظيمى كه شامل ادوات زرهى، خودرويى و پرسنلى بود، به طول دو كيلومتر در جاده به راحتى در حال حركت بود. آنها از قصر شيرين وارد خاكمان شده بودند و به سمت سرپل ذهاب در مسير مشخصى پيشروى مى كردند. عشاير منطقه، اطلاعاتى را درباره اين جابه جايى به ما دادند. وقتى به منطقه رسيديم، احمد گفت: « نبايد ساكت باشيم. هر طور شده بايد جلوى پيشروى آنها را بگيريم.» با سه هليكوپتر كبرا و يك هليكوپتر ترابرى از قرارگاه به سمت منطقه پرواز كرديم، در حالى كه هيچ آشنايى با منطقه نداشتيم و نمى دانستيم بايد از كدام محور، وارد منطقه شويم و تانزديكى هاى ستون دشمن پيش رفتيم و از پهلو با ستون آنها مواجه شديم.
وحشت كرديم كه چرا تا اين حد، جلو آمده اند. كسى جلودار شان نبود. هنگام روبرو شدن با آنها فكر كرديم در اطراف ستون، تيم هاى گشت گذاشته اند. چون وقتى ستون بخواهد در منطقه ناشناسى حركت كند، تيم گشت در اطراف مى گذارند كه از جايى ضربه نخورند. تا هفتصد مترى ستون جلو رفتيم و شناسايى كامل را انجام داديم. احمد در يك لحظه به عنوان ليدر (راهنما) تيم گفت: «اول و آخر ستون را بزنيد كه مشكوك بشوند و همهمه اى بين آنها بيفتد و وقتى سرشان شلوغ شد، روى آنها آتش اجرا مى كنيم.»
«هليكوپتر خلبان سراوانى به موشك تاو مجهز بود. ايشان اول و آخر ستون را مورد هدف موشك هاى خود قرار داد. ستون نظامى دشمن، سنكوب كرد و هر چه مهمات داشتيم، روى سرستون ريختيم.» وقتى اين تصميم را گرفت كه دشمن را در محاصره بگيرند و به سروته ستون دشمن آسيب بزند، همه فهميدند كه فقط با اين شيوه، مى توانند آن همه نيروى دشمن را نابود كنند. هليكوپتر كبرا مانور مى داد و حمله مى كرد و بر سر دشمن، آتش مى ريخت و تير انداز هاى دشمن، سرگردان مانده بودند كه اين چه شبيخونى است كه از هوانيروز خورده اند! وقتى تيم آتش و گروه پروازى احمد، با هليكوپتر هاى شكارى به منطقه برگشتند، غوغايى را در منطقه ديدند. ستونى كه هيچ كس حريف شان نمى شد و مى خواستند به قلب ايران بزنند، زمينگير شده بود و اين ضربه را از خوشفكرى احمد خورده بود. نيروهاى دشمن پس از اين شكست مجبور شدند تا اطراف نفت شهر عقب نشينى كنند و از مرز خارج شوند. (به نقل از حمیدرضا آبی)
خاطره ی پنجم ) کشوری کار و فعاليت را عبادت می دانست. تمام فکرش انجام وظيفه بود. درباره ی ميزان علاقه به فرزندانش مي گفت: « آنها را به اندازه ای دوست می دارم که جای خدا را نگيرند.» کشوری همواره برای وحدت و انسجام دو قشر ارتشی و پاسدار، می کوشيد، چنان که مسؤولان، هماهنگی و حفظ غرب کشور را مرهون تلاش او می دانستند. او مي گفت: «تا آخرين قطره ي خون برای اسلام عزيز و اطاعت از ولايت فقيه خواهم جنگيد و از اين مزدوران کثيف که سرهای مبارک عزيزانم (پاسداران) را نامردانه بريدند، انتقام خواهم گرفت.» به امام (قدس سره) عشق مي ورزيد. وقتی در بين راه خبر کسالت قلبی ايشان را شنيد، از شدت ناراحتي خودرو را در کنار جاده نگه داشت و در حالي که می گريست، گفت « خدايا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بيفزا. »
وقتی به تهران رسيد، عازم بيمارستان شد و آمادگی خود را برای اهدای قلب به رهبرش اعلام کرد. بر اين عقيده بود تا در دنيا هست و فرصتی دارد، بايد توشه ای برای آخرت بياندوزد. شهادت در راه خدا برای او از عسل شيرين تر بود.
خاطره ی ششم ) در جبهه هر بار كه از مريم ۳ ساله و على ۳ ماهه اش صحبت مى شد، مى گفت: آنها را به اندازه اى دوست دارم كه جاى خدا را در دلم، تنگ نكنند.
خاطره ی هفتم ) یك شب كه تعدادی از خلبانها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی میگفت: من به خاطر حقوقی كه به ما میدهند میجنگم، یكی دیگر میگفت من به خاطر بنیصدر میجنگم. یكی میگفت من به خاطر خودم میجنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران میجنگم. شهید كشوری گفت: من همه اینها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا میجنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز میجنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام میجنگیم. اسلام در خطر است نه بنیصدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است.
خاطره ی هشتم ) صبحانهای كه به خلبانها میدادم، كره، مربا و پنیر بود. یك روز شهید كشوری مرا صدا زد گفت: فلانی! گفتم: بله. گفت: شما در یك منطقهی جنگی در مهمانسرا كار میكنید. پس باید بدانید مملكت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر میبرد. شما نباید كره، مربا و پنیر را با هم به ما بدهید درست است كه ما باید با توپ و تانكهای دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمیشود ما این گونه غذا بخوریم. شما باید یك روز به ما كره، روز دیگر پنیر و روز سوم به ما مربا بدهید. در سه روز باید از اینها استفاده كنیم و گر نه این اصراف است. من از شما خواهش میكنم كه این كار را نكنید. من گفتم: چشم.
خاطره ی نهم ) سرهنگ باباجانى خاطره اى را از دوران تحصيل احمد در خارج از كشور تعريف مى كرد و مى گفت: در حال تمرين پرواز توى بالگرد نشسته بوديم. احمد سكاندار بود. استاد آمريكايى نگاهى به او كرد و گفت: اگر الآن بخواهم تو را پرت كنم بيرون چطور مى خواهى از خودت دفاع كنى. احمد به قدرى از نيروهاى بيگانه و خلق و خوى ضداسلامى آنان بدش مى آمد كه نگاهى به استاد كرد. وقتى لبخند شيطنت آميز و تحقيركننده استاد را ديد. يقه او را گرفت و گفت: من بايد تو را از اين بالا پرت كنم پايين. با استاد گلاويز شد. در آن وضعیت، استاد به زبان انگليسى شروع به التماس كرد. صورت استاد سرخ شده بود. ما از احمد خواستيم كه يقه او را رها كند و مواظب باشد كه هلى كوپتر سقوط نكند و او قبول كرد. وقتى به زمين نشستيم، استاد به قدرى از جسارت احمد و جرأت او يكه خورده بود كه به همه ما گفت: بعد از اين استاد شما احمد كشورى است.
خاطره ی دهم ) ... در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات بوقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم ، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم کجا را زیر آتش خود بگیرند ، پس از آنکه مهمات هلی کوپتر ها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است وقتی با او تماس گرفتم گفت من باید کارم را به اتمام برسانم ، لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند ، هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند ، پس از آن طی تماس به او گفتم با توجه به تاخیری که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا ، او گفت هلی کوپتر م را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند ، شهید کشوری گفت با ذکر یا زهرا ( س ) خود را به قرارگاه می رسانم ، ساعتی بعد در حالی که ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند او به سلامت و با ذکر یا زهرا ( س ) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است . ( به نقل از شهید علی صیاد شیرازی )
شهید محمد میر احمدی
نام : محمد
نام خانوادگی : میر احمدی
نام پدر : حسین
نام مادر : زینب
تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۰۳/۰۷
محل تولد : بروجرد سیلاخور سفلی
شغل : سرباز ارتش
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1367/05/01
محل شهادت : سرپل ذهاب
آرامگاه : گلزار شهدای روستای جهان آباد بروجرد
کد ایثارگری : 5910473
زندگینامه
در روز اول مهر ماه سال 1347 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش مراد، كارگر اداره آبیاری بود و مادرش زینب نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت.
در روز اول مرداد ماه سال 1367 ، در سرپل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به سر، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای روستای جهان آباد از توابع بروجرد قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 634.
شهید خسرو وفایی
نام : خسرو
نام خانوادگی: وفایی
نام پدر : حسن
نام مادر : دلشاد
تاریخ تولد : 1328/03/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر کارخانه
تاریخ شهادت : 1365/1/29
محل شهادت : شلمچه
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان قزوین
کد ایثارگری : 6539452
زندگینامه
در روز اول خرداد ماه سال 1328 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن(فوت 1335 ) و مادرش دلشاد (فوت 1341 ) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و نهم دی 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان قزوین واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان قزوین، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 320.
شهید سیدمحمود پرویزی
نام پدر : سیدعباس
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1339/01/01
محل تولد : خرمشهر
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1359/07/07
محل شهادت : دزفول
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 5902111
زندگینامه
در روز نهم بهمن ماه سال 1339 ، در شهرستان خرمشهر به دنيا آمد. پدرش سيد عباس و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند. در الكتریكی كار می كرد.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز هفتم مهر ماه سال 1359 ، در دزفول بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان خراسان رضوی، جلد اول( الف ـ س)، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 293.
شهید حجت الله اسماعیلی
شهید حجت الله اسماعیلی
نام : حجت الله
نام خانوادگی : اسماعیلی
نام پدر : علی حسین
نام مادر : خدیجه
تاریخ تولد : 1341/11/02
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1361/05/18
محل شهادت : شلمچه
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6102019
زندگینامه
در روز دوم بهمن ماه سال 1341 ، در روستای گوشه دواريجان از توابع شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش علی حسين، كشاورزی می كرد و مادرش خديجه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. كارگر بود.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز هجدهم ارديبهشت ماه سال 1361 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان مرکزی، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 43.
شهیده احترام کمانکش
شهیده احترام کمانکش
نام : احترام
نام خانوادگی :کمانکش
نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد : 1314/11/01
محل تولد : ملایر
تاریخ شهادت : 1386/02/03
محل شهادت : بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری :
زندگینامه
در روز اول بهمن ماه سال 1314 ، در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش محترم نام داشت. ازدواج كرد. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. خانه دار بود.
در روز بیست و چهارم خرداد ماه سال 1364 ، در بمباران هوایی زنجان بر اثر اصابت تركش مجروح شد و سوم اردیبهشت 1386 ، بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
این شهیده که «احترام کمانکش» نام دارد در دوران هشت سال دفاع مقدس در اثر بمباران هوایی شهر زنجان توسط رژیم بعثی عراق ، به درجه جانبازی ( 70 درصد) نایل شده بود.
این بانوی جانباز و ایثارگر پس از تحمل سختی و مشکلات فراوان در روز سوم اردیبهشت ماه سال 1386 به فیض عظیم شهادت نایل شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 506.
شهید اصغر شاهروخی
شهید اصغر شاهروخی
نام : اصغر
نام خانوادگی : شاهروخی
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : خانم سلطان
تاریخ تولد : 1284/12/16
محل تولد : بروجرد
شغل : شاگرد مشاور املاك
تاریخ شهادت : 1357/11/22
محل شهادت : نارمک تهران
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (س) تهران
کد ایثارگری :
زندگینامه
در روز شانزدهم اسفند ماه سال 1284 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسين و مادرش خانم السلطان نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. شاگرد مشاور املاك بود. سال 1320 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یك دختر شد. در روز بيست و دوم بهمن ماه سال 1357 ، در نارمک تهران هنگام تظاهرات توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
شهید اصغر شاهروخی فرزند غلامحسين به سبب دشواریهای زندگی خود، موفق به تحصیل نگردید. و وارد ارتش شد. بعد از مدتی از ارتش استعفا داد و به شغل شاگردی بنگاه پرداخت. وی به انقلاب اسلامی معتقد بود و در اکثر راهپیماییها شرکت میکرد.
سرانجام در روز 22 بهمن ماه سال 1357 در تظاهراتی که علیه حکومت پهلوی در منطقه نارمک تهران صورت گرفته بود مورد اصابت گلوله مأموران حکومت قرار گرفت و به شهادت رسید.
تربت پاک او در گلزار بهشت زهرا (س) تهران قطعه21 ردیف 66 شماره 21 قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د ـ ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1166.
شهید غلام رضا فتح اله پور
نام : غلام رضا
نام خانوادگی : فتح اله پور
نام پدر : محمدرضا
نام مادر : پروین
تاریخ تولد : 1344/06/30
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1366/10/30
محل شهادت : میمک
آرامگاه : گلزار بهشت زهرای( سلام الله علیها ) تهران
کد ایثارگری : 6614204
زندگینامه
در روز سی ام شهريور ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش محمدرضا و مادرش پروين نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز سی ام دی ماه سال 1366 ، در میمک توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش شهيد شد. تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د ـ ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1499.
شهید مجتبی فریدون خانی
شهید مجتبی فریدون خانی
نام : مجتبی
نام خانوادگی : فریدون خانی
نام پدر : علامعلی
نام مادر : ماه طلعت
تاریخ تولد : 1341/10/01
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1361/09/13
محل شهادت : کوشک
آرامگاه : گلزار بهشت زهرای( س ) تهران
کد ایثارگری : 6122702
زندگینامه
در روز اول دی ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش غلامعلی و مادرش ماه طلعت نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انساني درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز سيزدهم آذرماه سال 1361 ، در کوشک بر اثر اصابت تركش به شكم و پا، شهيد شد. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرای( س ) تهران واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: تهران بزرگ، جلد دوم ( د ـ ف )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1539.
شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید محمدحسین محمدی
شهید محمدحسین محمدی
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : محمدی
نام پدر : احمد
نام مادر : بتول
تاریخ تولد : 1337/11/22
محل تولد : بروجرد
شغل : کادر ژاندارمری ارتش (فراجا)
تاریخ شهادت : 1359/07/28
محل شهادت : سوسنگرد
نام گلزار : گلزار شهدای خضر شهرستان خرم آباد
کد ایثارگری : 5909489
زندگینامه
در روز بیست و دوم بهمن ماه سال 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش بتول نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. متاهل بود.
به عنوان گروهبان ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز بیست و هشتم مهر ماه سال 1359 ، در سوسنگرد بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسید. آرامگاه وی در گلزار شهدای خضر شهرستان خرم آباد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 565.
شهید عبدالامیر مطوری
نام : عبدالامیر
نام خانوادگی : مطوری
نام پدر : عوید
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1339/03/05
محل تولد : آبادان
شغل : سرباز نزاجا
تاریخ شهادت : 1359/12/28
محل شهادت : آبادان
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 5909936
زندگینامه
در روز پنجم خردادماه سال 1339، در شهرستان آبادان چشم به جهان گشود. پدرش عويد، در شركت نفت كار می كرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش خدمت می کرد. بيست و هشتم اسفند 1359، در آبادان بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا، استان اصفهان، جلد سوم( ق ـ ی )،تنظیم مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 2163.
شهیده سمانه همتی
شهیده سمانه همتی
نام خانوادگی : همتی
نام پدر : احمد
تاریخ تولد : 1365/04/30
محل تولد : بروجرد
سن هنگام شهادت : 5 ماه و 22 روز
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : بروجرد
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6540071
زندگینامه
در سی ام تیرماه سال 1365 در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش احمد همتی نام داشت و مادرش سعیده عیدی زاده خانه دار بود سمانه نوازادی 5 ماهه بود . در تاریخ بیست و دوم دی 1365 بر اثر بمباران هوایی رژیم بعثی عراق در حالی که فقط 5 ماه و 22 روز سن داشت در بمباران هوایی شهرستان بروجرد به فیض شهادت نائل آمد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا، استان البرز، تنظیم مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 512.
شهید عزیز همتی
شهید عزیز همتی
نام : عزیز
نام خانوادگی : همتی
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : شیرین
تاریخ تولد : 1302/10/09
محل تولد : بروجرد
سن هنگام شهادت : 63 سال
شغل : کارمند راه آهن
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : بمباران بروجرد
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6540073
زندگینامه
در روز اول تيرماه سال 1302 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش غلامحسين (فوت 1312 ) و مادرش شيرين نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. كارگر شرکت راه آهن بود. سال 1334 ازدواج كرد و صاحب یك پسر و یك دختر شد.
بيست و دوم دي 1365 ، در بمباران هوايي زادگاهش به شهادت رسيد. پیكر وی را در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد به خاك سپردند. فرزندانش احمد همتی و سودابه همتی نيز شهيد شده اند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا، استان البرز، تنظیم مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 512.
شهید احمد همتی
شهید احمد همتی
نام : احمد
نام خانوادگی : همتی
نام پدر : عزیز
نام مادر : کبرا
تاریخ تولد : ۱۳۳۹/۰۸/۰۴
محل تولد : دورود
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : بمباران بروجرد
نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6540057
زندگینامه
در شهرستان درود به دنيا آمد. پدرش عزيز (شهادت 1365 ) كارگر شرکت را ه آهن بود و مادرش كبرا نام داشت. خواندن و نوشتن نمي دانست. بيست و دوم دي 1365 ، در بمباران هوايي بروجرد به شهادت رسيد. پیكر وي را در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد به خاك سپردند. خواهرش سودابه نيز شهيد شده است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا، استان البرز، تنظیم مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 512.
شهید حسن ملک نیا
نام : حسن
نام خانوادگی : ملک نیا
نام پدر : احمد
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : 1340/09/16
محل تولد : آبادان
تاریخ شهادت : 1340/09/16
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6417148
زندگینامه
در روز شانزدهم آذر ماه سال 1340 ، در شهرستان آبادان ديده به جهان گشود. پدرش احمد و مادرش شوكت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج كرد.
در روز بيست و چهارم خرداد ماه سال 1364 ، در بمباران هوایی بروجرد به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
برادرش عبدالامیر ملک نیا نیز همراه با او به شهادت رسیده است
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا، استان البرز، تنظیم مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 449.
زندگینامه شهید عبدالامیر ملک نیا
به روایت برادر پاسدارش حاج حسین ملک نیا
به نام خدا
من حسین ملک نیا هستم برادر دو شهید ، ( شهید حسن ) و ( شهید عبدالامیر ) ملک نیا .
راوی : حاج حسین ملک نیا ( نفر وسط )
ما یک خانواده ی پر جمعیتی بودیم
دارای دو مادر و یک پدر
و حدود شش خواهر و پنج برادر. یعنی مجموعا یازده نفر خواهر و برادر.
چهار خواهر از مادر دیگری، از زن پدرم هستند.
و هفت فرزند از مادر خودم هستند. مادر من دارای پنج پسر و دو دختر بود زن پدر من چهار دختر داشت و همه ی ما در یک خانه زندگی می کردیم. و پدرم به نام « شاطر احمد » در آبادان لاین یک احمدآباد نانوایی داشت.
خب شرایط بسیار سخت بود پدرم و مادرم اصلیتشان اهل دزفول بودند و در سال 1323 اول خرمشهر آمدند و در خیابان نقدی ساکن شدند . من اون موقع هنوز به دنیا نیآمده بودم .من متولد 1338 هستم.
پدرم در خرمشهر در خیابان نقدی به شغل نانوایی اشتغال داشت و پس از گذشت چند سال، شاید حدود 5 الی 6 سال بعد، به آبادان آمدند و در لاین یک احمدآباد آبادان مغازه نانوایی خود را دایر کرد که الان طلا فروشی شده است .
ما همگی در یک خانواده زندگی می کردیم تا شروع جنگ هم برادرم حسن که حـرفه ی نانوایی گری را یاد گرفـته بود تا سال اول راهنمایی درس خوانده بود و ترک تحصیل کرده بود او به بابام کمک می کرد و در نانوایی کار میکرد و البته مزد می گرفت
علی برادر بزرگم هم که الان در کرج زندگی می کند متولد 1335 است و من متولد 1338 هستم و شهید حسن ملک نیا متولد 1340 بود و شهید عبدالامیر ملک نیا متولد 1345 بود.
برادر دیگرم، کریم ملک نیا هم متولد 1352 یا 1353 هست و در زمان جنگ حدوداً هفت سال داشت.
دو خواهرم هم فکر می کنم متولد 1340 و 1342 باشند.
در آبادان من در حال تحصیل بودم علی برادرم در نانوایی کار می کرد و مغـازه داری می کرد . حسـن برادرم هم نان پهـن می کرد و به پدرم کمک می کرد
پدرم چون دنبال نان حلال بود بود. سختش بود دو تا همسر و 11 فرزند مادر مادرم هم پیش ما بود مادر پدرم هم پیش ما بود یک خانواده حدود 14 – 15 نفره بودیم و شرایط اقتضا می کرد که ماها در کنار پدر باشیم. اون زمان دستگاه نانوایی دورانی بود و من هم نان پهن می کردم اما فقط در تابستان ها. چون دانش آموز رشته ی ریاضی ـ فیزیک بودم و درسم خیلی سخت بود و نمی توانستم در نانوانی کمک کنم و برایم دشوار بود مگر اینکه تحصیل کنم .
شرایط به همین گونه گذشت تا جنگ شروع شد برادرم علی قبل از جنگ ازدواج کرده بود و در خانهی خودمون زندگی می کرد بعد از شروع جنگ شرایط آبادان به دلیل بمباران ها از نظر وضعیت امنیتی وحشتناک بود و آبادان فاصله اش تا عراق یک رودخانه ای به نام اروندرود هست و شهر آبادان یک شهر مرزی محسوب میشود و شهر آبادان جبهه حساب می شود من تصمیم گرفتم که همه را به اصفهان بفرستم توسط یک کرایه نشینی که اهل اصفهان بود و مدتی در آبادان در طبقه ی بالای منزل ما ساکن بود ، همه را به اصفهان فرستادم و در شهری به نام دولت آباد ساکن شدند و من خودم در آبادان ماندم و دفاع کردم .
با شروع جنگ تحمیلی نانوایی پدرم تعطیل شده بود
یک ماه قبل از جنگ یکی از خواهران تنی خودم ازدواج کرده بود و برادرم هم در همان یک ماه قبل ازدواج کرده بود
من همه ی خانواده برادرها و خواهرهایم و مادرها را با اتوبوس به اصفهان فرستادم و در خانه ی همان شخصی که قبلا کرایه نشین ما بود، سکونت کردیم
من هم در آن شرایط آبادان که وضعیت نان بسیار بغرنج و خاص بود در آبادان نانوایی کردم و بعد که مقداری شرایط در آبادان هموار شد و شرایط دفاع بهتر شد و توانستیم یک مقداری بر مشکلات جنگ فائق بشویم، من لباس رزم پوشیدم و در بسیج ثبت نام کردم .
برادر شهیدم حسن در همان دو سه ماه اول جنگ، سرباز شد و به خدمت سربازی رفت و برادر دیگرم عبدالامـیر در دولت آباد در مدرسه ثبت نام کرد و به مدرسـه رفت. او یکی از بهـترین دانشآموزان بود از نظر درسـی دانش آموزی بسیار درسخوان بود و بسیار ساکت بود و من می دانم اگر الان زنده بود می توانست دکترای یک رشته ای را داشته باشد.
کریم برادرم هم که اون موقع کلاس پنجم ابتدایی بود در همان دولت آباد در مدرسه ثبت نام کرد الان برادرم کریم دکترای اقتصاد دارد و ازدواج کرده و در لواسان تهران زندگی می کند
من در آبادان در تاریخ چهارم اردیبهشت سال 1360 از ناحیهی دست چپ در آبادان ترکش خوردم و مجروح شدم و از ناحیه دست چپ کاملاً معلول شدم.
راوی : حاج حسین ملک نیا ( هنگام مجروحیت )
در بیمارستان های تهران بستری شدم در اوج ترورهایی که سال 1360 در تهران صورت می گرفت که شرایط خاصی بود که ربطی به موضوع فعلی این صحبت ها نمی تواند داشته باشد و باید در مورد آنها مجزا صحبت بشود.
پدرم در تاریخ هفتم دی ماه سال 1360 بعد از تقریباً 9 ماه پس از مجروحیت من، فوت کرد و در همان دولت آباد تشییع شد.
پس از فوت پدرم، بعد از عملیات فتح المبین که سایت های موشکی 4 و 5 را گرفته و آزاد کردند ئ دشمت را به عصب راندند، قرار بر این شد که به خاطر اینکه من راحت تر بتوانم به مادرها و برادرها و خواهرهایم بتوانم سر بزنم. خانواده را به دزفول بیاوریم . حسن اون موقع هنوز سرباز بود و امیر محصل بود.
بچه ها را به دزفول آوردیم. اما وضعیت حمله های موشکی به دزفول، ما را وادار کرد که تا به بروجرد هجرت کنیم. علت اینکه بروجرد انتخاب شد این بود که چون زن پدر من سن اش از مادر من بالاتر بود ، هر چهار خواهر ناتنی ام، از ما بزرگ تر بودند و قبل از شروع جنگ، همه ی آنها ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بودند.
خواهران ناتنی ام از همه ی بچه های مادر من بزرگ تر بودند یکی از خواهرهای ناتنی ام خرمشهر بود و شوهرش دبیر بود که بعد به شیراز رفتند. یکی از خواهران من اهواز بود و شوهرش در اداره دارایی کار می کرد یکی از خواهران من در میانکوه بود و شوهرش کار آزاد داشت و یک خواهر من هم همسر بروجردی داشت و همسرش خیاط بود. چند سال هم در آبادان احمدآباد لاین یک خیاطی می کرد. و بعد تصمیم گرفت که بروجرد برود و در همان جا ساکن شود .
من به دلیل اصرار خواهرم از بروجرد، تصمیم گرفتم که خانواده را به بروجرد ببرم. قبلاً بروجرد اینطور نبود و نسبت به آن زمان جنگ شهر بروجرد بسیار رشد داشته است .
خواهر من در آخر خیابان بهار کوچه ی پیکان ساکن بود. و بعد ما در همان حوالی ساکن شدیم.
پس از فوت پدرم من ازدواج کردم و پس از انجام معالجات، در نوروز سال 1361 به آبادان برگشتم و خواهر و برادرهایم را در بروجرد گذاشتم و هر بیست روزی یکبار به آنها سر می زدم. چون من پاسگاه زید بودم.
راوی : حاج حسین ملک نیا ( ایستاده نفر چهارم از سمت راست )
پس از مدتی خدا به من هم یک دختر عنایت کرد. حسن خدمت سربازی را تمام کرد و به بروجرد آمد و با یکی از دختران اقوام ازدواج کرد و حسن هم در کنار همه ی خواهران و برادرانم در همان جا یک اطاق گرفت و ساکن شد. خانم من هم در غیاب من با مادرم زندگی می کرد .
زندگی به همین نحوه ادامه پیدا کرد تا اردیبهشت ماه سال 1364 که خانم حسن هم باردار بود مادرم از نظر جسمی شرایط خوبی نداشت یک مقداری کمر درد گرفته بود. همسر حسن مادرم را به یک بهداری می برد در بهداری هنگامی که منتظر هستند تا نوبت شان بشود در همان جا مادرم بیهوش می شود و از صندلی به زمین می افتد و فوت می کند. همسر حسن هم شوکه میشود و همـراه با جیغ و داد، بیتابی می کند و متاسفانه منجر به سقط جنین او می شود.
در هر حال؛ مادرم را در گلزار شهدای دزفول دفن کردیم چون مادرم دزفولی بود زن پدرم دزفولی بود پدرم دزفولی بود.
قرار بر این بود که همه ی خانواده بعد از چهلم مـادرم، بروجـرد را ترک کنیم و دوباره به دزفـول برویم و در دزفـول زندگی کنیم. خـواهر و برادرهایم می گفتند چون در بروجرد همسایه ها مادرم را می شناختند، بهتر است بگذاریم تا مراسم چهلم مادرم بگذرد و بعد به دزفول برویم. ما هم منتظر بودیم تا پس از چهلم مادرم به دزفول برگردیم. دو روز مانده به چهلم مادرم، روز قدس بود.
عادتشون شده بود؛ از بچگی همه جا با هم می رفتند: عید دیدنی، تفریح، بازی، عروسی، عزاداری!
و سرانجام موشک باران آن روز قدس در بروجرد در ۱۱۰۰ کیلومتر آن سوتر از قدس شریف ، حسن و امیر روزه دار را در روز چهلم مادرشان آسمانی کرد!
پیکر سوخته ی امیر و لباس های حسن که دیگر بدنی برای تدفین نداشت، در کنار هم تا ابد در گلزار شهدا آرمیدند!
روز 24 خرداد سالروز شهادت شهیدان حسن و عبدالامیر ملک نیا است.
شادی روح مطهرشان صلوات
تصویر مرقد مطهر شهید عبدالامیر ملک نیا
تصویر مرقد مطهر شهید حسن ملک نیا
شهید پرویز فتح الهی
شهید پرویز فتح الهی
نام : پرویز
نام خانوادگی : فتح الهی
نام پدر: ابوالقاسم
نام مادر: کبرا
تاریخ تولد : 1343/08/04
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز
تاریخ شهادت : 1362/07/22
محل شهادت : مهران
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6218289
زندگینامه
در روز چهارم آبانماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش ابوالقاسم و مادرش كبرا نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. جوشكار بود.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز بيست و دوم مهر ماه سال 1362 ، در مهران توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. تریت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان البرز، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 337.
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 487.
شهید عباس ساکی
نام : عباس
نام خانوادگی : ساکی
نام پدر : غلام
نام مادر : گوهر
تاریخ تولد : 1338/04/04
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر مرغداری
تاریخ شهادت : 1367/02/23
محل شهادت : ماووت عراق
نام گلزار : گلزار شهدای شهرستان دورود
کد ایثارگری : 3709975
زندگینامه
در روز چهارم تيرماه سال 1328 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش غلام (فوت 1334 ) و مادرش گوهر (فوت 1352 ) نام داشت. تا سوم ابتدايی درس خواند. كارگر مرغداری بود. سال 1348 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و سوم ارديبهشت 1367 ، در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به گردن، شهيد شد. مزار وی در شهرستان دورود قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان البرز، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 240.
شهید غلامرضا روشن
شهید غلامرضا روشن
نام : غلامرضا
نام خانوادگی : روشن
نام پدر : اسدالله
نام مادر : کبرا
شغل : پاسدار
تاریخ تولد : 1337/01/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1367/04/16
محل شهادت : بمباران هوایی زنحان (جاده ی بیجار ـ زنجان)
نام گلزار : گلزار شهدای امامزاده محمد شهرستان كرج
کد ایثارگری : 6709313
زندگینامه
یكم فروردين 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش اسدالله و مادرش كبرا نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارمند بيمارستان بود. ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. شانزدهم تير ماه سال 1367 ، در بمباران هوایی زنجان اصابت تركش به سر، شهيد شد. پیكرش را در امامزاده محمد شهرستان كرج به خاك سپردند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان البرز، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 223.
شهید عباس سعیدی
نام : عباس
نام خانوادگی : سعیدی
نام پدر : علی اصغر
تاریخ تولد : 1338/04/01
محل تولد : روستای کلچرت بروجرد
شغل : بسیجی
تاریخ شهادت : 1362/01/23
محل شهادت : ام الرصاص
آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها ) تهران
کد ایثارگری : 6213009
زندگینامه
شهید عباس سعیدی در روز اول تیر ماه سال 1338 در روستای کلچرت بروجرد متولد شد. پدرش علي اصغر و مادرش دلبر نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد.
به عنوان بسیجي در جبهه حضور يافت. در روز بيست و سوم فروردين ماه سال 1362 ، در سن 24 سـالگی با سمت بی سیم چی در فکه بر اثر اصابت تركش به صورت، به فیض عظمای شهادت رسید. تربت پاک این شهید در گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها ) تهران در قطعه: 28 ردیف: 117 شماره: 17 واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: اتهران بزرگ،جلد دوم ( د ـ ف ) تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1397، صفحه 1090.
شهید محمدرضا ترکیان
شهید محمدرضا ترکیان
نام : محمدرضا
نام خانوادگی : ترکیان
نام پدر : حسن
نام مادر : نگار
تاریخ تولد : 1339/01/01
محل تولد : بروجرد
شغل : سرباز ارتش
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1359/09/14
محل شهادت : بهمن شير آبادان
آرامگاه : گلزار بهشت رضای شهرستان محلات
کد ایثارگری : 5902400
زندگینامه
در روز اول فروردين ماه سال 1339، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حسن، فروشنده بود و مادرش نگار نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در روز چهاردهم آذر ماه سال 1359، در بهمن شير آبادان به شهادت رسيد. تریت پاک وی در بهشت رضای شهرستان محلات واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان البرز، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 103.
شهید ماشاالله دلیلی
شهید ماشاالله دلیلی
نام : ماشاالله
نلم خانوادگی : دلیلی
نام پدر : محمدحسن
نام مادر : عصمت
تاریخ تولد : 1308/12/20
محل تولد : بروجرد
شغل : بازنشسته ارتش
تاریخ شهادت : 1365/09/05
محل شهادت : بمباران هوایی کرمانشاه
نام گلزار : گلزار شهدای شهرستان کرمانشاه
کد ایثارگری : 6514820
زندگینامه
بيستم اسفند 1308 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش محمدحسن و مادرش عصمت نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. سال 1334 ، ازدواج كرد و صاحب چهار پسر و سه دختر شد. بازنشسته ارتش بود. دوم آذر 1365 ، در بمباران هوايي كرمانشاه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیكرش در گلزار شهداي شهرستان کرمانشاه به خاك سپرده شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان کرمانشاه، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 369.
شهید شادمهر کریمی روزبهانی
شهید شادمهر کریمی روزبهانی
نام : شادمهر
نام خانوادگی : کریمی روزبهانی
نام پدر : کریم
نام مادر : عروس
تاریخ تولد : 13545/03/01
محل تولد : اسلام آباد غرب
شغل : بسیجی
تاریخ شهادت : 1366/12/18
محل شهادت : روانسر
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6616170
زندگینامه
در روز اول خرداد ماه سال 1345 ، در شهرستان اسلام آبادغرب به دنيا آمد. پدرش كريم و مادرش عروس نام داشت. دانشجوی دوره كارشناسی در رشته عمران بود.
از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. در روز هجدهم اسفند ماه سال 1366 ، در روانسر بر اثر انفجار مين و اصابت تركش آن به شهادت رسيد. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان کرمانشاه، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 774.
شهید ولی شرقی
شهید ولی شرقی
نام : ولی
نام خانوادگی : شرقی
نام پدر: رضا
نام مادر: خدیجه
تاریخ تولد : 1305/03/03
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1383/09/03
محل شهادت : بمباران بروجرد
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد فاز 2
کد ایثارگری : 0000000
زندگینامه
در روز سوم خرداد ماه سال 1305 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش رضا، نظامی بود و مادرش خدیجه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. كفاش و ارتشی بود. سال 1340 ازدواج كرد و صاحب چهار پسر و یك دختر شد.
در روز بیستم اسفند ماه سال 1363 ، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شكم و چشم جانباز 70 درصد شد. و در روز چهارم آذرماه سال 1383 ، بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. تربت پاک او در فاز 2 گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 362.
شهید اردشیر ایازی
شهید اردشیر ایازی
نام : اردشیر
نام خانوادگی : ایازی
نام پدر : حبیب الله
نام مادر : قدم بانو
تاریخ تولد : 1329/03/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کارگر
تاریخ شهادت : 1365/05/09
محل شهادت : بمباران دورود
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان دورود
کد ایثارگری : 6504295
زندگینامه
در روز اول خرداد ماه سال 1329 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حبیب الله، كشاورز بود و مادرش قدم بانو نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. كارگر كارخانه سیمان بود. سال 1357 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.
در روز نهم مرداد ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی دورود بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان دورود قرار دارد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 60.
شهید مرتضی بیاتی
شهید مرتضی بیاتی
نام : مرتضی
نام خانوادگی : بیاتی
نام پدر : حسین
نام مادر : خدیجه
تاریخ تولد : 1343/01/12
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1362/09/03
محل شهادت : پنجوین
نام گلزار : گلزار شهدای بهشت زهرای شهرستان تهران
کد ایثارگری : 6204369
زندگینامه
دوازدهم فروردين 1343 ، در روستای كبوتران از توابع دهستان والانجرد شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسين، فروشنده لوازم پلاستكي بود و مادرش خديجه (فوت 1353 ) نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. نوارفروش بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سوم آذر 1362 ، در پنجوين عراق به شهادت رسيد. پیكرش در منطقه برجا ماند و بيست و دوم ارديبهشت 1370 ، پس از تفحص در گلزار شهدای بهشت زهرای شهرستان تهران به خاك سپرده شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 64.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، ص 1.
شهید خدارحم عباسی گودرزی
شهید خدارحم عباسی گودرزی
نام : خدارحم
نام خانوادگی : عباسی گودرزی
نام پدر : حسن
نام مادر : شوکت
تاریخ تولد : 1333/14/20
محل تولد : بروجرد
شغل : پاسدار
تحصیلات : دیپلم
تاریخ شهادت : 1365/10/11
محل شهادت : فاو
تام گلزار ؛ گلزار شهدای روستای خورميز از توابع شهرستان مهريز در استان یزد
کد ایثارگری : 6524286
زندگینامه
در روز بيستم تيرماه سال 1333 ، در شهرستان بروجرد به دنيا آمد. پدرش حسن (فوت 1349 ) و مادرش شوكت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. يازدهم دی 1365 ، با سمت فرمانده دسته در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، دست و پا، شهيد شد. پیكر وی را در گلزار شهدای روستای خورميز از توابع شهرستان مهريز به خاك سپردند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 298.
شهید عین الله عروجی
شهید عین الله عروجی
نام : عین الله
نام خانوادگی : عروجی
نام پدر : عزیزالله
نام مادر : ربابه
تاریخ تولد : 1317/01/02
محل تولد : ملایر
شغل : کادر ارتش نزاجا
تاریخ شهادت : 1361/02/11
محل شهادت : خرمشهر
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6120572
زندگینامه
در روز دوم فروردين ماه سال 1317 ، در شهرستان ملاير به دنيا آمد. پدرش عزيزالله (فوت 1356 ) و مادرش ربابه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1342 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و یك دختر شد.
به عنوان افسر ارتش در جبهه حضور يافت. در روز يازدهم ارديبهشت ماه سال 1361 ، با سمت فرمانده گروه در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 518.
شهید عبدالرضا راهدار
شهید عبدالرضا راهدار
نام : عبدالرضا
نام خانوادگی : راهدار
نام پدر : رضا
نام مادر : عفت
تاریخ تولد : 1343/06/01
محل تولد : بروجرد
دانشجو : دانشجوی رشته مکانیک
تاریخ شهادت : 1364/11/24
محل شهادت : فاو ـ عراق
نام گلزار : گلزار شهدای باغ بهشت شهرستان همدان
کد ایثارگری : 6406421
زندگینامه
اول شهريور 1343 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش رضا و مادرش عفت نام داشت. دانشجوی دوره كارشناسی در رشته فنی مهندسی مكانیك بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم بهمن 1364 ، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهدای باغ بهشت شهرستان همدان واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 287.
شهید سیاوش پورفرزاد
شهید سیاوش پورفرزاد
نام : سیاوش
نام خانوادگی : پورفرزاد
نام پدر : عزیزاله
نام مادر : مهری
تاریخ تولد : ۱۳۴۸/۰۶/۰۱
محل تولد : ملایر
شغل : دانش آموز
رسته : بسیجی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۶/۱۳
محل شهادت : خرمشهر
نام گلزار : گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6507424
زندگینامه
اول شهريور 1348 ، در شهرستان ملاير به دنيا آمد. پدرش عزيز الله و مادرش مهری نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. سيزدهم شهريور 1365 ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان همدان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 128.
شهید شیرمحمد کوشکی
نام پدر : میرزاجان
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1334/02/01
محل تولد : بروجرد
شغل : کارمند آموزش و پرورش
رسته : بسیجی
تاریخ شهادت : 1364/003/13
محل شهادت: دارخویین
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : 6413028
زندگینامه
در روز اول اردیبهشت ماه سال 1334 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش میرزاجان، كارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سرایدار آموزش و پرورش بود. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب یك پسر شد.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز سیزدهم خرداد ماه سال 1364 ، در دارخویین بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه بروجرد قرار دارد.
برادرش محمد کوشکی نیز شهید شده است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 511.
-------- (۱) ---------