
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر
شهید محمد کشوری

نام : محمد
نام خانوادگی : کشوری
نام پدر : غلامحسین
نام مادر : فاطمه
تاریخ تولد : 1345/05/11
محل تولد : روستای کیاکلا (سیمرغ) از توابع استان مازندران
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1361/09/02
محل شهادت : قصرشیرین
آرامگاه : گلزار شهدای کیاکلا ( سیمرغ) از توابع استان مازندران
کد ایثارگری : 6125231
زندگینامه
شهید محمد کشوری درسال 1345 روز یازدهم مرداد ماه 1332 در كياكلاء مازندران در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. پدرش غلامحسین کشوری فرزند علی رحم ( رحم خدا ) متولد و ساکن روستای ونستان ( جهان آباد ) سابق و روستای شهید کشوری فعلی بروجرد و مادرش فاطمه سیلاخوری از روستای سیلاخور بروجرد بودند .
خانواده ی كشورى اهل بروجرد و پدرش غلامحسين کشوری ژاندارم بود و به مقتضاى شغل دايماً از شهرى به شهر ديگر نقل مكان مى كردند. و مادرش فاطمه سیلاخوری خانه دار و اهل بروجرد بودند.
او از همان اوان کودکی با نکات اخلاقی مأنـوس بود و مسـائل اخـلاقی را مّد نـظرداشت. ازجایی که شهیدان گل چین شده اند می توان بزرگواری و گذشت و درک و رفتار و عمل اسلامی این جوان را مطابقت با انسانـی پاک باخته دانست. وی همیشه سـعی می کرد برادران و خواهران بزرگتر را احترام، و با کوچک ترها مهربان باشد. و با این سنّ کم خودش سوختن روشـنی بـخش را آموخـت تـا اطـرافـش را روشـن گـردانـده با نگرانی هـا خانواده نگـران و با خوش حـالی هایـشان خوش حـال باشد . شهید هـمواره با سخنان گیرایش مسائل مذهبی را از کوچکی به پیروی ازروحانیت مطرح وبا زبان شیرینش اطرافیان را به نماز و پوشش اسلامی وعمل شایسته وخداپسندانه دعوت می کرد،درهـمین مـورد نـواری از شهـید مّوجـود است کـه درسـنّ 6 سالگی سخن رانی کرده وشنوندگان و اطرافیان را به شـگـفتی واداشـت. شهـید محمّد از 12 سالگی تا شهادتش فعالیت زیادی داشت نمونه اعلامیه هایی که برادر شهیدش سرلشگر خلبان شهید احمد کشوری از کرمانشاه می آورد در محل پخش می کرد چه قبل ازانقلاب و چه بعد از انقلاب در راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت داشت.
محمد همواره فکرکار و، تولید بود، مسائل تعیین رشته را با برادر شهیدش احمد کشوری درمیان گذاشت( چه رشته ای را انتخاب کند که مورد نیازجامعه اسلامی ما باشد) و ایشان گفتند کشاورزی و پزشکی و صنعت احتیاج و لازم است. شهید محمد کشوری پس از اخذ سوم راهنمایی در کیاکلا سه سال نظری را در آموزشگاه کشاورزی کرج گذرانید. با این که از دوری پدر و مادر رنج می برد به خاطر اسلام با علاقه ی تمام به درس ادامه می داد در همین هنگام بود که برادرش سرگرد خلبان احمد کشوری در جبهه های نبرد حق علیه باطل به درجه ی رفیع شهادت نائل و به لقاءالله می پیوندد. محمد بعد از شهادت برادرش به این فکر می افتد که به جبهه رفته و بار رسالت را بعد از برادرش بگیرد ، به همین جهت ضمن ادامه ی درس کشاورزی طی دو سال آموزش اسلحه را در بسیج کیاکلا و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرج آموخت ؛اما پدر و مادر مانع رفتن او به جبهه بودند.
شهید در دفترچه ی خاطراتش ( که درجبهه نوشته است ) می نویسد : « آن شب از خوش حالی تا صبح نخوابیدم که امام حرف دلم را فرمودند.» و همان موقع بود که تصمیم خود را گرفت. چند روزی به زمان اعزام نمانده بود که نزد پدر و مادر آمد تا خداحافظی کند، اما چون قبل از آمدنش او را در خواب دیده بود که با چهره ی نورانی برای خداحافظی آمده و کار واجب خود را تذکر می دهد،با دیدن محمد فهمید که او برای برای رفتن به جبهه آمده. مادر به او گفت: « پسرم حتما برو عکس بگیر که لازم است.» ( چون او عکس نداشت ) و در همان وقت وصیت نامه ی خود را نوشت و به مادرگفت: « تا من شهید نشدم وصیت نامه را باز نکن.»
چند جمله ای از دفترچه خاطرات شهید:« ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سوم می گذرد تازه ما متوجه می شویم که چه به سرمان آمده ،درس ها تمام شده و ما چیزی یاد نگرفتیم »
و ادامه می دهد: « دقیقه ها، ساعت ها، روزها، ماه ها، سال ها می گذرد، عمر تلف می شود با گذراندن جهالت و نادانی و هنوز ما خوابیم».
برادرش سرلشگر خلبان شهید احمد کشوری در سال 1359 نیز به درجه ی رفیع شهادت نایل آمده است

-------- (۱) ---------